شنبه 4 فروردین 1403 برابر با Saturday, 23 March , 2024

نقش ميرشمس الدين عراقي در ترويج تشیع در کشمير

چکيده
ميرشمس الدين عراقي در سولغان ايران متولد شد و دو بار به کشمير آمد. نخستین بار در سال882 قمری به عنوان سفير ميرزاحسين بايقرا حاکم خراسان بود و بعد از هشت سال اقامت، به خراسان بازگشت . ديدار دوم وي درسال 902 قمری با درخواست شاه قاسم نوربخش اتفاق افتاد. اين بار که وي براي تبليغ اسلام وتشيع آمده بود، تمام توان و همت خویش را براي ترويج تشيع در کشمير صرف نمود.

او در این زمینه، از تمام موانع عبور کرد و توانست کارهایي انجام دهد که پیش از او سابقه نداشت. وي در اولين مرحله، افراد با نفوذ ودولت مردان را به دايره تشيع وارد کرد. سپس با کمک آنان به ويژه ملک موسي رينه نخست وزير کشمير، توانست 24 هزار خانواده هندو را به سوی تشیع هدايت کند. وي در اندک زماني توانست در مساجد کشمير خطبه به اسم ائمه اطهار(ع) رواج دهد.
واژگان کليدی
کشمير، ميرشمس الدين عراقي، چک ها، شيعيان کشمير.
مقدمه
اگر امروز شیعه هستیم و به آن افتخار می کیم،این مرهون زحمات علمای گذشته است که برای ترویج و محفوظ ماندن این مذهب از گزندهای زمان، خون دل خوردند. از آغاز تشیع به ویژه بعد از غیبت کبرا علمای زیادی در بین شیعیان به پا خاستند و برای ترویج تشیع شب و روز زحمت کشیدند و در این راه از هیچ جان فشانی و فداکاری دریغ ننمودند. اما متأسفانه با وجود این فداکاری ها، بین شیعیان مهجور و مغفول واقع شدند. امثال چنین علمایی بین شیعیان از جبل عامل گرفته تا ایران و عراق فراوان هستند. یکی از این شخصیت ها، میرشمس الدین عراقی(اراکی) است که در کشمیر به اولین مبلغ تشیع شهرت دارد. وی با وجود شخصیت والا و برجسته بین عموم شیعیان، به ویژه میان شیعیان کشمیر، مهجور واقع شده و شیعیان درباره زندگی و فعالیت دینی، فرهنگی و غیره او اطلاعاتی ندارند.
بنده برای ادای دینی که میرشمس الدین عراقی به گردن شیعیان به ویژه شیعیان کشمیر دارد، اولین قدم را برداشتم تا علاوه بر شناسایی اجمالی وی، فعالیت دینی ،فرهنگی و غیره را در کشمیر بررسی کنم. امیدوارم دوستان به ویژه گروه تاریخ مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره)قدم های دیگری در این راه بردارد و در این زمینه تحقیقات جدید و نسبتاً جامعی عرضه کند.
میرشمس الدین عراقی
ميرشمس الدين عراقي در یکی از روستای بخش سولغان اراک به نام «کن» در خانواده ای روحانی به دنیا آمد. اسم اصلی وی سیدمحمد و نامپدرش سیدابراهیم (درویش سیدابراهیم)بود. نسب او با پانزده واسطه به امام موسی کاظم(ع) می رسد و مادرش از سادات قزوین بود. وی در سال ۸۴۵ قمری، در خانواده ای عالم پرور به دنیا آمد، ولی به سبب پیری پدرش، هزینه خانواده در دوران نوجوانی، به دوش ميرشمس الدين افتاد و او با وجود مشکلات زندگی، باز هم بیشتر اوقات خود را در مصاحبت عرفا و فضلای زمان خود می گذرانید.
ميرشمس الدين ادبیات، سطح عالی و علوم مذهبی را نزد عارف بزرگ به نام سیدمحمد نوربخش آموخت. او بعد از وفات استادش، زمان زیادی را در مصاحبت عرفای معروف زمان خود مانند شیخ محمود بحرآبادی، حسن کوکئی، شیخ محمود سفلی، برهان الدین بغدادی، شمس الدین لاهیجی و شاه قاسم نوربخش بود. او به سبب مصاحبت زیاد با عرفا، به مقام روحانی و معنوی بالایی نایل گردید. وی علاوه بر علوم اسلامی و دینی، بر علوم ظاهری و تجربی نیز تسلط کامل داشت. علاوه بر شیعیان، تاریخ نگاران اهل سنت و حتی متعصبان آنها نیز نتوانستند شخصیت علمی او را انکار کنند. لذا مورخ حسن و اعظم ددمری، مجبور شدند تا در برابر مقام علمی او، لب به اعتراف بگشایند و با الفاظی چون « ميرشمس الدين عالمی اجل و دانایی بی بدیل بود.» و نیز «مير شمس الدين بعضی علوم غریبه را می دانست و حسن بیان داشت» از او تعریف و تمجید کنند.
ميرشمس الدين دو بار به کشمير سفر کرد: نخستین بار در سال 882 قمری به عنوان سفير سلطان حسين بايقرا حاکم خراسان به کشمير آمد و بعد از هشت سال اقامت در کشمير، دوباره به خراسان بازگشت. اما چون در اين مدت مسئوليت سفيري به عهده داشت، فعاليت ديني زیادی نکرد وفقط توانست عوامل توسعه تشيع را در کشمير شناسائي کند. اما هنگامي که بعد از دوازده سال، یعنی در سال 902 قمری با درخواست شاه قاسم نوربخش به کشمير آمد، توانست در بعضي از افراد سرشناس نفوذ کند وآنان را به دایره تشيع وارد سازد. ملک موسي رينه، کاجي چک، حسين چک و دولت چک معروف ترين این افراد بودند. ميرشمس الدين با فعاليت تبليغي توانست با کمک ملک موسي رينه نخست وزير کشمير، 24 هزار خانواده هندو را به دایره تشیع هدايت کند.
وضعيت ديني و فرهنگي مردم كشمير هنگام ورود ميرشمس الدين
قبل از اين كه درباره فعاليت تبليغي ميرشمس الدين بحث کنیم، لازم است مروری کوتاه بر اوضاع ديني و فرهنگي آن زمان كشمير داشته باشیم.
بعد از به حكومت رسيدن «شاه مير» (سال 743 ق) در كشمير، گرچه حاكمان بعد از او مسلمان بودند، با غيرمسلمانان و هندوها مدارا می کردند و هیچ گونه محدودیتی برای آنان به وجود نمی آوردند. هندوها در عقاید مذهبي در كمال آزادي بودند و تمام رسومات را به راحتي به اجرا درمي آوردند .تا اين كه سلطان سكندر در سال 796 قمری به حكومت رسيد. او مسلمانی متعصب و نخستين سلطان كشمير بود. كه قوانين اسلامي را با قاطعيت به اجرا درآورد. او استفاده از الكل و ساير مشروبات مستي آور را منع کرد و قمار، رقص با زنان، روسپي گري و نواختن آلات موسيقي را ممنوع ساخت و خودكشي زنان بيوه (ستي) را نيز ممنوع كرد. او چنان بت خانه ها را ويران كرد كه مردم كشمير لقب« بت شكن» به او دادند. بر اثر سخت گيري او، تمام مردم كشمير از صغير و كبير -خواه به ميل و اختيار و يا به طريق جبر و اكراه- گردن اطاعت در برابر او فرود آوردند. در دوران سلطنت او، شخصيت هاي برجسته ديگري از جمله ميرسيدمحمد همداني و سيدمحمد مدني نيز به كشمير آمدند و مردم علاقه فرواني به آنان داشتند و وجود اينان در كنار سلطان سکندر، محرك خوبي براي بت شكني او بود.
پس از درگذشت سلطان سكندر، فرزندش علي شاه در سال 817 قمری زمام امور را به دست گرفت و بعد از او، شاهي خان با لقب سلطان زين العابدين (متوفای878 ق) حكومت خود را آغاز كرد و تقريباً نيم قرن بر كشمير فرمان راند. او به نام بدشاه«شاه بزرگ» در كشمير معروف است. سلطان زين العابدين در تاريخ كشمير، همان موقعيت شاه-عباس در ايران، سليمان اعظم در تركيه عثماني و اكبرشاه در هند را دارد. او در روش سياسي سلطان سكندر بت-شكن تجديد نظر كرد و با هندوها رفتار خوبي داشت. و خراج و جزيه را نیز از آنها برداشت و معبدهاي هندوها را به آنان برگرداند. بت خانه ها و معبدهایی را سكندر ويران كرده بود دوباره بازسازي کرد. هم چنین هندوهايي را كه در جريان سلطنت سكندر از كشمير گريخته بودند، فراخواند و آشكارا آزادي عمومي را براي تمام مذاهب اعلام داشت. او كشتن گاو را تحت تأثير هندوها دوباره ممنوع اعلام كرد و اجازه داد رسم ستي ادامه يابد. مسلمانان در جشن هاي هندوها شركت مي كردند. هم چنین رسومات آنها در كشمير رواج یافت. و علاوه بر عموم مردم، علما، و قاضي ها و حتي سادات هم از انجام دادن اين رسومات مشترك هيچ اباحي نداشتند. وضعيت مسلمانان تا آن جا وخيم شد كه زنان مسلمان، همان كارهايي را انجام مي دادند كه برهمن ها (روحانيان هندو) به آنها دستور داده بودند. علما و سادات هم زنان خودشان را از اين كارهاي خلاف شرع منع نمي كردند. لذا در كشمير فقط اسم مسلمان بود و مسلمانان در عمل و رفتار، هيچ تفاوتي با هندوها نداشتند. اين وضعيت تا ورود ميرشمس الدين ادامه داشت.
فعاليت ميرشمس الدين در کشمير
مير شمس الدين، پس از ورود به کشمير در سه محور فعالیت کرد:
الف) فعاليت های تبليغي
ميرشمس الدين پس از ورود به کشمير، با عموم مردم محلي روابط دوستانه برقرار کرد و آنان را با تعاليم و معارف اهل بيت(ع) آشنا نمود و به مذهب تشيع دعوت کرد. از آن جا که او پيش از اين نيز هشت سال در کشمير زندگي کرده بود، با فرهنگ و تمدن کشميري ها آشنایي کامل داشت. وي به طرز زندگي قبيله اي کشميري ها پي برده بود که تصميم های ریيس قبيله پذیرفته شوند. و جامعه کشمير به سبب سابقه عرفان وگرایش های معنوی، خيلي با آن مأنوس هستند؛ لذا فعاليت تبليغي خود را در همين زمینه انجام داد.
فعاليت او در این جهت خيلي واضح است که به جاي تبليغ برای تک تک افراد، به رؤساي قبایل و افراد پرنفوذ در دولت و سياست توجه مي نمود و آنان را به تشیع دعوت مي کرد. به همین دلیل، بابا علي نجار، عارف و صوفي برجسته آن دوره، اولين فردی بود که با او بيعت کرد. سپس موسي رينه نخست وزیر آن دوره، کاجي چک و غازي چک، افراد بانفوذ در دولت و سياست، مذهب ميرشمس الدين را پذيرفتند و با وي بيعت کردند. موسي رينه محبت و ارادت خاصي به او یافت و خود را براي هر نوع کمک، در اختيار وی قرار داد. با تلاش ميرشمس الدين جمعيت زيادي به تشیع پيوستند. و مذهب تشيع روز به روز گسترش یافت.
ب) فعاليت هاي فرهنگي
مير عراقي هم راه با فعاليت ديني، فعاليت های فرهنگي زيادی نيز انجام داد؛ از جمله:
1. ساخت خانقاه در زدي بل
ميرشمس الدين زماني که بار اول در سال 882 قمری به کشمير آمد، مي خواست در منطقه زدي بل که حدوداً در فاصله هشت کيلومتري سرينگر، پايتخت کشمير واقع است، به سبب خوش آب و هوا بودن، و فضاي سبز، خانقاه بسازد. اما چون براي ماندن در کشمير تصميم نداشت، از این کار صرف نظر کرد. اما زماني که بعد از دوازده سال بازگشت، اين زمين را سلطان فتح شاه پادشاه کشمير، به موسي رينه نخست وزير خود بخشيده بود و او در آن جا زندگي مي کرد. وقتی موسي رينه از تصميم قبلي مير با خبر شد، تمام آن زمين را به هم راه خانه اش به مير بخشيد.
ميرشمس الدین به ساخت بنا اقدام کرد و براي مصالح آن از مناطق دور و جنگلي، چوب صنوبر تهيه نمود اما در وسط کار، به دلیل مخالفت علمای متعصب اهل سنت و درگيري مير با سيدمحمد بيهقي که به ترک کشمير انجامید، متوقف گرديد. هنگامي که ميرشمس الدين دو ماه پس از قتل سيدمحمد بيهقي به کشمير برگشت، کار ساخت خانقاه را از سرگرفت و خانقاهي با عظمت و جلالت، ساخت که روي زمين نظير نداشت و در اطراف خانقاه، حمامي ساخته شد که يکي از عجایب فن معماري بود. اين حمام بدون سوزاندن هيزم تا مدتي زياد گرم مي-ماند. تاريخ خانقاه به اين نحو نوشته شده است:
بنيت هذه البقعة الموسومة المتبركة الشريفة الشمسيّة النوربخشيه في التاريخ سنة تسع و تسعمأتة من الهجرة النبويّة عليه الصلواة و التحية»
2. بازسازي خانقاه ميرسيدعلي همداني
خانقاهی که سلطان سکندر بت شکن (796 ق.) آن را برای ميرسيدعلي همداني ساخته بود، علاوه بر کوچک بودن، در اثر آتش سوزي هاي متعدد آسيب زيادي ديده بود. به همین دلیل، ميرشمس الدين براي گسترش آن و براي محفوظ ماندن آن از آتش سوزي هاي مجدد، تمام خانه هاي اطراف خانقاه را خريد. سپس خانقاه را بازسازي کرد. حياط آن را نيز وسعت داد. به علاوه، يک غذا خوری براي مستمندان، و فقيران در کنار آن درست کرد و توليت اين خانقاه را نيز در دست داشت.
3. ساخت مسجد
از کارهاي معمول ميرشمس الدين ساخت مسجد به جاي بت خانه بود. او مساجد زيادي در کشمير بنا کرد. اما اطلاعات زيادی در اين باره در منابع نيامده است.
4. احياي فرهنگ جهاد
از برجسته ترين صفات مير اين بود که در دست او همواره هم راه قلم، شمشير نيز وجود داشت و اين صفت در عالمان کمتر ديده شده است. بر اساس منابع تاريخي، مردی دلاور و با همتي بلند بود .در ميدان جنگ پيشاپيش سپاهيان حرکت می کرد و در فنون جنگي نيز يد طولایي داشت. وقتي وارد جنگ مي شد مانند شير به دشمنان اسلام حمله مي کرد وقتي جراحتي به بدن او مي رسيد، بدون توجه به آن تا پايان جنگ، به مبارزه ادامه می-داد. مريدانش هم وقتي شجاعت او را در ميدان جنگ مي ديدند، نيرو مي گرفتند و از جان خود گذشته، پروانه وار دور او مي گشتند. آنان ميدان را تا رسیدن به پیروزی، ترک نمي کردند و معمولاً اين درگيري ها هنگام تخريب بت خانه-هایی صورت مي گرفت که به مراکز فحشا شده بودند. بزرگ ترين اين درگيري ها در نواحي سرينگر و در منطقه ای به نام ذال ڈگر اتفاق افتاد. در آن جا بت خانه معروف هندوها به نام باخي رينو وجود داشت که مرکز اصلی فساد و فحشا بود. ميرشمس الدين اين بت خانه را تخريب کرد و سپس اسم آن منطقه را اسلام پورگذاشت در اين جنگ مريدان و شاگردان او نيز از جمله موسي رينه و قاضي محمد قدسي حضور داشتند. علاوه بر آن، او با افراد مرتد نيز مي کرد تا آنان را هدايت کند.
5. انهدام بت خانه و ساخت مسجد و خانقاه به جاي آن
در زمان حکومت سلطان سکندر بت شکن، قوانين اسلامي در کشمير رایج شده بود، اما بعد از او به ويژه در دوره سلطان زين العابدين، بت پرستي و فرهنگ ضد اسلامي دوباره به کشمير بازگشت و علاوه بر بازسازي بت خانه-هاي ويران شده، بت خانه هاي زيادي ساخته شد. ميرشمس الدين وقتي دريافت که این بت خانه ها بزرگ ترين مانع پيش رفت اسلام هستند و چون هندوها علاوه بر فعاليت ضد اسلامي درآنها، عليه مسلمانان نيز توطئه مي کنند تصميم به تخريب آنها گرفت. وی بت خانه هاي زيادي را ويران کرد تا اين که « مکسر الاصنام» لقب گرفت. منابع به تعداد 3943 بت خانه اشاره می کنند کهبه دست او تخريب شد. سيدانيس کاظمي، پژوهش گر معروف کشميري در اين باره مي نويسند:
ميرشمس الدين عراقي در تخريب و شکستن بت خانه به مقام و جايگاهي دست يافت که از صدر اسلام تاکنون کسی به آن دست نیافته است. او در کشمير و تبت(لداخ)3943 بت خانه را خراب و ويران کرد و جاي آنها مساجد و ديگر بناهاي اسلامي ساخت.
ممکن است اين گفته، اغراق آميز باشد. اما بی شک کارهاي که وي براي تبليغ اسلام، بی سابقه است. باوجود این، در منابع کشميري به علت تعصب و دشمنی با شیعه، به فعاليت او چندان اشاره نشده است و او را فقط مؤسس تشيع در کشمير ذکر کرده اند. علاوه بر تاریخ نگاران اهل سنت، شيعيان نيز در این زمینه کوتاهی نموده اند و تاکنون حتي يک کتابچه مستقل درباره او و فعاليت هايش چاپ نکرده اند. به همین دلیل، ميرشمس الدين هنوز هم بين شيعيان ناشناخته است.
6. ايراد خطبه به اسم دوازده امام
مير با فعاليت ديني و فرهنگي خود توانست موقعیتی را به وجود آورد که در مسجد جامع و ديگر مساجد کشمير، به اسم امامان شيعه خطبه خوانده شود. ايراد خطبه به اسم دوازده امام دليل کافي براي موفقيت فعاليت تبليغي اوست؛ زیرا با آن که مبلّغان شيعي پيش از آن نيز به کشمير آمده بودند، مذهب تشيع در اقليت بود. و ميرشمس الدين توانست تشيع را چنان گسترش دهد که خطبه به اسم دوازده امام ايراد شود.
بعد از ميرشمس الدين، ميرزا حيدر را خواندن خطبه به اسم دوازده امام ممنوع اعلام کرد. منابع تاریخی اين واقعه را چنين آورده اند:
از ترس تهديدات و تخويفات ميرزاحيدر، هيچ کس از مردم اين ممالک نام ائمه معصومين(ع) بر زبان نمي توانستند بياورند
همان طور که اشاره شد، اين خطبه علاوه بر مسجد جامع، در مساجد ديگر کشور نيز ايراد مي شد. در بهارستان شاهي آمده است:
در زمان دولت چک باز به طريقه اي که در زمان حيات ميرشمس الدين محمد عراقي خطبه مي خواندند، در مسجد جامع و هم در جاهاي ديگر، خطبه به اسم دوازده امام(ع) مي خواندند.
7. اعزام مبلغ به مناطق دورافتاده
اعزام مبلغ به مناطق محروم و دورافتاده، يکی دیگر از فعاليت های ميرشمس لدين براي گسترش اسلام است. او هر جا بت خانه اي را ويران مي کرد ، جاي آن مسجد مي ساخت و يکي از شاگردان خود را براي تبليغ در آن جا مستقر مي کرد تا مردم آن منطقه، از تعاليم اسلامي بهره مند شوند. او حتي براي مخارج مسجد و مبلغ نيز چاره اي مي انديشيد.
با تلاش مير، تشیع در کشمير نستحکم شد. در منابع آمده است:
تلاش مير و مريد او موسي رينه موجب گرايش 24 خانواده به تشيع شد.
اين مطلب را برخي منابع اهل سنت نيز تأييد کرده اند.
قاضي نورالله شوشتري، که 73 سال پس از درگذشت مير، در سال 1005 به کشمير آمد، درباره جمعيت کشمير چنين گزارش مي دهد:
ساکنان شهر بسيار با صفا و دوست داشتني شهاب الدين پور و نيز ساکنان باسوکه پرگنه مرکب از 210 روستا، شيعه هستند. و شيعيان در روستاهاي مختلف نيز يافت مي شوند.
محمدعلی کشمیری نيز رقم 24 هزار خانواده شيعه شده را تایيد مي کند. او درباره ختنه کردن و سر تراشيدن نومسلمانان، که به دستور مير صورت مي گرفت، مي نويسد:
روزي در آخر شب، آرايش گرها که نومسلمانان را ختنه مي کردند، حساب کردند، ديدند در آن روز، از پانصد تا هزار نفر را ختنه کرده اند.
اين بر گسترش شيعيان در آن دوره دلالت مي کند.
ج) فعاليت علمي
ميرشمس الدين علاوه بر گسترش تشيع، نسبت به تربيت مبلغان و شاگردان توجه خاصي داشت. طبق اشاره تحفة الاحباب و بهارستان شاهي ، مير شمس الدين هزاران شاگرد داشت، كه هم راه او براي تبليغ و ترويج دين اسلام فعاليت زيادي انجام می دادند؛ اما اسم همه آنها در تاريخ ثبت نشده است ، بلكه فقط اسامي بعضي از آنها را در حوادث بعدي مي بينيم. به همین دلیل، فقط به ذکر اسامي این شخصيت ها اشاره می کنیم: مولانا جنيد، مولانا كمال، مولانا زيرك، مولانا با شمس گنایي، مولانا حاجي بايزيد، مولانا خليل الله، مولانا عثمان گنائي، مولانا سيف، مولانا عبدالرحمن، مولانا ميرحسين، ملا بابا علي، ملا جوهر، ملامحمد امام، خواجه رفيق، مولانا سيدافضل حافظ محمود كياني ، ملا حسن عودي ،ملا درويش محمد قاضي، محمد قدسي، مولانا سيد احمد ، مولانا سعيد، مولانا سعدالله ، دلو صوفي، مولانا حاجي علي، صوفي جمال، تاج الدين خادم، مولانا محمد گنایي، مولانا ناصر، مولانا حافظ بصير، مولانا امير سيد بدر و مولانا نصرت.
. وفات ميرشمس الدين عراقي
درباره چگونگی فوت ميرشمس الدين بين تاریخ نگاران شيعه اختلاف وجود دارد. بعضی ها به فوت طبيعي او قائل هستند، اما برخی گفته اند که او توسط دشمنان شهید شده است. درمورد تاريخ وفاتش نيز بين علما اختلاف وجود دارد. در منابع تاريخي کهن شيعيان مانند تحفه الاحباب، بهارستان شاهي و تاريخ ملك حيدر چادوره نيز در اين باره چيزي نيامده است. در خانقاه جديبل هم كتيبه اي وجود ندارد كه تاريخ وفاتش در آن درج شده باشد. اما شجره-نامه ای كه در دست خانواده وي وجود دارد، سال وفات او را 932 قمری نوشته اند و علما و پژوهش گران هم آن را تأييد مي كنند. علمای فعلی نیز سال وفات او را همان 932 قمری می دانند. كتابي كه سرگذشت خانواده ميرشمس الدين عراقي را بيان مي كند، به شبهات او اشاره می نماید. دكتر اكبر حيدري از آن كتاب چنین نقل مي كند كه ملاسعيد اشرف خواهرزادة ملامحمدباقر مجلسي، با خانم زينب النساء دختر پادشاه اورنگ زيب به كشمير آمد. او اشعاري را در قالب مرثيه بر وفات ميرشمس الدين سروده است. او در دو بيت به این موضوع اشاره می کند:
چون شهادت يافته يد از شاه شهيدانش به ارث  شد شهيد به تيغ ناپاکي از شمر ارزل است
سائلي پرسيد از تاريخ سال فوت او     گفتمش در اول شهر ربيع الاول است2
سيدانيس كاظمي، نويسنده و شاعر برجستة كشمير و نیز آقای سیدعلی موسوی، اعتقاد دارند كه ميرشمس الدين شهید شده است. سيدانيس كاظمي براي اثبات مدعاي خود، به وضعیت موجود در آن دوره اشاره مي كند كه بين دو نفر از خانواده سلطان براي به دست گرفتن قدرت، دعوا و اختلاف و حتي درگيري بود. كاجي چك كه از شاگردان و مريدان خاص ميرشمس الدين به شمار می رفت و نخست وزير سابق هم بود، به مقتضاي زمان گاهي با محمدشاه و گاهي با فتح شاه كه هر دو مدعي قدرت بودند، هم راهي مي كرد. لذا بعضي از اعيان شهر و افراد ذي نفوذ به سبب دورویي كاجي چك، هم با او دشمن شدند و هم با ميرشمس الدين. احتمال می دادند که كاجي چك به فرمان ميرشمس الدين این کارها را انجام می دهد. لذا به كشتن هر دو نفر تصميم گرفتند. و هر دو را در تاريکي شب به قتل رساندند.
سیدعلی موسوی نیز می گوید:
دراين اوان و دعویه داران تخت و تاج محمدشاه و فتح شاه، وادي امن و سلامتي را معركة فتنه و فساد و جنگ و عناد ساخته، مردمان بعضي طرف داران محمدشاه و بعضي از هواداران فتح شاه گرديدند. كاجي چك وزير كه از ارادت مندان قطب عالم ميرشمس الدين عراقي قدس سره بود، جهان گير پر رو و شنكور رينه از هواخواهان فتح شاه بودند، امرا عصر و كبار دهر در حق وزير كاجي چك سعايت نمودند از مساعدت او انحراف و از طريق ائتلاف اختلاف ورزيدند. كاجي وزير خود را از فتنه و آشوب بازداشته از ارض كشمير حينت عن التزوير رخت سفر بسته به طرف ديگر مسافرت نمود. محمدشاه از اعيان شهر استصواب نمود. چون اغلب مردمان با حضرت مير عرش پيما و متبعينش شرارت مذهبي داشتند، همگي اشارت قتل ايشان دادند. گروهي از قبيله ماگريان را به-سرکردگي علي رينه به شبیخون خانقاه آن حضرت، دلير و مستعد نمودند. آن حضرت با متبعينش خود مشغول تهجد بودند. آه از ظلم نواصب و مروانيان كه آن اهل كين بر سيد صالحين و ديگر سادات و مؤمنين در سحر جمعه المبارك تاخته، قريب به سي نفر را به جنت عرضها السموات و الارض فرستادند و كان ذلك في اول ربيع المولود اثناه ثلاثین و تسع مأة. علي الصباح معتقدان اهل دين و صلاح براين واقعه مضجعه را اطلاع يافتند، گريه كنان و نوحه خوانان بعضي سينه خراشيده و کسي روي تراشيده به خانقاه آن حضرت آمده، جمله شهداي دين را محول به زمين در خانقاه ميرشمس الدين نمودند. دشمنان اهل ايمان و وارثان آل ابي سفيان- عليهم اللعنة و الخذلان و اکبهم في النيران در آن روز جگرسوز متبعين آن حضرت را يك يك گرفته به مالك حقيقي سپردند.
با توجه به وضعیت آن زمان و بغض و كينه و حسد عموم اهل سنت به ويژه علما و صوفي ها نسبت به مير شمس الدين، و نيز دشمني سياست مداران شكست خورده و دشمني و كينة نومسلمانان كه پدران و اجدادشان به دست ميرشمس الدين و شاگردانش كشته شده بودند. احتمال شهادت مير به دست آشوب طلبان، قوي تر است.
نتیجه
پیش از ميرشمس الدين عراقي، علما و بزرگان زیادی که از لحاظ عقیدہ و مذهب پیرو مذهب تشیع بودند، از جاهای مختلف دنیا به ویژه ایران به کشمیر آمدند و در همین جا نیز از دنیا رفتند. اما غیر از شرح حال کوتاهی از زندگی-شان، فعالیت دیگری از آن ها در منابع ذکر نشده است. به همین دلیل، می توان گفت که آنان نتوانستند مانند ميرشمس الدين عراقي کار تبلیغی خویش را پیش ببرند؛ در نتیجه، اثر تبلیغی آنان در همان مناطق خودشان محدود ماند. به خاطر گسترده نبودن آثار تبلیغی علما، تاریخ، ميرشمس الدين عراقي را به عنوان نخستین مبلّغ شیعه در کشمیر معرفی می کند. او تمام توان خود را براي گسترش تشيع در کشمیر به کار گرفت. و آن را در سراسر کشمیر رواج داد و در اندک زمانی با تلاش و زحمت وي تشیع، مذهب رسمي کشور اعلام شد.
منابع
1. الطاف، حسين كشمير بهشت زخم خورده، ترجمه فريدون دولت شاهي، انتشارات اطلاعات، 1372ش.
2. اکرم، محمد، آب کوثر، اداره ثقافت اسلاميه،2 کلب روز لاهور 2002 م.
3. جوهري، غلام حسين، تاريخ نور بخشيه در كشمير و بلتستان.
4. حسن شاه، تاريخ حسن، ترجمه کشميري، مترجم: احمد شمس الدين، 4 جلد، ناشر جامو ايند کشمير اکادمي آف آرت کلچر ايند لينگويجز سرينگر، سال 2002.
5. ددّمري، محمداعظم، واقعیات كشمير، ترجمه، احمد شمس الدين، جامو ايند کشميراسلامیک سنتر سرينگرکشمير.
6. رضوي، سيداطهرحسين، شيعه در هند، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ اول، تابستان 1376 ش.
7. رضوي، علي حسين، تاريخ شيعيان علي، عباس بک ايجنسي رستم نگر لکهنو انديا، 1423 ق. برابر با 2001 م.
8. شوشتري، قاضي نورالله، مجالس المؤمنين، تهران، انتشارات کتاب فروشي اسلاميه، 7713ش.
9. كشميري، محمدعلي، تحفة الاحباب، ترجمه، محمدرضا آخوندزاده، شاه ايند سنزفچيتر جي رود اردو بازار لاهور.
10. کاظمی، سیدانیس، چاند میری زمین پهول میرا وطن، بابا پبلی کیشن رعناواری سرینگر کشمیر.
11. مجهول المؤلف، بهارستان شاهي، تنظيم دكتر اكبر حيدري، ناشر انجمن شرعي شيعيان جامو و کشمير، 1982 م.
12. موسوي، سيدمحمدباقر، اختر درخشان، اکرم حسين پريس پرهلاء گهات بنارس هند.
13. موسوی، سیدعلی،کحل الجواهر، ناشر مطبع اسلامی لاهور ١٢٦٤ق.
14. ملک حیدر، تاریخ ملک حیدر چادوره، منتشر نشده.
15. معرکه دار، سیدباقر، نسخة الصفویه، زدی بل سرینگر، منتشر نشده.
16. قاضی ظهورالحسن، نگارستان کشمیر، ناشر شیخ محمدعثمان ایند تاجران کتب، سرینگر کشمیر.
17. شاه غلام نبی، وجیز تاریخ، ترجمه اردو، مترجم: دکتر محمد یوسف، ناشر شالیمار آرت پرس ریدکراس سرینگر کشمیر، فوریه ٢٠٠٧م.
18.  ناصري، سيدحمیدرضا، کشمير،گذشته، حال، آينده، تهران: انتشارات ذکر 1379 ش.
19. همدانی، حكيم صفدر، تاريخ شيعيان كشمير، امام حسین ريسرچ ايند پبلشنگ سنتر سرينگر کشمير

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=14692

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × 3 =

آخرین مطالب