پنجشنبه, 6 دی , 1403 برابر با Thursday, 26 December , 2024
جستجو

مرکز آموزش عالی: جامعه المصطفی العالمیه – مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره) – مدرسه تاریخ و ادیان

رشته:  تاریخ تمدن اسلامی/  مقطع: کارشناسی ارشد

عنوان پایان نامه: مناسبات خلافت اموي با مسيحيان

استاد یا اساتید راهنما:دکتر محمدرضا باراني

استاد یا اساتید مشاور:دكتر حميدرضا شريعت‌مداري

دانش پژوه:سيد رحيم سادات هاشمي

تاریخ دفاع:تيرماه 1389 / تعداد صفحات: 107ص

کلید واژه ها:رابطه، خلافت، امويان، مسيحيان، شام.

 

چکیده:

به باور نويسنده شناخت خلافت اموي به عنوان اولين سلسله‌ي حكومتي در ميان مسلمانان بدون بررسي عملكرد آنها و روابط آنان با ديگر ملتها و حكومت‌ها ميسر نخواهد شد؛ روابطي كه مي‌تواند پاسخگوي بسياري از مسائل حل‌نشده در حوزه‌هاي مختلف سياسي، فرهنگي، مذهبي و تمدني باشد. در اين ميان وجود تعداد بسياري از مسيحيان در منطقه‌ي شام، مركز خلافت اموي از يك سو و همسايگي اين ناحيه با امپراطوري بيزانس از سوي ديگر، اين حكومت را همواره در ارتباطي مداوم با مسيحيان قرار داده، تأثيرات و پيامدهاي فراواني در حوزه‌هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي داشته است. اهميت اين موضوع و همچنين عدم نگارش تحقيقي مستقل در باب روابط خلافت اموي با مسيحيان ضرورت اين تحقيق را دوچندان نموده است.

پرسش اصلی تحقیق:روابط خلافت اموي با مسيحيان چگونه بوده و زمينه‌ها، عوامل و پيامدهاي اين ارتباط چه بوده است؟

فرضيه‌ي مطرح شدهاين است كه وجود مسيحيان در قلمرو امويان و همچنين سابقه حكومت بيزانس بر شام باعث شد تا بسياري از افكار و سنتهاي اجتماعي و موارد تمدني مانند معماري و همچنين تشكيلات اداري مسلمانان از مسيحيان متأثر شود.

به لحاظ روش تحقیقاین پژوهش تحليلي ـ توصيفي بوده و بر اساس اسناد و مدارك تدوين يافته و هدف پژوهشي آن علاوه بر شناخت ماهيت خلافت اموي از جهت تعامل و ارتباط آنها با مسيحيان، ريشه‌يابي تاريخي عملكرد مذهبي، سياسي و فرهنگي امويان كه بي‌ارتباط با روابط آنها با ديگر ملل نبود و نيز تأثيري كه در عقايد و تفكرات مسلمانان بر جاي نهادند را شامل مي‌شود.

منابع و پيشينه‌ي تحقیق:در بررسي و تدوين اين رساله علاوه بر منابع عمومي و دست اول تاريخي سعي گرديده تا به منابع تحقيقاتي جديد نيز پرداخته شود هرچند اين آثار در كنار پراكندگي آنها، هيچ‌كدام به صورت ويژه و تخصصي روابط ميان امويان و مسيحيان را مورد بررسي قرار نداده‌اند.

اين پایان نامه در چهار فصل تدوين گرديده است. فصل اول به مفاهيم و كليات اختصاص يافته، فصل دوم عوامل سياسي اجتماعي، فصل سوم عوامل فرهنگي مذهبي و فصل چهارم پيامدها و نتيجه‌گيري ذكر گرديده است.

نویسنده در فصل اول ضمن تبیین و توضیح مفاهیم کلیدی پایان‌نامه همچون معنای مسیحیت، امویان، خلافت، رابطه و جغرافیای تاریخی سرزمین شام؛ متذکر شده که منظور از رابطه خلافت اموی با مسیحیان، اولا شمردن روابط میان این دو گروه از جهت‌های مختلف نظیر نظامی، سیاسی، تمدنی، فرهنگی و اقتصادی می‌باشد و ثانیا موضوع این تحقیق رابطه خلافت اموی با مسیحیان است نه برعکس. به عبارتی در این تحقیق از طرف اموی‌ها به این روابط و عوامل و پیامدهای آن نگاه شده است، نه از طرف مسیحیان.

در فصل دوم به نقش عوامل سیاسی ـ اجتماعی در ایجاد روابط میان بنی امیه و مسیحیان اشاره شده است. طبق نظر نویسنده از آنجا که بسیاری از امور اقتصادی، اداری، نظامی و حتی صنعتی از دیرباز توسط مسیحیان ساکن در سرزمین شام انجام می‌گرفت و در نتیجه امویان برای اداره‌ی مملکت خود به کمک آنها نیاز داشتند و از سوی دیگر در آن طرف‌ مرزها، امپراطوری مقتدر بیزانس قرار داشت که همواره تهدید جدی برای حکومت اموی محسوب می‌گردید لذا بنی‌امیه برای ایمنی از این خطرها دست به تدابیر سیاسی مختلفی زدند؛ در این راستا آنان برای استحکام روابط خود با مسیحیان قلمرو شام، نسبت به آنها سیاست تساهل و تسامح را در پیش گرفته، ضمن بکارگیری آنها در کارهای دولتی و دیوانی، برای مسیحیان کلیسا ساخته و حتی روابط سببی نیز با آنان برقرار نمودند. همچنین از اختلاف مذهبی میان مسیحیان شام با امپراطوری بیزانس نیز نهایت بهره سیاسی را ‌بردند علاوه بر این امویان در جهت حفظ منافع خود معاهدات فراوانی را چه با مسیحیان داخل قلمرو خویش و چه با مسیحیان بیزانس بستند که در این فصل به آنها پرداخته شده است.

فصل سوم به عوامل فرهنگی ـ مذهبی اختصاص یافته که به دور از تخاصمات طرفین، موجبات روابط نزدیک مسیحیان با خلفای بنی‌امیه را فراهم نمود. این نوع روابط علاوه بر اشتراک نژادی آنها ریشه در مشترکات فراوان میان فاتحان عرب و قبایل مسیحی موجود در شام داشت چنانچه گرایش این مسیحیان به مذهب یعقوبی که اعتقاد به طبیعت واحد داشت به مسلمانان نزدیک‌تر بود در مقابل عقیده تثلیث ملکیون بیزانس که آن را انشعابی منحرف از دین مسیحیت می‌پنداشتند. برخی دیگر از این عوامل مؤثر در ایجاد ارتباط با مسیحیان داخلی و خارجی که در این فصل به آنها پرداخته شده است عبارتنداز: حضور مربیان مسیحی در دربار اموی، مشورت امویان با مسیحیان، حضور شاعران مسیحی در دربار اموی، نزدیکی فرهنگی با بومیان شام، دیدگاه اسلام نسبت به مسیحیت (به رسمیت شناختن آن به عنوان یک دین الهی)، همزیستی مسالمت‌آمیز مرزداران، حضور فرهنگی اسیران مسیحی و تحول در شیوه‌ی حکمرانی امویان در زمینه‌های مختلف حکومتی اعم از شیوه‌ی حکومت‌داری، ساختار اداری و حتی تقلید در زمینه‌های مختلف معماری و هنر اسلامی به تقلید از معماری کلیساهای بیزانسی همچون تقلید از مناره، محراب، مقصوره و حتی شکل منبر؛‌ برخی از این بناها که به آنها اشاره شده است عبارتند از: مسجد‌النبی، مسجد جامع اموی، قبه‌الصخره، مسجدالاقصی و قصرهای فراوان بجا مانده از امویان در سرزمین شام. بررسی نویسنده در ساختار اداری امویان نیز حاکی از شواهد بسیار در تقلید آنان از ساختار اداری بیزانس دارد مانند تقلید در زمینه‌ی تقسیمات استانی شام، و همینطور پیروی از شیوه‌های اداری رومی، ایجاد دیوان‌های جدید نظامی، مالی، اداری و غیره جهت اداره‌ی بهتر قلمرو امویان با استفاده از مسیحیانی که از قبل در امپراطوری روم کار می‌کردند.

فصل چهارم به بررسی پیامدهای سیاسی ـ اجتماعی ناشی از روابط با مسیحیان و همچنین پیامدهای فرهنگی ـ مذهبی با آنان به طور جداگانه اختصاص یافته است. در بعد سیاسی ـ اجتماعی نهایتا این امویان بودند که از روابط با مسیحیان بیشترین بهره را بردند. امویان از حیث سیاسی از مسیحیان در جهت حذف رقیبان خود و سرکوب قیام‌های ضداموی استفاده‌های فراوانی نمودند؛ رقیبان و مخالفانی که اکثرا از بزرگان اسلام و شخصیت‌های معروف مسلمانان بودند که به جز مسیحیان کس دیگری نمی‌توانست در از میان برداشتن آنها سهیم شود مانند نقش‌آفرینی مسیحیان در شهادت امام حسن (ع)، پیشنهاد عبیدالله بن زیاد برای حکومت بر کوفه از سوی سرجون بن منصور مشاور مسیحی یزید که در نهایت به واقعه‌ی کربلا منجر گردید، حمله به شهرهای مقدس مکه و مدینه و سرکوب عبدالله بن زبیر،  ترور عبدالرحمن بن خالد بن یزید و بالاخره حمایت مسیحیان از سفیانیان در برابر مروانیان. در بعد اقتصادی نیز روابط میان مسیحیان و امویان پیامدهای مهمی داشت از یک طرف امویان توانستند علاوه بر تسلط بر شاه‌راههای اقتصادی شام و دریای مدیترانه و بهره‌مندی از سودهای سرشار توانستند موقعیت خود را تثبیت نمایند و از طرف دیگر مسیحیان نیز در مقابل خدماتی که برای امویان انجام دادند به سودهای کلانی رسیدند آنان علاوه بر فعالیت‌های آزاد تجاری ناشی از برقراری روابط سببی با امویان توانستند در بسیاری از صنایع و مشاغل مهم به صورت آزاد فعالیت نمایند.

روابط مسیحیان با امویان آثار و پیامدهای فرهنگی ـ مذهبی نیز به دنبال داشت به ویژه حضور برخی عالمان دینی مسیحی، شاعران، کنیزان رومی و مربیان نصرانی در متن جامعه شام و دربار اموی به پدید آمدن این پیامدها دامن زد به گونه‌ای که برخی عقاید و باورهای کلامی مسلمین بطور مستقیم و یا غیرمستقیم تحت تاثیر عقاید و القائات مسیحیان قرار گرفت چنانچه در این پایان‌نامه برخی از عقاید جبریه، مرجئه و قدریه مانند بحث از جبر و اختیار انسان، قضاء و قدر و حتی بحث از حدوث و یا قدم کلام خدا، متاثر از عقاید مسیحیان مورد ریشه‌یابی قرار گرفته است. از دیگر پیامدهای فرهنگی روابط میان امویان با مسیحیان، تغییر شیوه‌ی حکومتی امویان از خلافت به سوی پادشاهی و نیز ایجاد وابستگی فرهنگی به مسیحیان است که در پی تقلید امویان از ساختار اداری امپراطوری بیزانس میسر گردید. 

{jcomments on}

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=17176

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب