یکشنبه 5 فروردین 1403 برابر با Saturday, 23 March , 2024

بلاد سند، جرقه اول ورود اسلام به شبه قاره

چکیده
دره سند که راه مناسبی برای ورود اسلام به شبه قاره هند بود، از کهن ترین تمدن های جهان است. آثار به دست آمده از حفاری های «موهنجودارو،Mohenjo Daro) در دره سند، نشان می دهد که ساکنان این دره از زندگی پیشرفته ای در زمان خود برخوردار بوده اند.
دیری از رحلت پیامبر (ص) نگذشته بود که اسلام به مرزهای شبه قاره هند رسید. در اواخر خلافت امام علی (ع) در سال 38 قمری/758میلادی، حارث بن مره عبدی، داوطلبانه با اجازه امام به مرزهای هند رفت و پیروزی هایی به دست آورد.

در سال 92 قمری/712-711میلادی، محمدبن قاسم پس از غلبه برسند، از جان و مال اهالی آن محافظت کرد و از خونریزی و مصادره و غارت اموال و اخذ غنیمت پرهیز نمود. سعی داریم تمام این مطالب را در مقاله حاضر بررسی نماییم.

واژه گان کلیدی:
 بلاد سند، شبه قاره هند، دیبل، موهنجودارو، محمدبن قاسم.

مقدمه

دره سند سابقه تمدنی طولانی دارد و از روزگار دور، مرکز فرهنگ و هنر و علم بوده است. ویرانی‌های شهر موهنجودارو که با حفاری‌های باستان‌شناسان در سال 1340قمری/1922 میلادی در دره سند آغاز گردید، بهترین شاهد این مسأله است.

دره سند که در جغرافیای کنونی در پاکستان و مایه افتخار شبه قاره هند است، تمدنی طولانی دارد و از روزگار دور، مرکز فرهنگ و هنر و علم بوده است. ویرانی‌های شهر موهنجودارو که با حفاری‌های باستان‌ شناسان در سال 1340قمری/1922میلادی در دره سند آغاز گردید، بهترین شاهد این مسأله است. در این کشفیات، معلوم گشت که سه هزارسال قبل از میلاد مسیح، در سند تمدنی پیشرفته و بومی وجود داشته است. به دره سند در طول تاریخ، اغلب تهاجم شده که مقدمه ای برای تسلط حاکمان مسلمان به شبه قاره هند بوده است. از سویی دره سند، برای ورود اسلام به شبه قاره راه بسیار مناسبی محسوب می شود.

برای بازگو کردن بحث اصلی مقاله، در این زمینه که بلاد سند، جرقه اول ورود اسلام به شبه قاره بود، باید چند بحث در مقدمه آورده شود. بنابراین در آغاز، نگاهی کلی به شبه قاره هند خواهیم داشت تا وضعیت دره سند پیش از اسلام روشن گردد.

الف. پیشینه تاریخی شبه قاره هند

نام هند از اسم رود پر آب و خروش سند یا «سندو»(Sindhu) گرفته شده که طول آن به بیش از 1600 کیلومتر می‌رسد. واژه سندو در زبان محلی به معنای رود است. ایرانیان باستان، واژه هند را از اسم رودخانه سند ساختند و به این ترتیب، سند را به هند، و سندو را به هندو تبدیل کرده اند و این سرزمین بزرگ را هند (به اغیار رود سند) و هندوستان (سرزمین رودها) نامیده اند. اسم انگلیسی هند نیز «ایندیا» (India) است که از واژه یونانی « ایندو»(Indus) مشتق شده و به رود سند اطلاق می‌شود. نام ملی هند «بارته» (Bharata) اسم یکی از قهرمانان اسطوره‌ای آن سرزمین است. در گوشه و کنار هند، رودهای بزرگی به زندگی مادی و فرهنگی این دیار، آبادانی و فراوانی می بخشد و بزرگ ترین رودهای هند به ترتیب سند، گنگ و جمناست. حاصل خیزترین مزارع نیز در همین منطقه قرار دارد.

تاریخ هند، ظهور و سقوط خانواده‌های مختلف سلطنتی و هم چنین ایجاد و نابودی فلسفه‌ها و فرهنگ‌های متعددی را شاهد بود و هند در طول تاریخ، در هیچ دوره‌ای بدون تمدن نبوده است: از قرن پنجم قبل از میلاد که بودا در هند، جایگاهی هم چون مسیح در غرب داشت، تا قرن شانزدهم در زمان آسوکا که فرهنگ، ثروت و هنر در شمال، به بالاترین میزان خود رسید.

کریستف کلمب برای رسیدن به این سرزمین و ثروت های آن، دریاهای بسیاری را درنوردید و خطرهای آن را به جان خرید. هند از روزهای باستان، مسکونی بوده است. این سرزمین، از نخستین کانون های تمدن به شمار می رود و در آن امپراتوری های بزرگی بوده اند. هندی ها نخستین مردم بودند که به کشت پنبه پرداختند. چهار یا پنج هزار سال قبل، آب و هوای دره سند، رطوبت بیشتری داشت و در زمین های دیم غلات به عمل می آمد. ویرانی های ده ها شهر کشف گردیده که چهار هزار سال قبل در دره سند وجود داشته‌اند. «هاراپا» Harpa)) و «موهنجودارو» مهم ترین این شهرها هستند.

حفاری هایی که در سال 1340قمری/1922میلادی آغاز گردید، ویرانی های شهر کهن و مدفون در دره سند سر از خاک درآورد. از این کشف ها، معلوم شد که پیش از سه هزار سال قبل از میلاد در هند تمدنی پیشرفته و بومی وجود داشته است. تاریخ نگاران بر این باورند که پیوندهای استوار بازرگانی و فرهنگی، از روزگاران گذشته میان مردمان ایران و ساکنان دره سند وجود داشته است؛ زیرا آثار به دست آمده از موهنجودارو و هاراپا، با آثاری که از فلات ایران و دره دجله و فرات کشف گردیده ، شباهت بسیاری دارد.

تمدن هند از کهن ترین تمدن های جهان است. آثار به دست آمده از حفاری های موهنجودارو در دره سند، نشان می دهد که ساکنان این دره، از زندگی پیش رفته ای برخوردار بوده اند. شهرهای آن بر اساس نقشه های اصولی بنا شده و دارای خیابان های عریض، منظم با سیستم فاضلاب و خانه های چندطبقه‌ای بوده‌اند. خانه‌های این دوره با آجر ساخته ‌شده است. در این خانه‌ها، محل‌های مخصوصی برای شست شو وجود داشت و آب آنها به وسیله سیستم نهربندی در سرتاسر شهر تأمین می‌شد و از شبکه مشترک سراسر شهر سرچشمه می گرفت. چنین سیستمی با توجه به آن دوره، پیش رفت جالب و بزرگی محسوب می شود. جمعیت این شهرها به ده ها هزار نفر می رسید که در کرانه‌های رودخانه، بر زمین های اطراف مسلط بودند. شهرهای موهنجودارو و هاراپا، مساحتی به پهناوری یک مربع داشتند و دارای شهرها و روستاهای بسیار دیگری نیز بودند. این اقوام خط خاصی داشتند که تا به حال رمزنگاری نشده است. هم چنین دارای واحد وزن و اندازه مخصوصی بودند. این تمدن به قول برخی از تاریخ نگاران، به دست وحشیان نادان از بین رفت.

«دراویدیا» (Dravida) و «بهارتا»(Bharata)، مهم‌ترین اقوام بومی هند باستان بودند که قبل از هجوم آریايی‌ها، در این سرزمین زندگی می‌کردند. این اقوام، انسان های متمدن و با فرهنگ و اندیشه بودند. اکنون نیز بازماندگان این قوم بومی، در جنوب هند زندگی می کنند که دارای پوستی سیاه، قد نسبتاً کوتاه و موهای مجعد هستند.

سرزمین هند در طول تاریخ، اغلب صحنه تهاجم بود و بیش از شش قرن زیر سلطه بیگانگان قرار داشت. هم چنین بیش از پنج قرن (از اواخر قرن دوازدهم تا اوایل قرن هجدهم میلادی) زیر سلطه حاکمان مسلمان بود که سلسله ترکان غوری در سه قرن و سلسله مغولان تیموری بیش از دو قرن بر آن حکم راندند. هم-چنین در دوره اخیر (از اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم میلادی) هندوستان زیر سلطه انگلستان بود.

ب. ورود اسلام به دره سند

1. ورود بازرگانان مسلمان:

در نیمه دوم سده اول هجری، گروهی از مسلمانان، به قصد داد و ستد یا امور بازرگانی در سواحل «مالابار»(Malabar) و خلیج «کامبای»(Combay) و نواحی دکن پیاده شدند و شماری از آنان در بخش-های ساحلی این مناطق سکونت گزیدند و با زن های بومی آن منطقه ازدواج کردند و نسل جدیدی را به وجود آوردند. حضور و ورود این مسلمانان در ساحل مالابار جنبه نظامی نداشت. رفتار این مسلمانان با مردم این سواحل چنان دوستانه و نزدیک بود که برخی از راجه‌های هندو، پاره ای مأموران و کارگزاران خود را ازمیان مسلمانان برمی‌گزیدند.

2. ورود نظامیان

دیری از رحلت پیامبر اکرم نگذشته بود که اسلام به مرزهای شبه قاره هند رسید. در اواخر خلافت امام علی در سال 38قمری/758میلادی حارث بن مره عبدی، داوطلبانه با اجازه امام به مرزهای هند رفت و پیروزی هایی به دست آورد. ولی دیری نگذشت که با هم راهانش کشته شد. بعد از وی مهلب بن ابی صفره در زمان معاویه در سال 44 قمری/664میلادی به سند فرستاده شد. او نیز با دشمن درگیری های پراکنده‌ای داشت.

در سال 92 قمری/712-711 میلادی مسلمانان با نیروی نظامی به ناحیه سند هجوم بردند. در زمان خلافت عبدالملک (86 قمری/705م- 96 ق/715 میلادی) حجاج بن یوسف والی عراق بود. وی سعید بن اسلم زرعه کلابی را والی مکران و سواحل سند کرد. ولی دیری نگذشت که معاویه و محمد، پسران حارث علافی او را کشتند. قاتلان به سند فراری شدند. راجه سند به نام «راجه داهر» به آنان امان داد و از آنان استقبال نمود و سپس آنها را در خدمت خود درآورد. این مسأله سبب ناراحتی حاکمان عرب گردید. از این رو حجاج بن یوسف، افسر دلیری به نام مجاعه بن سعر تمیمی را به بلاد سند اعزام کرد، ولی او نیز بعد از پیروزی های چشم گیر به قتل رسید.

حجاج برای انتقام گیری، محمد بن هراون بن ذراع نمری را اعزام کرد و به وی تأکید نمود که قبیله علافی که قاتلان والیان حکومت اسلامی در آن پناه برده‌اند، به طور کامل درهم شکند و از آنها انتقام گیرد. محمد بن هراون به بلاد سند رفت. در همین زمان، حادثه مهمی اتفاق افتاد که ناراحتی شدیدی حجاج را باعث شد و همین مسأله حمله همه جانبه و قدرت مند مسلمانان، برای فتح سند را سبب گردید. ماجرا از این قرار بود که یکی از کشتی‌های مسلمانان که حامل دختران بی وارث و هدایایی برای والی عراق (حجاج بن یوسف) بود و هم چنین زائران خانه خدا نیز در آن حضور داشتند، توسط نیروی دریایی سند به تصرف درآمد و تمام اموال و ثروت آنان به غارت رفت و دختران نیز ربوده شدند. به حجاج خبر رسید که دختران فریاد تظلم و دادرسی زده، از او درخواست کمک کردند. حجاج با شنیدن این خبر، تحریک شد و در اولین گام، نامه‌ای به راجه داهر نوشت و از وی خواست که آنها را آزاد کند؛ ولی راجه داهر در جواب نوشت که غارت کردن کشتی، توسط راه زنان انجام گرفته و آنان نیز زیر تسلط وی نیستند.

3. فتح سند

به این ترتیب، حجاج در تصمیم خود برای حمله به سند و فتح آن جدی‌تر شد و دستور آماده ‌شدن سپاه را صادر کرد و عبدالله بن بنهان را به طرف دیبل فرستاد. عبدالله پیش رفت خوبی داشت، ولی در جنگ کشته شد. این خبر ناراحتی شدید حجاج را باعث گشت و برایش معلوم شد که فتح سند، با لشکر اندک و امکانات کم و به سادگی امکان ندارد. به همین جهت، نقشه حمله گسترده‌ای را کشید و داماد خود به نام محمدبن قاسم بن محمدبن حکم بن ابی عقیل ثقفی را برای فتح سند انتخاب نمود. محمدبن قاسم پسر کم سن و سالی بود و پانزده یا به گزارش دیگری، هفده سال بیشتر نداشت. در این زمان، محمد والی فارس بود که دستور حجاج برای مأموریت سند رسید و به وی گفته شد که در شیراز بماند تا حجاج، لشکری آماده را به یاری وی فرستد. محمد در شیراز منتظر ماند تا حجاج جنگ جویان را آماده کرد و سپاه شش هزار نفری برای کمک محمد فرستاد. او به محض رسیدن سپاه، به طرف سند حرکت کرد. به وی تأکید شده بود که تمام گزارش ها را به حجاج برساند و منتظر دستورهای بعدی او باشد و برای تسریع در این امر، پست (برید) خاص برای این حمله، درنظر گرفته شد. هم چنین اسلحه و امکانات مورد نیاز برای تسخیر شهرها و برای مقابله با قلعه‌ها و دیوارهای شهر به وی داده شد. محمد تمام امکانات خود را از راه دریا فرستاد و خود از راه مکران به طرف سند حرکت کرد و در راه، به قنزبور (پنچ گور) حمله کرد که فتح آن چندین ماه طول کشید. بعد ارمابیل (ارمن بیله) را نیز فتح نمود و سپس به دیوارهای دیبل رسید.

با رسیدن محمد به دیبل، تجهیزات و نیروی نظامی نیز از طریق دریا رسید. یک منجنیق (کشکنجیر) با قدرت تخریب قلعه در بین تجهیزات وجود داشت که «عروس» نامیده می‌شد. گفته می‌شود که برای حمل این منجنیق، پانصد نفر لازم بوده است. سپاه محمد شهر را محاصره کردند و دور آن خندق کندند و منجنیق عروس را نیز در آن جا مستقر نمودند. محمد تمامی روی دادها را به حجاج گزارش می کرد و از وی برای اقدامات بعدی دستور می گرفت. سپاه به دیوارهای شهر حمله برد وماه‌ها این درگیری به طول انجامید و مردم داخل شهر با شدت تمام مقابله ‌کردند. بر اساس باور مردم منطقه، تا وقتی بت خانه شهر سالم بماند، آنها اجازه نخواهند داد تا وارد شهر شوند و به بت خانه بی‌احترامی کنند. محمد که از این باور، آگاه شده بود، با کمک منجنیق به بت خانه حمله نمود و آن را سنگ‌باران کرد. در نهایت، گنبد بت خانه از بین رفت و مناره بلند آن به شدت ضربه دید و نزدیک بود بر زمین افتد. مردم دیبل با دیدن تخریب بتشان، به جوش و خروش آمده، به بیرون شهر رفتند و بر سپاه محمد حمله کردند. سپاه محمد با قدرت تمام جنگید و آنان را شکست داد و وارد شهر شد. زن و مرد آن شهر تسلیم شدند و محمد شهر را فتح کرد و با دستور وی، تا سه روز قتل و غارت در شهر ادامه یافت و بعد از آن امنیت در شهر برقرار گردید و مسلمانان در آن سکونت گزیدند و مسجدی نیز در آن جا بنا کردند. محمد به فتوحات ادامه داد و پس ازفتح قلعه دیبل، شهرهایی مانند نیرون، کوت، سوستان، سیسم یا سیوی، راور، وهلیله، برهمن آباد، ارور، بابیه، سکه، و در آخر ملتان را نیز فتح نمود. بسیاری از شهرها نیز قبل از حمله مسلمانان تسلیم می‌شدند.

بالاخره محمد به راجه داهر رسید و پیش از جنگ با وی، نامه‌ای برایش نوشت و نامه را به هم راه چند تن از یاران خود نزد وی فرستاد و خواهان تسلیم وی شد. ولی راجه داهر نپذیرفت و در جواب گفت که شمشیر وضعیت بین آنها را مشخص خواهد کرد. از این رو، محمد آماده جنگ شد و در کنار دریای سِند خیمه زد. سپاه راجه نیز آن طرف رودخانه مستقر گردید. روخانه مانع از پیش روی سپاه محمد می‌شد، ولی وی برای عبور از رودخانه، پلی از کشتی ها ایجاد کرد. سپاه راجه داهر تلاش زیادی انجام داد که نگذارد محمد از دریای سند عبور کند و به آن طرف رودخانه برسد. بالاخره محمد توانست پل مستحکمی از کشتی ها بسازد و با زحمات فراوان، خود را به آن طرف رودخانه برساند. وی در نهایت خود را به شهر «راو‎‎ر»، پایتخت راجه داهر رساند.

راجه داهر برای حفظ حکومت خود، چهل هزار جنگ جو را که به سپاهی از فیل نیز مجهز بودند، در برابر محمد مستقر گرداند. بین سپاه محمد و راجه درگیری آغاز شد. راجه داهر هم راه سپاه خود، با شکوه و جلالی که داشت، سوار بر فیل در مقابل محمد قرار گرفت. مسلمانان در مقابل فیل‌ها با مشکل جدی مواجه شدند ولی با تدبیر سپاه محمد، تیراندازان به سوی فیل‌ها، تیرهای آتشین پرتاب کردند که سبب می شد آنها در مقابل آتش فرار کنند. فیل راجه داهر نیز هراسان شد و به سمت دریا فرار کرد. مسلمانان بر وی نیز تیر پرتاب کردند. راجه داهر از این اقدام عصبانی شد و دوباره به میدان بازگشت و شروع به مبارزه کرد، ولی دیری نگذشت که کشته شد و سپاه سند شکست خورد و قلعه راو‎ر به دست سپاه مسلمانان افتاد. پیروزی محمد عجیب به نظر می‌آید؛ چون سپاه سند، خیلی مجهز و تعداد آنان نیز بسیار بیشتر از سپاه مسلمانان بود. ولی محمد با تمام نیرو جنگید و توانست بلاد سند را فتح کند و بعد از کشته شدن راجه داهر، کسی مزاحم مسلمانان نبود و مسلمانان، سند را به طور کامل به دست گرفتند. سپاه مسلمانان در این جنگ، به غنیمت زیادی دست یافتند. فتح راور، غنیمت زیادی را برای مسلمانان به ارمغان آورد و در سالهای 93-95 قمری/ 711- 713 میلادی حکومت اسلامی در سند مستقر شد.

ج. نخستین حکومت مسلمانان

محمد بن قاسم پس از غلبه بر سند، از جان و مال اهالی آن محفافظت کرد و از خون ریزی، مصادره و غارت اموال و اخذ غنیمت پرهیز نمود؛ از ساکنان بومی که به اسلام درنیامدند، فقط مالیاتی به نام جزیه مطالبه کرد. هر کس که به قلب و یا به زبان مسلمان می‌شد، از پرداخت جزیه معاف بود. به علاوه، محمد برای اداره سند، کسانی را که قبل از ورودش از کارگزاران و یا مأموران وصول مالیات و خدمات شهری بودند، بر کار خود ابقا نمود. به همین دلیل، کارهای اداری و کشوری به همان نظم و ترتیب قبلی ادامه یافت. هم چنین از تمام اهالی بومی آن منطقه خواست تا در حکومت‌داری شرکت کنند و از مردم بومی، در کارهای دولتی و اداری استفاده کرد و به آنها جای گاه بالایی داد.

با فتوحات محمد بن قاسم، ثابت شد که عرب ها نه فقط جنگ جویان خوبی بودند، بلکه حکم رانان خوبی نیز به شمار می آمدند. محمد با مردم بومی سند رفتار عادلانه ومنصفانه‌ای داشت. سپاه وی اگرچه ابتدا مردم زیادی را کشتندف ولی آنها کسانی بودند که با سپاه محمد جنگیدند و او بعد از فتوحاتش، با بقیه مردم با نرم مزاجی و خوش خلقی رفتار می کرده که این رفتار در مقایسه با تمامی فاتحان قبلی بی نظیر بود. فتوحات مسلمانان در بلاد سند، نتایجی را نیز به دنبال داشت؛ از جمله:

1. مردم شبه قاره با اسلام آشنا شدند؛
2. حکومت مسلمانان مبنی بر عدل، انصاف، و مساوات، باعث شد تا تعداد زیادی مردم بومی به اسلام روی آورند؛
3. فتح سند، راه فتوحات مسلمانان را به بقیه سرزمین هندوستان باز کرد؛
4. سند خود مستقلاً به مرکز فرهنگ اسلامی تبدیل شد؛
5. مسلمانان زبان سانسکریت را یاد گرفتند و علم نجوم هندوستان را به دست آوردند؛
6. زبان عربی به شدت بر زبان سندی تأثیر گذاشت و کلمات زیادی از عربی به زبان سندی وارد شد؛
7. رسم الخط جدیدی به زبان سندی راه یافت که مانند عربی از راست به چپ نوشته می‌شد.
از این به بعد، تماس عرب ها با مردم هندوستان شروع شد و رفت وآمد مستمر عرب ها به هندوستان، نتایج فرهنگی و معنوی به دنبال داشت، به ویژه که رفتار مسلمانان عرب با مردم و حاکمان هندی، دوستانه بود. عده زیادی از اعراب در طول ساحل غربی هند مستقر گشتند و در کوچ نشین های خود، مساجدی ساختند و گاهی تبلیغ اسلام نیز انجام می‌گرفت. تاجران، بازرگانان و جهان گردان، از نواحی مختلف هند دیدن می‌کردند. در آن زمان، دانشگا ه های هند به ویژه در علوم پزشکی مشهور بودند، لذا دانش جویان عرب به این دانشگاه ها می آمدند و تحصیل می کردند. این دانش جویان پس از بازگشت به کشورشان، به سبب اهمیت تحصیل در هند، از اهمیت و احترام فراوانی برخوردار می‌شدند.

مسلمانان به وسیله مبادلات فرهنگی، توانستند منابع ارزش مند هندی را مانند علوم طب، نجوم و ریاضیات را دریافت و ترجمه کنند و این مسأله، تحول مهم علمی را بین مسلمانان ایجاد کرد. سدهانت (سند هند) نخستین کتاب ریاضی بود که از زبان سانسکریت به عربی ترجمه گردید. روابط بین سرزمین سند و دربار خلافت بسیار گرم شد. تعدادی از علمای سند از جمله فقیه بزرگ اوزاعی (متوفی 157قمری/773میلادی) و نیز ابومعشر (متوفی 170قمری /786میلادی) نخستین نویسنده کتب مغازی، به کشورهای عربی سفر کردند. حتی بعضی از شعرای سند، درمیان اعراب اشتهار یافتند. طبیب های هندی در بغداد مشغول کار شدند. این روابط فرهنگی و بازرگانی مسلمانان شبه قاره، زمینه های گسترش اسلام را به دنبال داشت. مردم سند چون حسن رفتار فاتحان تازه وارد را دیدند، دسته دسته مسلمان شدند و این سیاست در زمان محمدبن قاسم و بعد از مرگ وی ادامه یافت و هم چنان نتایج دیگری نیز مانند ازدواج مردان عرب با زنان بومی سند را به هم راه داشت.

بعد از فوت عبدالملک (96قمری/715میلادی)، سلیمان بن عبدالملک سر کار آمد. حجاج بن یوسف چندی پیش از دنیا رفته و محمدبن قاسم در سند تنها مانده بود و دیگری کسی نبود که از او حمایت و با وی مشورت کند. با سر کار آمدن سلیمان بن عبدالملک، فتوحات سند از برنامه حکومت مرکزی کنار گذاشته شد. سلیمان از حجاج بن یوسف، دل خوشی نداشت و از سویی محمدبن قاسم نه تنها هوادار حجاج بود، بلکه از اقوام وی نیز به حساب می‌آمد؛ به همین دلیل از خشم سلیمان امان نیافت. سلیمان دستور عزل محمدبن قاسم را از مأموریت سند صادر کرد و پس از دست گیری، وی را به عراق برگرداند و راهی زندان نمود. محمدبن قاسم، در زندان زیر شکنجه کشته شد. بعد از او حکومت و نفوذ مسلمانان در سند تضعیف گردید و شورش هایی را از سوی مردمان بومی در سند سبب شد.

در دوره‌های بعد، فتح هندوستان توسط غزنویان، به صورت گسترده‌تری صورت گرفت و اسلام گسترش بیشتری در آن یافت . می توان گفت: غزنویان در پیش رفت و توسعه اسلام در شبه قاره هند، سهم بزرگی ایفا کردند.

نتیجه

نام هند از اسم رود سند یا «سندو»گرفته شده است. واژه سندو در زبان محلی به معنای رود است. ایرانیان باستان، واژه هند را از اسم رودخانه سند ساختند و به این ترتیب، سند را به هند، و سندو را به هندو تبدیل کرده اند و این سرزمین بزرگ را هند (به اغیار رود سند) و هندوستان (سرزمین رودها) نامیده اند. تمدن دره سند از کهن ترین تمدن های جهان است. آثار به دست آمده از حفارهای موهنجودارو در دره سند، نشان می دهد که ساکنان این دره از زندگی پیش رفته ای در زمان خود برخوردار بوده اند.

تاریخ دره سند، ظهور و سقوط خانواده‌های مختلف سلطنتی و هم چنین ایجاد و نابودی فلسفه‌ها و فرهنگ‌های متعددی را شاهد است. پس از رحلت پیامبر اکرم، اسلام که از راه دره سند به مرزهای هندوستان رسید. بعد از ورود بازرگانان مسلمانان به شبه قاره هند، نوبت به ورود نظامیان رسید. در اواخر خلافت امام علی حارث بن مره عبدی داوطلبانه با اجازه امام به مرزهای هند رفت و پیروزی-هایی هم به دست آورد. ولی دیری نگذشت که با هم راهانش کشته شد. بعد از وی مهلب بن ابی صفره در زمان معاویه به سند فرستاده شد. او نیز با دشمن درگیری های پراکنده‌ای داشت. در زمان خلافت عبدالملک حجاج بن یوسف والی عراق بود. وی سعیدبن اسلم زرعه کلابی را والی مکران و سواحل سند قرار داد. بعد از کشته شدن وی، حجاج جوانی به نام محمد بن قاسم را راهی سند کرد که او توانست سند را فتح نماید و حكومت اسلامی را بنا کند. محمد پس از غلبه بر سند، از جان و مال اهالی آن محافظت کرد و از خون ریزی و قتل و غارت آنان پرهیز نمود و خوش رفتاری با مردم را در پیش گرفت. فتوحات مسلمانان در بلاد سند، نتایج فراوانی به دنبال داشت به طور گسترده تر از زمان محمود غزنوی آغاز گرديد.

فهرست منابع:

1. احمد ندوی، شاه معین الدین، تاریخ اسلام، ناشر غضنفر اکیڈمی، کراچی، بی تا .
2. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ترجمه دکتر محمد توکل، چاپ اول: انتشارات نقره، 1337ش.
3. بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، ترجمه اکبر داناسرشت، چاپ تابان، بی تا.
4. جعفری، یعقوب، مسلمانان در بستر تاریخ، چاپ اول: انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1371 ش.
5. جلالی نایینی، محمدرضا، هند در یک نگاه، چاپ اول: انتشارات شیرازه، 1375ش.
6. حقایقی درباره هند، نشریه اداره اطلاعات سفارت کبرای هند، تهران، 1333ش.
7. دورانت، ویل، دفاع از هند، ترجمه مهوش غلامی، چاپ اول: انتشارات امید ایرانیان، تهران، 1384ش.
8. سعیدالحق، محمد بن قاسم سے اورنگ زیب تک، انتشارات شاهد بک ‎ڈپو ملتان روڈ، لاهور، بی تا.
9. سنده(خاموشی کی آواز)، ناشرفکشن هاؤس، چاپ1994 لاهور، بی نو.
10. شرر، عبدالحلیم، تاریخ سند، ناشرسٹی بک پوائنٹ، کراچی، 2004م.
11. شیمل، آنه ماری، ادبیات اسلامی هند، ترجمه یعقوب آژند.
12. عارفی، محمد اکرم، جنبش اسلامی پاکستان، چاپ اول: انتشارات دفترتبلیغات اسلامی، قم، 1383ش.
13. قرایی، فیاض، ادیان هند، دانشگاه فردوسی، مشهد، 1384ش.
14. کارل لوتس بکر و فردریک دانکاف، سرگذشت تمدن، ترجمه علی همدانی زهما.
15. گلی زواره، غلام رضا، شناخت کشورهای اسلامی، چاپ دوم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1377 ش.
16. لاپیدوس، ایرام، تاریخ جوامع اسلامی، ترجمه محمد رمضان زاده، چاپ اول: انتشارات آستان قدس، مشهد، 1376ش.
17. مصطفوی سبزواری، رضا، یادگار هندوستان
18. مهدی زاده، جواد، هند دیگر، نشریه اداره اطلاعات سفارت کبرای هند.
19. نهرو، جواهر لعل، نگاهی به تاریخ جهان، ترجمه محمد تفضلی، چاپ دهم: انتشارات امیرکبیر، تهران، 1377ش.
20. نیکولسکی، آ.کاژدان، ن. آبراموویچ ، آ . ، ژ.ایلین، آ . فیلیپ اوف، تاریخ جهان باستان، ترجمه مهندس صادق انصاری، علی همدانی و باقرمؤمنی، چاپ اول: انتشارات اندیشه، تهران، 1379 ش.
21. ولزبربرت، جرج، کلیات تاریخ، ترجمه مسعود رجب نیا، چاپ دوم: انتشارات سروش، تهران، 1365ش.

22. The History of Islamic Societies/ Ira M.Lapidus / Cambridge University Press U.S.A.

 

 

 

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=14632

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 + شانزده =

آخرین مطالب