شنبه, 8 دی , 1403 برابر با Saturday, 28 December , 2024
جستجو

 

پانزدهمین نشست سیره پژوهی با حضور مدیر و اعضاء گروه تاریخ و جمعی از تاریخ و سیره پژوهان، روز سه شنبه 14 آذر 1391 در سالن شهید عارف الحسینی مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) برگزار گردید.

 

موضوع این نشست، روش تحقیق در سیره بود که آقای دکتر کافی به ایراد سخن پرداختند. تخصص اصلی استاد، جامعه شناسی است و مولف شش کتاب و بیش از 20 مقاله علمی و دارای مطالعات گسترده ای در زمینه های تاریخ علم، روش شناسی و روش تحقیق هستند و بیش از یک دهه در این مجتمع و گروه تاریخ آن مشغول به تدریس در مقاطع مختلف از کارشناسی تا دکتری در مواد متفاوت می باشند.

 

سخنران جلسه، ضمن بیان طرح سوال اصلی بحث مبنی بر این که برای کشف یک امر مجهول در سیره، از چه روش هایی می توان استفاده کرد؟ به عنوان مقدمه به طرح تفاوت اصلی روش و روش شناسی پرداخت و گفت: روش شناسی، مباحث منطق و فلسفه در بحث روش ها است ولی روش نوعی فعالیت یا کار است و جنبه علمی ندارد. به عبارت دیگر نوعی مهارت و فن است که برای حل یک مجهول به کار گرفته می شود. مباحث سیره ای نیز مربوط به روش شناسی نمی شود بلکه مربوط به روش هاست. بنابراین روش در این جا معادل فکر در منطق است.

 

وی با اذعان به این مطلب که از میان حوزه های روشی، حوزه سرگذشت پژوهی یا همان بیوگرافی (با اندک تفاوت) به مباحث سیره پژوهی نزدیک است سیره پژوهی را از تحقیقات کیفی خواند و در بیان تفاوت این نوع تحقیقات با تحقیقات کمی افزود: روش کمی سه خصوصیت دارد. یکی این که این روش در مواردی اجرا می شود که داده های موجود از 30 مورد به بالا باشند. دوم این که تحلیل ها در این روش توسط آمار صورت می گیرد و خصوصیت سوم آن است که مدار بحث در این روش بر اساس نظریه های تئوریک، فرضیه و مدل است.

 

استاد کافی روش کیفی را فاقد سه خصوصیت روش کمی و روش معلوم کننده مجهول تعریف کرد و حوزه آن را در برابر روش کمی بسیار وسیع و پوشش دهنده اکثر علوم دانست و ضمن این که مقداری از آن را مبتنی بر ذوق و سلیقه محقق معرفی کرد افزود: موارد روش کیفی کمتر از 10 مورد است. با توضیحی که داده شد در سیره پژوهی باید از روش کیفی استفاده کرد؛ زیرا موارد آن زیاد نیستند. البته در مواردی که بین 10 مورد تا 30 مورد هستند روش های تلفیقی یا ترکیبی اعمال می شود. این روش ها خاص هستند؛ نه کاملا کمی و نه کاملا کیفی. این روش ها بیشتر در کشورهای غربی اعمال می گردد و در کشور ما کمتر مورد استفاده قرار می گیرد؛ زیرا تحقیقات ما معمولا از 30 مورد با بالا و یا کمتر از 10 مورد است.

 

 

وی درباره موضوع سیره پژوهی افزود: به نظر من موضوع سیره پژوهی همان سبک زندگی است که بر سه اصل استوار است: 1- نگرش ها (جهان بینی)؛ 2- گرایش ها (تمایلات)؛ 3- رفتار. گرایش ها و رفتار در جهان بینی معنا می دهد و اگر جهان بینی شناخته نشود موارد دیگر نیز قابل شناسایی نیست.

 

وی با بیان این که تحقیقات به سه دسته مساله محور، موضوع محور و هدف مند تقسیم می شوند تحقیقات بنیادی را معمولا موضوع محور، توسعه ای را معمولا مساله محور و راهبردی را معمولا هدف مند دانست و در پاسخ به این سوال که تحقیقات سیره پژوهی از کدام دسته اند؟ افزود: به نظر می رسد سیره پژوهی نمی تواند از تحقیقات بنیادی باشد اما دو مورد دیگر ممکن است. در تحقیقات توسعه ای به عنوان مثال یک نوع فرهنگ را پذیرفته اید و می خواهید بررسی کنید که آیا مردم بر اساس آن فرهنگ زندگی کرده اند یا نه. در تحقیقات کاربردی نیز سیره یک فرد خاص را بررسی می کنید و با برشمردن موارد مختلف سعی در ارائه یک اخلاق عملی و راهکار می کنید. لذا سیره پژوهی با یکی از این دو نوع تحقیقات جمع می شود.

 

آقای کافی در بخش دیگری از سخنان خود به این نکته اشاره کرد که روش های کیفی بر اساس طرح تحقیق پیش می رود و طرح تحقیق همان پلان، نقشه، برنامه یا الگویی است که محقق در تحقیق خود در صدد اجرایی کردن آن است. بیشتر از 40 مورد طرح تحقیقاتی وجود دارد که 14 طرح معروف است. نام برخی از آنان بدین شرح است: مردم نگاری، فمینیستی، ارتباطات، ساختارگرایی، مطالعات تاریخی، کارکرد گرایی، تطبیق تاریخی، پدیدار شناسی و علمی مشارکتی که از میان این طرح ها، مردم شناسی (مردم نگاری) به سیره پژوهی نزدیک تر است.

 

وی مردم شناسی را به دو دسته مردم شناسی تاریخی و مردم شناسی معاصر تقسیم کرد و افزود: در مردم شناسی تاریخی با عنایت به اسناد و مدارک داده ها جمع آوری و معمولا با روش تفسیری تحلیل می شوند اما در مردم شناسی معاصر مثلا وقتی محقق می خواهد درباره یک قبیله تحقیق کند به میان آن ها می رود، با آن ها زندگی می کند و در این بین، داده هایی را جمع آوری می کند و بر اساس روش های مطالعاتی، آن داده ها را تحلیل می کند. با این توضیح می توان از مردم نگاری تاریخی برای سیره پژوهی بهره برد.

 

وی چند ویژگی مردم نگاری را برشمرد:

 

1-      در این روش به مطالعه سبک زندگی گروه ها می پردازند و در صدد استنباط یا استخراج الگوهای بینشی، گرایشی و رفتاری هستند. البته از این جهت با سیره پژوهی تفاوتی دارد؛ زیرا در سیره پژوهی به مطالعه سبک زندگی فرد پرداخته می شود.

 

2-      تطبیق تعاملات، رفتار و ارتباطات با الگوی نظام مردمی. در مردم نگاری به این مساله پرداخته می شود که مردم یک منطقه یا افراد یک گروه تا چه میزان به بینش ها و اعتقادات خود پایبند هستند. به عنوان مثال همه می دانند که دروغ گفتن کار بسیار زشتی است اما در زندگی عملی عده ای از افراد این اعتقاد اجرا نمی شود.

 

3-       استنباط الگوی زندگی. زمانی که سبک زندگی یک گروه بدست می آید می توان از آن سبک، یک الگوی زندگی نیز ارائه داد. این مطلب به معنای همان فهم نظام عمیق جهان بینی، گرایش ها و رفتارهاست. این ویژگی مردم نگاری ارتباط زیادی با سیره پژوهی دارد.

 

 

در عین حالی که می توان از مردم نگاری برای سیره پژوهی استفاده کرد نباید از این نکته نیز غافل بود که مردم شناسی به دنبال گزاره های تعمیمی است و سعی می کند یک مورد به موارد دیگر تعمیم دهد اما در سیره پژوهی تنها به دنبال گزاره های تفریدی هستند به این معنا که یک گزاره قابل تعمیم به موارد دیگر نیست.

 

آقای کافی در ادامه درباره بحث ذهنیت ها -یکی از مباحث مردم شناسی- گفت: بحث ذهنیت ها این موضوع را بررسی می کند که انسان ها بر اساس چه معیارهایی فکر می کنند؟ ذهنیت آن ها چگونه است؟ به عنوان مثال گفته می شود که موقعیت های جغرافیایی یا تعینات اجتماعی(مانند جامعه شیعی یا جامعه سنی) بر نحوه تفکر انسان ها تاثیر می گذارند که در مباحث روان شناسی ذهن، مردم شناسی ذهن و مانند آن مطرح می گردد. این مورد نیز می تواند در سیره پژوهی مطرح گردد؛ به این معنا که بجای کار کردن روی ذهنیت یک گروه، ذهنیت یک فرد مورد بررسی قرار گیرد و سیره پژوهی ذهن داشته باشیم.

 

سخنران جلسه در بخش دیگری از سخنان خود به دو نوع مطالعه موردی و تطبیقی اشاره نمود و در توضیح آن و تطبیق آن با سیره پژوهی افزود: در مطالعات موردی یک مورد خاص مطالعه می گردد اما در مطالعات تطبیقی علاوه بر مطالعه آن مورد، به مقایسه آن با موارد مشابه نیز پرداخته می شود که ابن خلدون آن را در مقدمه تاریخ خود قانون المطابقة معرفی می کند. سیره پژوهی نیز می تواند موردی باشد مانند زمانی که درباره یک معصوم تحقیق می شود و یا تطبیقی باشد مانند زمانی که زندگی یک معصوم با معصوم دیگر مقایسه می گردد.

 

 

پس از پایان این سخنان که ادامه آن در نشست های دیگر مطرح می گردد سخنران جلسه به سوالات حاضران پاسخ داد.

 

وی در پاسخ به این سوال که سیره پژوهی علمی جدید نیست تا بتوان برای آن روش ابداع کرد. این علم بیش از 1000 سال قدمت دارد و گذشتگان برای تحقیق در این زمینه روش های مختلفی را بکار بسته اند. چرا بجای طرح این روش ها از روش های آن ها استفاده نشود؟ گفت: ما نیز منکر سیره پژوهی در تاریخ اسلام نیستیم اما به نظر ما روش های گذشته کافی نبوده است. طبیعتا اگر بخواهیم در مجامع علمی برخی از آن ها را ارائه کنیم باید ببینیم آیا شرایط مقاله پژوهشی را دارد؟ اگر شرایط مقالات پژوهشی را دارد پس همان روش های گذشته کافی است و نیازی به برگزاری گروه های سیره پژوهی و روش شناسی احساس نمی شود. البته یکی از کارهای مهم سیره پژوهی همین است که با بررسی متون گذشته روش های تحقیق گذشتگان را استخراج کند و به مجامع علمی معرفی نماید.

 

وی در پاسخ به سوال دیگر مبنی بر این که با توجه به تعریف سیره بر اساس سبک زندگی، می توان برای افراد بد تاریخ نیز سیره ارائه کرد؟ گفت: در تاریخ ما سیره جنبه مثبت داشته است و هدف آن الگودهی برای افراد مختلف جامعه است. زندگی افراد بد تحت عنوان زندگی نامه مطرح می شود و با سیره از جهت غایت تفاوت اساسی دارد.

 

وی در پاسخ به اشکال آقای دکتر صفری (مدیر گروه تاریخ اسلام) که بیان مطالب این جلسه را تحمیل نظریات علوم دیگر بر تاریخ و سیره عنوان کرد و پاسخ دادن به این مطالب را -که برخی از آن ها سکولار و بدون توجه به گرایش های خاص مذهبی هستند- با توجه به نوپا بودن تاریخ و سیره، مهم دانست گفت: درباره علمی مانند کلام می توان چنین موضع گیری کرد؛ زیرا هدف متکلم دفاع از دین، اثبات آن و اسکات خصم است و گاهی نیز از تاریخ تنها برای همین هدف استفاده می کند و هدفش کشف واقع نیست. از این رو می بینیم که در برخی مواقع به برخی وقایع تاریخی استناد می کنند که صحت تاریخی ندارد. حال آن که هدف تاریخ کشف واقع است. لذا باید در برابر دخل و تصرف کلام در تاریخ ایستاد تا مانع کشف حقیقت نشود. اما این مساله با علومی مانند جامعه شناسی و روان شناسی متفاوت است. این دو علم می توانند به تاریخ در جهت کشف واقع کمک کنند و در برخی مقاطع تاریخ بدون این علوم جدید نمی تواند به یک تحلیل نزدیک به واقع برسد؛ علاوه بر این که باید از علوم و روش های گذشتگان نیز استفاده کرد. وی در پاسخ به بخش دیگری از اشکال، مباحث روشی را منطبق بر منطق و فکر دانست و سکولار بودن آن ها را نپذیرفت.

 

آقای دکتر صفری سوال دیگر خود را این گونه مطرح نمود: آیا همه روش هایی که تاریخ نگاران معاصر ارائه می کنند کافی است و یا ممکن است روش های دیگری نیز وجود داشته باشد؟ در مباحث تاریخی برخی روش ها هستند که در متدهای جدید نیامده است. مثلا ممکن است با روش های تاریخی مطلبی را ثابت کند اما در جای دیگری بر اساس اعتماد به یک کتاب یا یک شخص خاص و مورد اعتماد مطلبی را پذیرفت که معمولا اتفاق نمی افتد. مثلا این که فردی 200 سال عمر کند شاید معمول نباشد اما در قرآن کریم آمده است که پیامبری 950 سال تبلیغ کرد. آیا در میان روش های موجود به این مساله نیز پرداخته شده است؟ همچنان که ممکن است روش های دیگری نیز باشد که در علوم جدید به آن پرداخته نشده باشد مانند روش های استقرایی یا روش های اختلاطی.

 

آقای دکتر کافی در پاسخ گفت: لزوما این گونه نیست که تحقیقات باید در چارچوب های کلاسیک باشد. لذا در روش های کیفی همچنان که گفته شد ذوق و سلیقه محقق موثر است و بر همین اساس گستره وسیعی از تحقیق مشاهده می شود. البته اگر برای اثبات یک مطلب علمی مانند عمر طولانی بخواهند از یک منبع تاریخی استفاده کنند کار مذمومی نیست اما به نظر ما نامش علم نیست. اگر بخواهیم زبان علمی یکسان شود و نتایج و یافته های خود را به دیگران ارائه کنیم باید بر اساس آن تعریف پیش برویم. 

 

آقای دکتر صفری با بیان این که سیره پژوهی نزد ما پژوهش سیره افراد خاص یعنی چهارده معصوم است و معتقدیم که آن ها ویژگی های خاصی دارند افزود: در این زمینه برای خود روش و منطق خاص داریم که اثبات نیز شده است. مثلا هنگامی که می خواهیم برای حرکت امام حسین علیه السلام یک نوع حرکت و هدف عقلانی تعریف کنیم تا غربی ها آن را بفهمند از روش های تاریخی محض استفاده می کنیم. اما زمانی که می خواهیم آن امام را بشناسیم و زندگی او را بررسی کنیم و سیره او را در زندگی خود اجرا نماییم با در نظر گرفتن مبانی و منابع مختلف به بررسی می پردازیم که ممکن است از روش های علوم مختلف بهره بگیریم و طبیعتا به آسانی نمی پذیریم چنین تلاش عالمانه ای، علم نباشد.

 

در پایان آقای دکتر صفری ضمن اذعان به این مطلب که با مباحث مطرح شده به نظر می رسد یک نوع تفاوت بینش از جهت تعریف علم وجود دارد از آقای دکتر کافی دعوت کرد تا در نشست بعدی سیره پژوهی به بررسی تعریف علم و مبادی آن و مباحث اساسی در این زمینه بپردازد تا در آن نشست به بررسی و نقد آن نیز پرداخته شود.

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=16350

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب