جمعه 31 فروردین 1403 برابر با Thursday, 18 April , 2024

نگاهي گذرا به عصر امام صادق(عليه‌السلام)

 آنچه مذهب تشيع امروزه در ذخيره علمي خود دارد، مرهون تلاش هاي انسان هاي پاک و وارسته اي است که از بدو تکوين تشيع در عصر رسول الله تا عصر حاضر تمام سعي خود را در بارور نمودن اين شجره طيبه نمودهاند.

از ميان آن بزرگواران برجسته ترين چهره ها را در بدنه مذهب تشيع يعني ائمه دوازده گانه اين مذهب ميتوان يافت؛ و از تمامي آن امامان، امامي که چهره ي علمي آن بيش از ديگران فرصت فروغ و نورانيت پيدا نموده است، امام جعفر صادق(عليهالسلام) ميباشد.

 در اين نوشتار سعي بر آن است تا نگاهي گذرا به زندگي و سيره امام صادق(عليهالسلام) داشته باشيم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.

دوران حيات امام صادق(عليهالسلام) از آن جهت که مصادف با ايامي پر هياهو و پرشتاب در زندگي مسلمانان آن روزگار بوده است، مهم مينمايد. در حوادث مقارن زندگي ايشان شاهد افول و سقوط بنياميه و به قدرت رسيدن عباسيان هستيم که همان رخدادها است که زمينه اي را فراهم ميکند تا از ميان امامان شيعي، امام صادق(عليهالسلام) قدرت علمي ائمه را به وضوح به ديگر فرق و مذاهب و حتي ديگر اديان نشان دهد و تلاشهاي همين امام است که از تشيع اصيل، مذهبي ساخته و پرداخته ميشود که داراي احکام و نظامي مشخص و تعيين شده ميباشد و توانسته است که در هر زماني که فرصتي برايش پيش آمده قدرت علمي خود را به بهترين نحو اثبات کند.

تولد

17 ربيعالاول سال 83،در مدينه منوره. پدر بزرگوارشان محمدبنعلي الباقر(عليهالسلام) امام پنجم شيعيان و مادر ايشان «امفروه» دختر قاسمبنمحمدبنابيبکر ميباشند که هم قاسمبنمحمد و هم محمدبنابيبکر از چهرههاي درخشان عصر خود به شمار ميروند و از ديد اهلسنت ايشان نوةدختري ابوبکر خليفه اول ميباشند که نزد ايشان داراي جايگاهي عظيم و باارزش است.1

شمايل ظاهري

امام صادق(عليهالسلام) متوسط القامه، ميانه بالا، افروخته رو، داراي بدني سفيد، بيني کشيده و موهاي مجعد بوده و بر صورت ايشان خال سياه هاشمي نقش بسته بود.2

امامت

ايشان مدت 65 سال زندگي نمودند که 34 سال از اين سالها دوران امامت ايشان بر مسلمين و جهان تشيع بود. دوران طولاني عمر و امامت ايشان نسبت به ساير ائمه(عليهمالسلام) باعث شده بود ايشان ملقب به شيخالائمه نيز باشند.

شهادت

سرانجام امام صادق(عليهالسلام) در 25 شوال سال 148ق چشم از اين جهان فروبست و در کنار پدر و جد بزرگوار و عموي گرامي خويش در قبرستان بقيع به خاک سپرده شد.3

فرزندان

امام صادق(عليهالسلام) داراي 10 فرزند بودند که از مادران پاک دامن و پاک سيرت به دنيا آمدهاند.

سه فرزند ايشان به نامهاي اسماعيل، عبدالله و امفروه از مادري به نام فاطمهبنتالحسينبنعليبنالحسين(دختر عموي ايشان)؛ چهار فرزند ديگر حضرت امام موسي کاظم(عليهالسلام)، اسحاق، فاطمه و محمد از مادري بنام حميدة بربربيه و سه فرزند ديگر ايشان عباس، علي و اسماء از ديگر همسران ايشان به دنيا آمدهاند.4

خلفاي معاصر امام صادق(عليهالسلام)

امامت آن حضرت (148 ـ 114ق) مصادف با عصر برخي از خلفاي بنياميه و دو خليفه عباسي بود.

خلفاي بني اميه

هشامبنعبدالملک (125 ـ 105قوليدبنيزيدبنعبدالملک (126 ـ 125ق)؛ يزيد‌بن‌وليد (127 ـ 126ق)؛ ابراهيم‌بن‌وليد (127ق)؛ مروان حمار (132 ـ 127ق).

خلفاي عباسي:

ابوالعباس سفاح (136 ـ 132ق)؛ ابوجعفر عبدالله معروف به منصور دوانيقي(158 ـ 136ق).

امام صادق(عليهالسلام) سالهاي آخر عمر شريفشان را در دوران منصور سپري ميکنند. تا در شوال 148ق پس از عمري تلاش و جهاد در راه اعتلاي اسلام راستين، به اجداد و نياکان بزرگوار خود ميپيوندد.5

ادوار زندگي حضرت

زندگي امام صادق(عليهالسلام) را ميتوان به سه دوره تقسيم نمود:

الف) دوران کودکي تا 11 سالگي (يا 12 يا 14 سالگي) همراه جد بزرگوارشان امام زينالعابدين(عليهالسلام)؛

ب) دوران نوجواني و  جواني تا 31 سالگي همراه پدر گرانقدرشان امام محمد باقر(عليهالسلام)؛

ج) دوران امامت ايشان که تا سال 148ق طول کشيد.

1. دوران کودکي

ايشان 11 سال ابتدايي زندگي خود را همراه جدشان امام زينالعابدين(عليه‌السلام) سپري کردند که داراي عاليترين مقامات علمي و معنوي بود.

امام صادق(عليهالسلام) در اين دوران و در خارج از خاندان خود، علاقة وافر مردم مدينه به کسب علوم قرآن و حديث را ميديد. از نظر سياسي هم اين دوره از زندگي ايشان مقارن با اوج قدرت امويان بود.

از ديگر سو ايشان شاهد احترام  فوقالعادة محدثان، فقها و مردم عادي به هر دو جد خود بودند، هم جد پدري ايشان امام سجاد(عليهالسلام) و هم جد مادري ايشان، قاسمبنمحمدبنابيبکر که مردم مدينه او را يکي از فاضلترين و مهمترين محدثين زمان ميدانستند.

2. دوران نوجواني و جواني

اين دوره از زندگي امام همراه است با هجرت‌ها، سفرها و مناظرههاي علمي و جلسات درس و بحث پدر بزرگوارشان و تلاشهاي ايشان براي تثبيت امامت خود و حضرت نيز به عنوان پسر ارشد خانواده در تمام اين فعاليتها شرکت داشت6 و از نزديک شاهد مبارزة امام در راه نشان دادن راه صحيح امامت و رهبري شيعيان بود.

3. دوره امامت

اين دوره از زندگي امام صادق(عليهالسلام) از سال 114ق در سن 31 سالگي که مسئوليت مستقيم رهبري شيعيان به  ايشان واگذار شد، آغاز ميشود و  حدود 34 سال طول ميکشد.

در مورد مدنيت و تمدن پس از دوره نبوي و خلفا براي شهر مدينه، زمان امام صادق(عليهالسلام) است. زيرا اختلاف و کشمکش دو گروه رقيب بنياميه و بنيعباس زمينة فعاليت طالبين حق و دانش را فراهم ساخت و علما و بزرگاني که از ترس بنياميه و بنيمروان در فشار و زحمت بودند در چنين هنگامهاي از نيروي معنوي و علمي امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام) استفاده نموده و حلقات علمي و مجامع فرهنگي تشکيل دادند.7

البته اين دوره از زندگي امام عليرغم گسترش و تعميق فرهنگ اعتقادي شيعه با مشکلات ناشي از اوضاع سياسي آن روز نيز همراه بود.

3. 1. مشکلات و موانع پيش روي امام(عليه‌السلام)

همانطور که گذشت دوره امامت امام صادق(عليهالسلام) موازي با دوره سقوط يک نظام سياسي و ايجاد يک نظام ديگر بود و از سوي ديگر سرزمين اسلام هم از نظر جغرافيايي بسيار گسترش يافته بود. با ضعيف شدن حکومت مرکزي سرزمين خلافت اسلامي، قيامهاي مردمي و شورشهاي کور و ياغيانه از هر سو پيدا شده بود.

از بعد ديگر با از بين رفتن جو اختناق و سرکوب و با بازشدن فضاي فکري و فرهنگي جامعه، شاهد هجوم افکار و انديشههاي باطل و منحرف نيز هستيم. اين وضعيت نيز ميدان جدي براي تلاش هاي فکري، فرهنگي و اعتقادي شيعه را ايجاب مي‌نمود؛ تا با تبيين چارچوبها و اصول اصيل اسلامي بنيان فکري و اعتقادي مسلمانان استوار گردد.

از سوي ديگر بنيعباس با ادعا و شعار «رضاي آلمحمد» جبهه جديدي از انحراف را گشوده بودند. آنها در آغاز قيام و حرکت عليه بنياميه به عنوان خاندان پيامبر و رضاي آنان، مردم را دور خود جمع نمودند و برخي از علويان و طالبيون را نيز با وعدةواگذاري حکومت و يا سهمي از حاکميت همراه خويش نمودند.

به طور خلاصه شايد بتوان وضعيتي را که امام صادق(عليه‌السلام) دچار آن بودند در موارد زير نشان داد:

1. تزوير و نفاق افکني عباسيان

2. قيام هاي علويان و شکست اندوهبار آنان (مانند قيام زيد و فرزندش يحيي)8

3. اختلاف آرا و تمايل به قدرت گيري برخي از علويان (مانند رفتار عبدالله محض)

4. پررنگ شدن شبهات کلامي با وامگيري از تفکرات يوناني با آغاز نهضت ترجمه که پرسشهاي اساسي در باب اصول اعتقادي مسلمانان مخصوصا اهل توحيد مطرح مي‌گرديد.

5. ظهور گروههاي منحرفي چون غلات، زنادقه، جاعلان حديث و ….

نتيجه اينکه اين امور باعث شده بود که امام صادق(عليه‌السلام) در ايجاد يک حرکت اصيل شيعي مبتني بر امامت با دشواريهايي روبرو باشد.

3. 2. نحوه برخورد امام با مشکلات

امام با توجه به اين مشکلات و مسائل مي‌توانستند دو کار را انجام دهند:

1. به آشوب حاکميت و خلافت بپيوندند و جريان سياسي ديگري را ايجاد کنند.

2. وارد جبهه فرهنگي شده و در اين بعد فعاليت نمايند.

امام در يک تصميمگيري سرنوشتساز حضور و فعاليت در جبهة فکري و فرهنگي را ترجيح مي‌دهد تا ضمن تبيين و تهذيب مباني تفکر ديني از نفوذ و گسترش آموزههاي نادرست و غيراسلامي جلوگيري کند.

حضرت در اين راه از ابزار و امکانات بسياري استفاده نمودند که از بارزترين آنها مي‌توان به مناظرات ايشان و جلسات درس و بحث اشاره نمود. ايشان به جلسات درسي که پدر بزرگوارشان امام باقر(عليه‌السلام) بنيان نهاده بود، رونق بيشتري بخشيده و با تربيت شاگردان عالم و انديشمند، اساس و بنيان علمي و عقيدتي تشيع را محکم نمود.

گفته شد که از نقاط پررنگ زندگي حضرت، مناظرات ايشان مي‌باشد که چنانچه در آن دقت شود، اخلاقياتي به دست مي‌آيد که مهمترين آنها را مي‌توان در موارد زير برشمرد:

الف) سعة صدر

ب) برخورد هدايتي و دلسوزانه

ج) شنيدن کامل  ادعاي خصم

د) عدم خودستايي در هنگام غلبه

هه) رعايت ادب و احترام9

3. 3. تکوين فقه شيعه

شايد بتوان مهمترين ميراث حضرت را ـ در ميان انبوهي از موانع، پيچيدگي ها و موضوعاتي که هر يک به تنهايي مي‌تواند مسير زندگي يک رهبر مذهبي را تغيير دهد ـ تکوين فقه شيعه دانست؛ چه اينکه امام(عليه‌السلام) در اين دوران پرهياهو، توجه تام و تمام شيعيان را به مکتب اهل بيت(عليهم‌السلام) جلب کرده و آنان را از تمسک به احاديث ديگران باز مي‌داشت که اين امر خود مهمترين علت شکلگيري فقه شيعه به صورتي مستقل و اصيل بود و اهميت اين امر، پيش از آن در زمان امام باقر(عليه‌السلام) تبيين شده بود.10

چارچوب نظام‌مند و كلاسيك آنچه امروزه از مذهب تشيع استنباط مي‌شود، در زمان امام صادق(عليه‌السلام) پايهريزي شده است و گزاف نيست اگر از مذهب تشيع به مذهب جعفري نيز ياد مي‌شود.

3. 4. شاگردان نامدار حضرت11

کلام: هشامبنحکم ـ مفضلبنعمرو ـ مومن الطاق ـ هشامبنسالم و ….

فقه و اصول: زرارهبناعين ـ محمدبنمسلم ـ جميلبندراج ـ حمرانبنأعين ـ ابوبصير ـ عبداللهبنسنان و ….

شاگرداني که خود پيشواي ديگر فرق و مذاهب شدند:

مالکبنانس ـ سفيان ثوري ـ ابوحنيفه ـ ابنعينيه و ….

شاگرداني که خود از فقها و محدثان اهلسنت محسوب مي‌شوند:

محمدبنحسن شيباني ـيحييبنسعيد ـ ايوب سجستاني ـ شعبهبنحجاج ـ عبدالملکبنجريح و.

گروهها و جريانات معاصر امام صادق(عليه‌السلام)

1. جريان اهل رأي

از جريانهاي معاصر امام صادق(عليه‌السلام) که بنا و اصل آن تأکيد بيش از اندازه بر رأي و قياس بود جريان اهل رأي مي‌باشد. سرسلسلة اين جريان ابوحنيفه است. اين جريان در سرزمين عراق گسترش فراواني يافت ولي از آنجا که شيعيان نيز در عراق حضوري واضح و روشن داشتند، برخورد شيعيان و اصحاب رأي امري غيرقابل اجتناب مي‌نمود.

امام صادق(عليه‌السلام) در برابر چنين مکتب فقهي، موضع مخالف گرفته و بخشي از فعاليت فرهنگي خود را به مخالفت با رأي و قياس و نشان دادن راه صحيح اختصاص دادند. به طوري که روايات متعددي از برخوردهاي حضرت با ابوحنيفه بيان شده است.12

2. اسماعيليه

اين گروه رحلت فرزند امام صادق(عليه‌السلام)، جناب اسماعيل را نپذيرفتند و جرياني را به نام اسماعيليه از تشيع اصيل جدا کردند که شاخهاي از آن قائل به امامت محمدبناسماعيل نوه امام صادق(عليه‌السلام) و گروه ديگر قائل به مهدويت او شدند. شاخصه ديگر اين جريان اين است که اهل غلو و زياده گويي در باب منصب و مقام امامان بودند که تداوم اين امر در شاخة نزاري اين فرقه در عصر حاضر مشاهده مي‌شود.13

3. خوارج

شايد بتوان فرقه خوارج را از قديمي‌ترين و معدودترين فرقي دانست که در عين درگيري با اکثر نظامهاي حاکم توانسته است تا عصر حاضر تداوم يابد. اين جريان نيز در عصر امام صادق(عليه‌السلام) مخصوصاً در نواحي خراسان و سيستان فعاليت گستردهاي داشته است.

اشاره:

فرقه‌هاي ديگري نيز همچون قدريه (معتزله)، مرجئه، كيسانيه، زيديه و غلات جزو اين جريانات هستند كه به دليل پرداختن به آنان در مقاله امام صادق(عليه‌السلام) و مبارزه با مكاتب انحرافي از اين مقاله حذف گرديد.

 

پي‌نوشت‌ها:

1. کشف الغمة في معرفة الائمة، عليبنعيسي الاربلي، ترجمه عليبنحسين زوارئي، ج2، ص370.

2. مناقب، ابنشهر آشوب، ج4، ص281، انتشارات علامه، قم.

3. اعلام الوري باعلام الهدي، ص272؛کشف الغمة، ص379.

4. ترجمه کشف الغمة، ج2، ص406.

5. اعلام الوري، همانجا.

6. تشيع در مسير تاريخ، دکتر جعفري، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ هشتم 1374، ص303.

7. تاريخ عصر جعفري، ابوالقاسم سحاب، 1323، ص151.

8. مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني، موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1987، ص124 و145.

9. شيوههاي مناظره امام صادق(عليه‌السلام)، فاطمه حسيني، نشريه جوان، 7/3/1381.

10. حيات فکري و سياسي امام شيعه، رسول جعفريان،ص345.

11. ر.ک.موسوعه الامام الصادق(عليه‌السلام)، شيخباقرشريف القريشي، ج6.

12. حيات فکري و سياسي امامان شيعه، ص353؛ و نيز ر.ک.تاريخ المذاهب الفقهيه، شيخمحمدابوزهره، فصل الامام الصادق(عليه‌السلام).

13. ر.ک.اسماعيليه، فرهاد دفتري؛ و نيز مجموعه مقالات اسماعيليه، مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب.

 

يحيي حسيني / سطح سوم / رشتة اديان و مذاهب / افغانستان

منبع: ماهنامه آفاق، ش15.

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=14805

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − ده =

آخرین مطالب