جمعه 10 فروردین 1403 برابر با Friday, 29 March , 2024

ابعاد و جایگاه علوم انسانی در میراث فکری امام صادق(ع)

چکیده

گرایش به جمع یک گرایش فطری و طبیعی است که در نهاد هر انسان وجود دارد و از آنجایی که وظیفه انسان ها تلاش برای تکامل مادی و معنودی خود است، لذا این تکامل تنها در سایه این مهم تحقق می یابد. لزوم گرایش به جمع را باید از اهمیت آن در زندگی انسان دانست که بسیاری از مشکلات انسان ها در طول تاریخ با به کارگیری مؤلفه های چنین گرایشی بر طرف می‌شود.

مشکلاتی از قبیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و خانوادگی؛ حتی تأثیر آن در عالم تکوین و قضا و قدر الهی را می توان عنوان کرد. مثلاً می توان به آموزه ای چون صله رحم اشاره نمود که تأثیر تکوینی در زندگی انسان دارد و آن این که سبب فزونی رزق و عمر می‌شود.

در این پژوهش با بهره گیری از منابعی که احادیث امام صادق علیه‌السلام در آن ها ذکر شده است، این مسئله از نگاه آن امام بزرگوار بررسی شده است؛ ضمن آن که رابطه آن با تکامل انسان تبیین می‌شود. همچنین به اهمیت این مسئله و کارکردهای آن پرداخته شده است.

بی شک تمام آموزه‌هایی که روحیه جمعی را در فرد ایجاد می کند، در شکل گیری جامعه مطلوب که بستری مناسب برای دستیابی به سعادت و کمال حقیقی و در نهایت عبودیت خداوند است، مؤثر است. با مطالعه احادیث آن امام بزرگوار در تمام زمینه ها و باب ها به این نتیجه دست یافتیم که تکامل واقعی انسان تنها در سایه گرایش های جمع گرایانه صورت می گیرد و شواهدی از فرمایشات ایشان در این باره ارائه شده است.

مقدمه

ششمین پیشوای شیعیان، حضرت امام جعفر بن محمد صادق علیه‌السلام ، در طول حیات مبارک و پر بارش که مصادف بود با خلافت پنج تن از خلفای بنی‌امیه و دو تن از خلفای بنی‌عباس، شاهد حوادث گوناگون سیاسی و همچنین مکتب های مختلف فکری بودند که مهم ترین ثمرۀ این درگیری ها و جنبش های سیاسی، هدایت مکتب های مختلف فکری توسط آن امام بزرگوار بود، بدین صورت که ایشان فضای مناسبی را که به علت ستیزهای بنی‌عباس برای برانداختن حکومت بنی‌امیه ایجاد شده بود، غنیمت شمرده و مکتب وسیعی را به وجود آوردند که پرورش دهنده حدود چهار هزار شاگرد در علوم نقلی و عقلی و بسط و تعمیق اندیشه های اسلامی شد و بدین ترتیب، تمدنی غنی در عرصه فرهنگ دینی به وجود آمد.

1. ولادت و وفات

امام جعفر صادق علیه‌السلام، در 17 ربیع‌الاول سال 83 ه ق در مدینه منوّره چشم به جهان گشود. (علامه مجلسی، 1403، ج 47، ص 1)

دوران امامتش از سال 114 ه ق شروع شد و بعد از 34 سال امامت، در 25 شوال سال 148 ه ق در سن 65 سالگی توسط منصور دوانیقی مسموم شد و پیکر مطهرش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. (طبرسی، بی تا، ص 266)

2. اهمیت علم در دوران امام صادق علیه‌ السلام

در دوره امامت امام صادق علیه‌السلام علاقه مسلمانان به علم و دانش مشهود بود و مردم در مورد مسائل مختلف علمی، کلامی، فقهی و … کنجکاو بودند. در حقیقت این دوره، دوره تحول علمی و ادبی برای فراگرفتن علوم و معارف به شمار می رفت، از طرفی در این دوره باب ترجمه نیز باز شده بود و بیم آن می رفت که آراء و عقاید مختلف که متضاد با آموزه های دینی اسلامی بود، موجب انحراف اذهان گردد. امام صادق علیه‌السلام چنین فضایی مکتب علمی خویش را که از دریای بی کران علم الهی تحصیل کرده بود و در حقیقت ادامه نهضت علمی و فرهنگی پدر بزرگوارش امام محمد باقر علیه‌السلام بود را پایه گذاری کرد و بدین ترتیب فرهنگ شیعی به وجود آمد.

رمز ماندگاری چنین فرهنگ مذهبی، در این بود که علاوه بر مذهب که رکن اساسی آن بود، ادب و علم نیز جایگاه خاصی را اشغال کرده بود هر چند که گفته شده خلفای عباسی در آن دوره، مروّج علم و ادب بودند اما این بیان، نادرست است زیرا اولین خلیفه عباسی منظوری غیر از تقویت بنیان قدرت خود نداشتند  و آن هایی که بعد از خلفای اولیه نیز آمدند بیشتر در فکر تمتّع از لذّات دنیوی و مادی بودند و توجه به دانشمندان و نویسندگان، حاشیه زندگی آن را تشکیل می داد. (مرکز مطالعات استراسبورگ، 1388، تلخیص از ص 193 الی 198)

چنان که امام صادق علیه‌السلام در مورد مقام و مرتبت علم می فرمایند: زمانی که قیامت فرا رسد، خداوند عزّوجل عالِم و عابد را بر می انگیزاند. چون آن دو در پیشگاه خداوند بایستند، به عابد گفته می‌شود به بهشت برو و به عالم گفته می‌شود بایست و به سبب آن که مردم را نیکو تربیت کردی آنان را شفاعت کن. (محمدی ری شهری، 1383، ج 8، ص 3945)

3. جایگاه علوم دینی و عقلی در مکتب امام صادق علیه‌السلام

در زمان امام صادق علیه‌السلام نهضت های فرهنگی زیادی وجود داشت که بسیاری از آن ها اسلام را تهدید می کرد مثلاً زنادقه –منکران خدا، دین و پیامبر –در این زمان ظهور کردند یا مسسئله تصوف به شکل جدیدی پدید آمده بود، همچنین فقهایی روی کار آمده بودند که فقه را براساس منابع غیر صحیح آن مثل رأی و قیاس استنباط می کردند نتیجه این که اختلاف فکری شدیدی که در این برهه در دنیای اسلام پدید آمده بود نظیرش یافت نشده است. (مطهری، 1378، ص 121) 

اما امام صادق علیه‌السلام توانستند آموزه‌های عمیق اسلامی را بازسازی کرده و تفکر شرعی و دین را که –در اثرر تضادهای کلامی و فلسفی ای که ناشی از گسترش قلمرو اسلام و برخورد مسلمانان با دین و فرهنگ ملت های فتح گردیده بود –کمرنگ شده بود را بارور و مستحکم سازند و در قالب علوم مختلف به جهان اسلام عرضه نمایند.

1-3. قرائت و تفسیر قرآن

در دوره امام صادق علیه‌السلام تلاش مسلمانان برای کسب حقایق دین به وضوح مشهود است. افرادی که تازه مسلمان شده بودند در پی شناخت هر چه بیشتر ماهیت اسلام بودند، خود اعراب تعمیق و تدبّر چندانی در قرآن نمی کردند اما ملت های دیگر آنچنان در اطراف قرآن و مسائل مربوط به آن کاوش می کردند که حد نداشت، لذا در زمینه تفسیر قرآن و قرائت آیات قرآنی بحث هایی آغاز گشت و از آن جا که طبقه قرّاء (قاریان) نیز در این دوره به وجود آمد، در قرائت و بیان معانی قرآن اختلاف بسیاری پدید آمد در این میان امام صادق علیه‌السلام با دیگران درباره قرائت آیات قرآنی و تفسیر آن مباحثه می کردند. (مطهری، 1378، ص 127)

آن حضرت معنا و درک صحیح آیات و تفاسیر آن ها را تعلیم می دادند و شاگردان زبده ای تربیت نمودند که به نشر و و گسترش تعلیمات پرداختند.

 از جمله ابان بن تغلب از شخصیت های ممتاز اسلامی که در بررسی مسائل و تخصص در علوم قرآنی مشهور بود. (علیدوست خراسانی، 1377، ص 219)

لذا به جرأت می توان گفت اگر امام صادق علیه‌السلام و نهضت علمی ایشان بر پایه آموزه‌های ناب قرآنی استوار بود، نبود این کتاب آسمانی و به تبع، دین مبین اسلام به هیچ وجه نمی توانست در مقابل فتنه های اعصار از جمله مکاتب مختلف که قرآن را تفسیر به رأی می کردند و یا کسانی مانند اهل حدیث که ظاهر قرآن را حجت نمی دانستند، مقاومت کند.

2-3. تعلیمات فقهی و اصول فقه

یکی از مهم ترین مشکلاتی که امام در دوره امامتش با آن درگیر بود جنگ عقاید در زمینه احکام فرعی شرعی یعنی فقه اسلامی بود زیرا در آن زمان طبقه فقها فعالیت خویش را آغاز کرده و پاسخگوی سؤالات فقهی مردم بودند و چه بسا فرقه های مختلفی که با ذوق و سلیقه خود در فروع دین، عقاید و آراء مخصوص به وجود می آوردند و موجب انحراف اذهان می گشتند.

تعلیمات فقهی امام صادق علیه‌السلام به فقه جعفری مشهور است، همان فقه صحیح و اصیل اسلامی است که از مبدأ وحی به وسیله پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم نازل گردید در واقع ایشان مانند رؤسای سایر فرقه ها، چیزی را به آن اضافه ننمودند زیرا مکتب امام، همان مکتب پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم است که وی با استفاده از فرصت به دست آمده، تمامی بدعت ها و خرافات وارده به آن را، از آن پاک نموده و حقایق احکام را تشریح و برای مسلمانان تفسیر نمود و فقه اسلامی را که مدت یک قرن دستخوش تغییرا ت گشته بود از نو احیاء و تدوین نمود. (کمپانی، 1370، تلخیص از ص 143 الی 144)

ایشان در این زمینه شاگردان فراوانی را به گرد خویش جمع کردند، از معروف ترین آن ها می توان به زراره بن اعین و ابان بن تغلب اشاره کرد.

این شاگردان فقط از میان شیعیان نبودند بلکه افراد برجسته اهل سنت مانند ابوحنیفه پیشوای مذهب حنفی و مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی، از امام بهره ها بردند.

 مالک بن انس یکی از پیشوایان چهارگانۀ اهل سنت و رئیس فرقۀ مالکی است که مدتی افتخار شاگردی امام صادق علیه‌السلام نصیب وی شد، درباره عظمت و شخصیت علمی امام صادق علیه‌السلام چنین می گوید:

«و لقد کنتُ آتی جعفر بن محمد و کان کثیرَ المزاح و التبسم، فاذا ذکر عنده النبی صلی‌الله علیه و آله  اَخضر و اَصفر، و لقد اختلفت الیه زماناً و ما کنتُ اراه الّا علی ثلاث خصال: امّا مصلّیا و امّا صائما و امّا یقراء القرآن. و ما راءیته قطّ یحدث عن الرسول صلی‌الله علیه و آله  الّا علی الطهاره و لا یتکلّم فیما لا عینیه و کان من العلماء الزهاد الذین یخشون الله و ما راءیته قطّ الّا یخرج الوساده من تحته و یجعلها تحتی» (حیدر، 1403، ج 2، ص 53)

مدتی به حضور جعفر بن محمد علیه‌السلام می رسیدم، آن حضرت اهل مزاح بود. مواره تبسم ملایمی بر لب هایش نمایان بود. هنگامی که در محضر آن حضرت نام مبارک رسول گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله وسلم به میان می آمد، رنگ رخساره های جعفر بن محمد به سبزی و سپس به زردی می گرایید. در طول مدتی که به خانه آن حضرت آمد و شد داشتم، او را ندیدم جز این که در یکی از این سه خصلت و سه حالت به سر می برد، یا او را در حال نماز خواندن می دیدم و یا در حالت روزه داری و یا در حالت قرائت قرآن.

ابوحنیفه نیز درباره امام علیه‌السلام می گوید: «ما رأیتُ افقه مِن جعفر بن محمد» من هرگز فقیه تر از جعفر بن محمد ندیده ام. (جعفریان، 1372، ج 1، ص 248)

امروزه بعد از گذشت 14 قرن از آن زمان، فقه جعفری پویا و بالنده، طلایه دار قوانین فقهی و حقوقی بسیاری از کشور های اسلامی از جمله ایران اسلامی است.

حتی کنگره های عالم اسلامی و مفتیان بزرگ اعتراف دارند که فقه جعفری بر قوانین فقهی آن ها برتری دارد. از جمله اعتراف شیخ محمود شلتوت بزرگترین فقیه اهل تسنن و رئیس دانشگاه الازهر مصر که با کمال صراحت جواز عمل به فقه جعفری را صادر و حتی برتری آن را اعلام نمود. (کمپانی، 1370، ص 144)

همچنین مسائل مهم و اساسی علم اصول فقه نیز از ان حضرت فرا گرفته  شده و چهارصد تألیف از چهارصد نویسنده درباره پاسخ های او در زمینه سؤالات اصول فقه پدید آمده که به اصول اربعه مائه مشهور است. (امین، 1374، ج 6، ص 67)

3-3. علوم حدیثی و مبارزه امام صادق علیه‌السلام با جعل حدیث

دومین دلیل برای استنباط احکام شرعی، سنت می باشد زیرا همان گونه که می دانیم قرآن به تنهایی برای استنباط احکام و رفع نیازمندی های دینی کافی نیست و سنت پیامبر صلی‌الله علیه و آله وسلم هم که مفسر قرآن و مبین احکام است باید بدان ضمیمه شود بنابراین نقش پراهمیت حدیث کاملاً روشن است.

اما خلیفه دوم، عمر، با گفتن جمله غلط (حسبنا کتاب الله) دست مسلمانان را از سنت پیامبر صلی‌الله علیه و آله وسلم کوتاه کرد، در حالی که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله  قبل از رحلت خود فرمودند قرآن و عترت من، همدوش یکدیگرند، رفتار خلیفه سوم نیز به مانند دو خلیفه قبلی، موجب گردید که تا نیمه دوم قرن دوم هجری کسی به فکر تدوین احادیث نیفتاد اما خلفای بنی‌امیه از جمله معاویه رفته رفته بر جسارت خویش افزودند و برای تحکیم اساس حکومت خود و جلب دل های مردم به طرف بنی‌امیه و ایجاد کینه به علی علیه‌السلام و اهل بیت علیهم السّلام به جعل حدیث روی آوردند و جاعلان حدیث را با درهم و دینار تطمیع می کردند تا احادیث ساختگی جعل کنند، همچنین علاوه بر بنی‌امیه، خوارج و فرقه های دیگر مثل زیدیه، معتزله، اشاعره و ائمه مذاهب اربعه اهل سنت نیز، هر یک در حقانیت خود و ابطال دیگری احادیثی جعل کردند. (کمپانی، 1370، تلخیص از ص 123 الی 130)

در این میان امام صادق علیه‌السلام با شخصیت مصمّم و استوارش، حقایق دینی را از میان خرافات و موهومات و احادیث جعلی بیرون کشید و به نشر احادیث پرداخت و معیار و ملاک تشخیص و شناسایی احادیث جعلی را به مردم شناساند. به طوری که آن چه که راویان حدیث در نشر معارف و علوم دینی از آن حضرت نقل کرده اند از هیچ یک از ائمه نقل نکرده اند.

تعداد رواتی که از امام حدیث نقل کرده اند نیز، بسیار زیاد است اسامی آنان را در تهذیب الکمال امام مزّی و ستیر کتب رجالی چون تهذیب التهذیب می توان یافت. این در حالی است که بسیاری از محدثین جرأت نقل حدیث از امام را در عهد بنی‌امیه نداشتند. (جعفریان، 1372، ج 1، ص 252)

در کتب اربعه حدیثی شیعه که عبارتند از کافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار نیز احادیث بسیاری از حضرت نقل شده است، در حقیقت امام صادق علیه‌السلام در آن ظلمت و تاریکی، دنیای رو به انحطاط شیعه را با نور احادیث و تعلیمات خویش روشنایی بخشید.

4-3. علم کلام

امام صادق علیه‌السلام همان گونه که با عقاید  انحرافی در فروع دین به مبارزه پرداخت، در اصول عقاید نیز با تبیین دقیق شریعت به ترسیم نگرش های کلامی پرداخت.

از مهم ترین بحث های کلامی که در آن دوره رواج داشت بحث جبر و اختیار، حدوث و قدم عالم، مباحث توحیدی و صفات خداوندی را می توان نام برد.

از آن حضرت در علم کلام و ردّ دهریون، روایات بی شماری نقل شده است. کتاب توحید مفضّل برای نمونه ای از این باب کافی است. (امین، 1374، ج 6، ص 67)

توحید مفضّل رساله ای مذهبی و کلامی است که در بردارنده سخنان امام صادق علیه‌السلام درباره توحید است.

البته تفصیل نظریات کلامی امام را در این جا نمی توان بیان داشت اما جمله معروف امام در مسئله جبر و تفویض که فرمودند «لا جبر و لا تفویض» زیباترین و جامع ترین و دقیق ترین تعبیری است که در این مسئله ابراز شده است. (جعفریان، 1372، ج 1، ص 251)

امام در مباحث کلامی نیز شاگردان برجسته ای تربیت کردند از جمله می توان از هشام بن حکم نام برد که در علم کلام سابقه زیادی داشت و هنگام بحث و مناظره با نیرومندی، نظریات متکلمان دیگر فرق اسلامی را که تحت تأثیر فلسفه یونانی بودند رد می کرد. (علیدوست، خراسانی، 1377، ص 236)

5-3. تعلیمات فلسفی و عقلی

روش عقلانی، در نظام فکری اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است گواه بر این مسئله، قرآن کریم است که در آن آیات متعددی دالّ بر تشویق بر تفکر و تعقل وجود دارد مانند «کذلک یبین الله لکم آیاتِه لعلّکم تعقلون؛ (بقره / 242) و «… بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون» ( بقره / 164).

ولی تا زمان امام صادق علیه‌السلام به این مسئله توجه چندانی نشان داده نمی شد چنان که استاد بزرگوار شهید مطهری؛ می فرماید:

اولین کسی که مدارس عقلی (فلسفی) را در دنیای اسلام تأسیس کرد امام جعفر صادق علیه‌السلام بود. بهترین دلیل بر این که در زمان ایشان علوم عقلی نضج گرفت؛ این است که تمام کتاب های حدیثی اهل سنت مثل صحیح بخاری، جامع ترمذی و … جز مسائل فرعی واحکام چیز دیگری نیست، اما در کتب حدیثی شیعه اولین بحث «کتاب العقل و الجهل» است و بخش هایی که در احادیث شیعه درباره قضا و قدر و مسائل تعقلی دیگر مطرح است در کتب دیگر طرح نشده است. (مطهری، 1378، تلخیص از ص 136 و 137)

از طرفی دوره امام صادق علیه‌السلام در جهان اسلام، دوره رونق بازار ترجمه و تألیف کتب فلسفی غیر مسلمانان به زبان عربی بود. علاوه بر این که زنادقه نیز از این فرصت استفاده می کردند و در نبرد با اندیشه های مختلف سعی در دفاع از عقاید پوچ خویش داشتند.

بنابراین در آن زمان که فلسفه پوشیده یونان و همچنین گفتگو در مباحث مختلف از قبیل جبر و تفویض و قضا و قدر و … به صورت فلسفی پا به میان گذارده بود، آن حضرت مطالب مزبور را به نحو صحیح و ساده به اصحاب خود تفهیم نمودند و شاگردانی در این مورد تربیت کردند که هر یک از آن ها می توانستند با دانشمندان مادی و غیره، مباحثه نموده و آن ها را مغلوب نمایند. تعالیم، نظرات و نحوه استدلال امام را می توان در توحید مفضّل یافت. هدف و مقصود امام از تمام این تعلیمات ارائه راه صحیح خداشناسی بود و تعلیمات علمی و فلسفی آن حضرت غالباً به صورت مناظره بوده است. (کمپانی، 1370، ص 153)

6-3. عرفان

امام جعفر صادق علیه‌السلام در مقابله با عرفان خشک دوره خویش، آن را شامل توکل بر خدا و اجرای احکام بدون این که با ریاضت های سخت و افراطی، نظم و نظام زندگانی را نابود کنند دانست. امام علیه‌السلام با ترک دنیا موافق نبودند و می فرمودند هر کس باید امور دنیوی را به موازات امور اخروی منظم نماید، بدین ترتیب طریقت آن حضرت منطبق بر شریعت است.

امام جعفر صادق علیه‌السلام که اولین دانشمند واقعی فیزیکی و شیمیایی در دنیای اسلام بوده، به قاعده نباید علاقه ای به عرفان داشته باشد، ولی طوری علاقه مند به عرفان بوده که زمخشری دانشمند معروف، در کتاب مشهورش ربیع الابرار، بعد از یک تجلیل فوق العاده از پایه علمی امام جعفر صادق علیه‌السلام او را پیش قدم عرفان می داند. ( مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ، 1388، تلخیص از ص 68 –69)

7-3. علوم دیگر

امام صادق علیه‌السلام پایه گذار علوم بسیاری بوده اند از جمله می توان از علم شیمی، فیزیک و جغرافیا و … نام برد که قرن ها بعد در ملل دیگر رشد و توسعه یافت.

شاگرد برجسته ایشان در علم شیمی، جابر بن حیان می باشد که ابن ندیم در الفهرست او را یاد کرده است و حدود صد و پنجاه کتاب به او نسبت می دهد که بیشتر این کتاب ها در علوم عقلی، علم شیمی، صنعت و خواص طبایع اشیاء است و امروزه او را پدر علم شیمی نامند. 0مطهری، 1378، ص 137.)

4. تعالیم اخلاقی و اجتماعی

ششمین اختر آسمان امامت، داشتن سجایای اخلاقی و تزکیه نفس را مقدم بر علم و دانش می داند.ایشان پیش از شروع هر درسی شاگردان خود را به صداقت و درستی و فضیلت و تقوی می خواند و به کسب معنویات و تحکیم مبانی اخلاقی سفارش می نمود. ( کمپانی، 1370، ص 176 )

همچنین احادیث بسیاری از آن حضرت دربارۀ حسنه بودن روابط اجتماعی افراد با یکدیگر نقل شده، حدیث معروف (هر آن چه را برای خود می پسندی برای دیگران نیزبپسند و هر آن چه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند» خود گواه این مسئله است.

بنابراین ایشان علاوه بر تعالیم اخلاقی ویژه ای که در مورد تهذیب نفس به طور انفرادی، به مردم می آموخت رعایت مسائل اجتماعی را هم که از وظایف هر مسلمان حقیقی است به آنان توصیه می فرمود. ( کمپانی، 1370، ص 177 )

نتیجه

امام صادق علیه‌السلام در طول 34 سال امامت پر برکتشان با استفاده از فرصت به دست آمده، با نشر روایات و تعالیم اسلامی در رشته های مختلف علوم و مبارزه با عقاید باطل، زمینه ساز گسترش معارف و احکام الهی در جوامع اسلامی شدند تا جایی که دوره امام صادق علیه‌السلام را می توان عصر شکوفایی تمدن اسلامی دانست و افزون بر آن پویایی مذهب تشیع نیز مرهون تلاش های بسیار این پیشوای بزرگ است.

 

منابع

قرآن مجید

1.طبرسی، الفضل بن حسن (بیتا)، اعلام الوری باعلام الهدی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.

2. اسد، حیدر (1403)، امام صادق علیه‌السلام و مذاهب الاسلامیه، بیروت: دارالکتب العربیه، چاپ سوم.

3. مجلسی، محمد باقر ( 1403)، بحارالانوار، بیروت: منشورات مؤسسه الوفاء، چاپ دوم.

4. علیدوست خراسانی، نورالله (1377)، پرتوی از زندگانی امام صادق علیه‌السلام، تهران: دفترنشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم.

5. کمپانی، فضل الله (1370)، حضرت صادق علیه‌السلام، تهران: نشر دارالکتب اسلامی، چاپ چهارم.

6. جعفریان، رسول (1372)، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، جلد اول.

7. امین، سید محسن (1374)، سیره معصومان، ترجمه علی حجتی کرمانی، تهران: سروش، چاپ اول، جلد 6.

8. مطهری، مرتضی (1378)، سیری در سیره ائمه اطهار، انتشارت صدرا، چاپ هجدهم.

9. مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ (1388)، مغز متفکر جهان شیعه، ترجمه ذبیح الله منصوری، تهران: انتشارت بدرقه جاوید، چاپ پنجم.

10. محمدی ری شهری، محمد (1383)، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخی، قم: دارالحدیث، چاپ چهارم، ج 8.

 

 

 

________________________________________

[1] . عضو هیئت علی دانشگاه آزاد

[2] . مدرس دانشگاه پیام نور و آزاد Miss – safayi @ yahoo . com

 

 

منبع: ابعاد شخصیت و زندگی امام صادق(ع)،فصل هفتم، دانشگاه امام صادق(ع)، چاپ اول: 1391، ص 221.

 

 

/انتهای پیام/

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=20586

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × یک =

آخرین مطالب