استاد مهدی پیشوایی در برنامه جمعه 27 دی 1392 رادیو معارف به سوالات تاریخی پاسخ گفت.
ثروت حضرت خدیجه و کمک مالی به مسلمانان، کتاب تاریخ طبری و اعتبار آن، عفو عمومی پیامبر(ص) در روز فتح مکه و هدر اعلام کردن خون برخی از مشرکان، راه بدست آوردن نسب و شجره نامه، داستان عشره مبشره، واقعی بودن جابر بن حیان، توضیحی درباره میلاد حضرت رسول(ص).
1-همانطور که می دانیم حضرت خدیجه ثروت زیادی داشتند که در اختیار پیامبر(ص) گذاشتند. اما از طرف دیگر زمانی که مثلا پیامبر (ص) می خواستند به یکی از اصحاب صفه کمک کنند دو درهم نداشتند که به او بدهند. این دو مساله را چگونه می توان حل کرد؟
حضرت خدیجه ثروت خود را در آن سه سالی که بنی هاشم در شعب ابی طالب بودند در اختیار پیامبر(ص) قرار دادند و همه آن صرف شد. با این حساب در مدینه چیزی باقی نمانده بود که پیامبر(ص) از آن استفاده کنند. در مورد اصحاب صفه نیز باید گفت که این ها مهاجرینی بودند که از غیر مکه به مدینه آمده بودند و پیامبر(ص) شخصا متکفل رسیدگی و تامین نیازمندیهای آنان بودند تا این که به تدریج وضع مالی شان خوب شد.
بطور کلی، مهاجرینی که از مکه به مدینه هجرت کردند تنها جان خود را نجات دادند و آن هایی که اموالی نیز داشتند رها کردند و به مدینه آمدند. بعضی نیز در بین راه اموالشان توسط مشرکانی که آن ها را تعقیب می کردند گرفته شد. مثلا فردی بنام صهیب رومی خودش برای پیامبر(ص) نقل می کند که مقداری پول نقد همراه خود آوردم که گروه تعقیب کننده ای به من رسیدند. با آن ها درگیر شدم و آن ها قصد جان مرا داشتند و گفتم: بخدا قسم اگر قصد جان مرا بکشید تا چند نفر از شما را نکشم کشته نمی شوم. آن ها که دیدند مساله جدی است و حرف خود را عوض کردند و گفتند که تو می خواهی اموالی را که در مکه بدست آورده ای به مدینه ببری و ما اجازه نمی دهیم. من نیز همه آن پول ها را به آن ها دادم و جانم را نجات دادم. پیامبر(ص) به او فرمود که معامله خوبی کردی. یا ابوسلمه با همسرش ابوسلمه (همان کسی که بعد از شهادت شوهرش با پیامبر(ص) ازدواج کرد) که از قبیله بنی مخذوم بودند در راه مکه بود که گروهی به آن ها رسیدند. بهانه آن ها این بود که ما اجازه نمی دهیم دختر عموی ما را ببری. همسرش را برگرداندند و خودش به مدینه آمد و یک سال به انتظار وسیله ای برای رفتن به مدینه ماند.
اصلا مشرکان بعد از مهاجرت مسلمانان، خانه های آن ها را در مکه تصرف کردند و در آن ها اقامت کردند. مهاجرین هم که به مدینه آمدند و عموما وضع خوبی نداشتند و انصار یعنی مسلمانان اوسی و خزرجی ساکن مدینه خدمات بسیار شایانی به آن ها کردند و خانه و زندگی خود را در اختیار آنان قرار دادند.
2-درباره تاریخ طبری و احوالات نویسنده آن و صحت مطالب این کتاب توضیح دهید.
ابوجعفر محمد بن جریر طبری متوفای 310 هـ.ق اهل آمل مازندران است. وی از محدثین، مفسرین و مورخین برجسته اهل سنت است. او علیرغم این که از اهل سنت بوده، طبق هیچکدام از فتاوای مذاهب چهارگانه اهل سنت عمل نمی کرده است و تنها به فتاوای خود عمل می کرده است. او ساکن بغداد بوده و سفرهای علمی به ترکیه و مصر نیز داشته است.
نام کتاب تفسیری او جامع البیان و کتاب تاریخی او، تاریخ الامم و الملوک یا تاریخ الرسل و الملوک است که به اختصار، به آن تاریخ طبری گفته می شود. این کتاب، تاریخ عمومی است، یعنی از اول خلقت شروع می کند و تاریخ انبیاء گذشت را مطرح می کند و در جلدهای بعدی به تاریخ اسلام می رسد و از عصر نبوی به بعد هم دوران خلفا را تا سال 308 هـ.ق (یعنی دو سال پیش از وفات) می نویسد.
شاخصه بزرگ تاریخ طبری، نقلی بودن آن است، یعنی نقد و بررسی در آن وجود ندارد. به این دلیل که محدث بوده است به سند اهمیت می داده و به شکل مسند و روایی نقل می کرده است که از نقاط قوت تاریخ طبری است.
او پرچمدار تاریخ نقلی است. خودش می گوید اگر چیزی عجیب و غریبی در این کتاب دیدید تعجب نکنید زیرا آن را از گذشتگان گرفته ایم و هیچ راهی برای آگاهی از گذشتگان نداریم جز اخبار مخبران و نقل ناقلان. پانصد سال بعد از طبری، ابن خلدون بیان کرد که عقل هم در نقل راهی دارد و می تواند نقل را مورد نقد و بررسی قرار دهد و او بود که باب نقد تاریخ را باز کرد.
بدلیل اهمیت دادن طبری به حدیث، مشاهده می شود که یک واقعه را چند بار نقل می کند که علتش این است که از چند سند یا طریق نقل می کند و گاهی این نقل ها هم از نظر تفصیل و اختصار و حتی از نظر مضمون با هم متعارض اند.
خصوصیت دیگر تاریخ طبری این است که از برخی راویان ضعیف نقل کرده است؛ خصوصا شخصی بنام سیف بن عمر تمیمی که اهل سنت او را جاعل و دروغگو می دانند ولی طبری از طریق همین فرد، 50 نفر را به عنوان صحابه معرفی می کند که رجال شناسان، این افراد را صحابه نمی دانند و علامه سید مرتضی عسکری نیز در نقد آن کتابی دارند.
برخی موارد مربوط به قتل عثمان از همین طریق نقل شده است. معرفی شخصیت فردی بنام عبدالله بن سبا از همین کتاب شروع شده است. او عبدالله بن سبا را فردی سیاه پوست، یمنی و یهودی متظاهر به اسلام معرفی می کند که مردم را به قتل عثمان تحریک کرد و در سفرهای دوره ای که داشت مردم را علیه او شوراند و همو بود که مردم را به سمت بیعت با علی (ع) کشاند. این گونه است که از چنین فردی یک شخصیت اسطوره ای می سازد.
با توجه به این که طبری نزد اهل سنت جایگاه بسیار مهمی دارد و او را امام المورخین می دانند و در تاریخ نگاری بسیار مورد توجه است، همین افسانه عبد الله بن سبا به مدت 600 سال در کتاب های تاریخی بعد از طبری شد که استاد محمد رضا حکیمی در تعلیقه ای که بر کتاب اسلام در ایران نوشته، جدولی آورده و تاریخهایی که این افسانه از تاریخ طبری نفوذ کرده، آورده است و علامه سید مرتضی عسکری در نقد این مطلب کتابی نوشته است و مرحوم علامه امینی هم متعرض این مساله شده است. بنابراین چنین اشتباهاتی دارد.
در یک نگاه کلی باید گفت که به غیر از اساتید تاریخ اسلام توصیه نمی کنیم از این کتاب استفاده کند؛ زیرا در این کتاب، دروغ و راست مخلوط شده است. پس کسی باید استفاده کند که بتواند به اسناد و محتوای آن ها توجه کند و بر آن مسلط باشد. بنده در تالیفاتم اگر مطلبی را از تاریخ طبری نقل می کنم ابتدا به سند آن نگاه می کنم تا اگر در سندش سیف بن عمر است آن را نقل نکنم. همچنین ترجمه ای که از آقای ابوالقاسم پاینده وجود دارد نیز استفاده نکنند؛ زیرا این کتاب نیز با توجه به این که نقد ندارد همان اشکالات طبری به آن وارد شده است؛ علاوه بر این که برخی از اصطلاحات تاریخ طبری را متوجه نشده است و آن را اشتباه ترجمه کرده است.
3-در روز فتح مکه، پیامبر(ص) خون چند نفر را هدر اعلام کردند. این افراد چه کسانی بودند و جرمشان چه بود و سرنوشتشان چه شد؟
رسول خدا(ص) در روز فتح مکه اعلام عفو عمومی کرد و این اقدام، واقعا اقدامی تاریخی بود؛ زیرا اگر هر پادشاهی بود که این قدر مورد زجر و ستم همشهری هایش قرار گرفته بود دستور قتل عام می داد ولی رسول خدا فرمود: لا تثریب علیکم الیوم. اذهبوا انتم الطلقاء. فرمود من همان بیانی را به شما می گویم که یوسف درباره برادرانش گفت.
بنابراین، این ها گناهان بزرگی مرتکب شدند. این همه مسلمانان را شکنجه کردند و جنگ هایی بر آن ها تحمیل کردند و محاصره اقتصادی کردند و بسیاری کارهای دیگر صورت دادند. حضرت در صدد انتقام کشی نبود؛ او در صدد اصلاح بود. بر خلاف سلاطین که وقتی بر جایی مسلط می شوند در آن جا فساد می کنند؛ همانگونه که در قرآن کریم نیز اشاره شده است.
حدود ده الی یازده نفر از این افراد، با توجه به این که غیر از مشرک بودن، جرائم دیگری مرتکب شده بودند، از عفو عمومی استثناء شدند و پیامبر(ص) فرمودند که این ها را هر جا که یافتید بکشید که نام های آن ها در منابع تاریخ اسلام وارد شده است. البته چند نفر از این ها نیز از این خطر جستند. مانند عبد الله بن هلال بن اختل ادرمی از بنی تیم بن غالب که قبلا اسلام آورده بود و حضرت او را همراه با یکی از انصار برای جمع آوری زکات فرستاده بود. به منزلی رسیدند و او به انصاری گفت که من استراحت می کنم و تو غذایی تهیه کن. وقتی بیدار شد دید که او غذایی تهیه نکرده است، عصبانی شد و او را کشت. بعد از آن مرتد شد و فرار کرد و به مکه رفت.
فرد دیگر، حوریث بن نفیل بود که در هجرت ام کلثوم دختر حضرت رسول (ص) از مکه به مدینه، شتر او را رم داد و او که در آن زمان حامله بود از شتر به زمین افتاد بچه اش سقط شد و خود ام کلثوم نیز در اثر این خونریزی دچار بیماری مزمن شد و چند سال بعد در اثر همین بیماری از دنیا رفت. پی این فرد نیز جرم بزرگی مرتکب شده بود.
فرد دیگر وحشی قاتل حمزه سید الشهداء بود که از مکه فرار کرد ولی شنید که رسول خدا(ص) عفو می کند. خود را به مکه رساند و بصورت ناشناس خودرا به محضر پیامبر(ص) رساند و پیش از هر چیز اسلام آورد. پیامبر(ص) از او پرسید که تو کیستی؟ گفت: من وحشی هستم. حضرت بسیار ناراحت شد و خاطره قتل حمزه را بیاد آورد و فرمود حالا دیگر مسلمان شدی ولی سعی کن تا من زنده هستم تو را نبینم.
عملا چند نفر از این افراد نجات یافتند.
در این زمینه علاقمندان می توانند به کتاب تاریخ پیامبراسلام تالیف مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی بیرجندی مراجعه نمایند که در این کتاب از صفحه 524 به بعد، تک تک این افراد را نام برده است و سرنوشت آن ها را مشخص کرده است.
4-برای مشخص شدن و پیدا کردن شجره نامه باید به کجا مراجعه کرد؟
مرکزی در قم بنام کتابخانه نسب شناسی سادات وجود دارد که این مساله را مورد بررسی قرار می دهد. علاقمندان می توانند دو ساعت مانده به اذان ظهر با این شماره تلفن تماس بگیرند: 02537741970
5-آیا درست است که پیامبر(ص) به معاویه و چند نفر دیگر، وعده بهشت دادند؟
رسول خدا(ص) به ده نفر از یارانشان که به عشره مبشره مشهور هستند بشارت بهشت را دادند ولی معاویه جزو این ها نبوده است. افرادی مانند طلحه و زبیر و امام علی(ع) و عده ای از صحابه در بین این ها قرار دارند. این مورد محل بحث است که برخی آن را قبول ندارند و در سند آن تشکیک می کنند. ولی بعضی نیز آن را صحیح می دانند و معتقدند رسول خدا (ص) به آن ها در برابر خدمات شایسته ای که ارائه کردند چنین وعده ای به آن ها داده اند و این به آن معنا نیست که اگر بعد از این جریان، گناه مرتکب شوند برای آن ها در نظر گرفته نمی شود. این بشارت مشروط به این بود که این وضعیت را حفظ کنند. این قضیه مانند این است که به فردی جایزه بدهند و در زمانی بعد، همین فرد خیانت کند که این جایزه مانع مجازات خیانت او نمی شود.
6-در مورد شخصیت جابر بن حیان و طول عمر و سبک زندگی و مراتب معنوی او توضیح دهید.
مشهور است که جابر بن حیان از اصحاب و شاگردان امام صادق(ع) و دانشمندی شیمی دان (کیمیاگر) بوده است. برای کسب اطلاع بیشتر باید به دائرة المعارف ها و دانشنامه ها مدخل جابر مراجعه کنند. البته قابل ذکر است که در زمان ما برخی منکر اصل وجود جابر بن حیان شده اند و گفتند که امام صادق(ع) شاگردی به این نام ندارد.
7-درباره میلاد حضرت رسول(ص) توضیحی بدهید.
بنا بر مشهور حضرت رسول(ص) در مکه و هفدهم ماه ربیع الاول در عام الفیل که سپاه ابرهه که عازم مکه برای تخریب مکه رفته بود بدنیا آمدند. محل تولد ایشان در خانه حضرت عبدالمطلب، پشت مسیر صفا و مروه بود. می نویسند که مقارن با تولد ایشان، حوادث مهمی اتفاق افتاد که به آن ارهاص می گویند. ارهاصات سلسله حوادثی است که نزدیک به تولد یک پیامبر اتفاق می افتد تا هشدار دهد. مثلا شیاطین از پرواز به سمت آسمان منع شدند، بت های کنار کعبه سرنگون شدند، چند کنگره کاخ ساسانی ترک برداشت و ریخت، دریاچه ساوه که برای زرتشتیان مقدس بوده است خشک شد و آتشکده های آنان خاموش شد.