زمان: چهارشنبه 29 خرداد 1392
مكان: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
سخنرانان: حجت الاسلام سعيد بهمني عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي دكتر محمد فتحعليخاني استاديار فلسفه و كلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
گزيده سخنراني ها
حجت الاسلام سعيد بهمني:
در اين نوشتار نظريه ي سنت هاي تاريخ شهيد صدر ره با هدف يافتن ديدگاه وي درباره ي عليت بازخواني شده است. ورود به بحث با بيان اقسام علت و بررسي مصاديق آن در سنتهاي تاريخي با قطع نظر از ديدگاه شهيد صدر ره انجام مي شود. آنگاه عليت در ديدگاه شهيد صدر ره با استناد به بيانات ايشان تبيين شده است. به نظر مي رسد تكيه ي اصلي در پذيرش عليت در سنتهاي الهي عموميت و شمول اين سنتها است. از اين رو، تلازم همه ي ويژگيهاي برآمده از عموميت سنتهاي الهي و پيامدهاي علمي بودن اين سنت ها با عليت تبيين شده است. نگارنده با الهام از بيانات شهيد صدر ره و تحليل نموداري ابتناي مواجهه ي علمي با رويدادهاي مسير تاريخي بر اساس سنتهاي الهي مسير دست يابي به دانش راهبردي با تكيه بر آگاهي از رابطه علي ميان پديده هاي تاريخي در سنتهاي تاريخي را نشان داده است. در ادامه پيامدهاي نظري علمي بودن سنتهاي الهي و ملازمه ي ميان آنها با عليت تبيين شده است. سپس با مقايسه ي علوم تجربي به دست آمده از قرآن كريم با علوم تجربي بشري اشتراكات و افتراقات آنها به دقت مشخص شده و در نهايت تأكيد شهيد صدر ره بر وجود علت غائي در حركت تاريخي افزون بر علتهاي ديگر مورد توجه قرار گرفته و عدم تنافي آن با اقسام علت روشن شده است.
دكتر محمد فتحعليخاني استاديار فلسفه و كلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه:
علم تاريخ عهده دار شناخت گذشته ي انسان است، البته با گذشته ي جسم و پيكر او كاري ندارد بلكه مي خواهد گذشته ي انسان به عنوان موجودي معناساز با رفتارهايي آميخته به ارزش ، را بشناسد. براي شناخت اين گذشته نمي توان به اسناد تاريخي همچون داده هايي بي ربط و نسبت به يكديگر نگريست و به گزارش آنها بسنده كرد. اين اسناد بايد پژوهشگر تاريخ را به شناخت روابط ميان رخدادها توانا سازد. براي شناسايي و بيان اين روابط آگاهي از انسان و قوانين حاكم بر رفتار او كمكي شايان است. بدون آگاهي ژرف از قوانين حاكم بر رفتار آدميان تاريخ نگاري به قصه گويي فروكاسته مي شود. تاريخ نگار، بر خلاف قصه گو ، نمي تواند و نبايد براي مرتبط ساختن پديده ها به خيال پردازي روي آورد او بايد ملاط لازم براي پيوستن پراكنده ها را از جنس واقعيت بسازد. براي ساختن چنين ملاطي بايد درباره ربط علّي ميان حوادث بسيار بينديشد. آگاهي علمي از قوانين حاكم بر رفتار آدميان مورخ را ياري مي دهد تا تار و پود مناسب و قابل اعتماد براي پيوست گره ها به يكديگر را فراهم كند. مورخان از علوم اجتماعي در اين جهت بهره مي برند. اگر مورخان بنياد فلسفي قويمي براي توجيه توسل خود به علوم اجتماعي مي جويند بايد تكليف خود را با موضوع عليت روشن كنند. آنان اگر حوادث تاريخي را منحصر به فرد بدانند و در فلسفه عليت كلي گرا generalist باشند راهي براي بهره گيري از قوانين كلي علوم اجتماعي نخواهند داشت. زيرا هيچيك از پديده هاي منحصر به فرد تاريخي در ذيل عنوان هاي كلي به كار رفته در قوانين كلي نخواهند گنجيد. و نيز اگر singularistباشند بايد بتوانند از آن دفاع كنند و چگونگي بهره گيري از علوم اجتماعي در طراحي سناريوهاي تاريخ مجازي را بيان كنند. با داشتن مواضع فلسفي ذيل مي تواند به غناي علم تاريخ ياري رساند ، و اين عرصه را از نقالي محض به دانشي روشمند و اجتهادي بدل ساخت:
اصل عمومي عليت
پذيرش ارزش معرفتي قوانين علي موجود در علوم انساني
پذيرش امكان طبقه بندي رخدادهاي گذشته در ذيل عناوين كلي و نوعي مندرج در اين قوانين
و پيش از همه ي اينها پذيرش علم تاريخ به عنوان يك علم روشمند و عهده دار استنباط ربط علي ميان حوادث گذشته ي انسان.
منبع: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه