یکشنبه 5 فروردین 1403 برابر با Sunday, 24 March , 2024

بررسی معاهدات سیاسی افغانستان با دیگران در تاریخ معاصر کشور

معاهدات و پیمان نامه ها در تاریخ افغانستان یکی از موضوعات مهم و جالب توجه در مطالعات تاریخ افغانستان است که کمتر به آن پرداخته شده است. برای آگاهی از قراردادها و معاهدات موجود در تاریخ سیاسی افغانستان گفتگویی ترتیب دادیم با دکتر سیدجمال موسوی مشکات، پژوهشگر تاریخ معاصر افغانستان که متن کامل آن ذیلا از نظر شما گرامیان می گذرد:

* به طور کلی معاهدات و پیمان نامه هایی که بین حکومت مرکزی افغانستان و دیگر قدرتها در طول تاریخ معاصر افغانستان منعقد شده، چگونه دسته بندی می شوند؟

 

دکتر مشکات:اگر تعریف معاهده این باشد که هر گونه توافق منعقده کتبی که از سوی کشورها و سازمانهای بین المللی براساس حقوق بین الملل تنظیم شده و آثار حقوقی بر آن وارد باشد، می توان معاهدات افغانستان را از زمان انعقاد و شکل گیری اولین پیمان تا کنون به انواع معاهدات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تقسیم کنیم .

 

در یک تقسیم بندی کلی می توانیم معاهدات افغانستان در دوره ها و حکومت های مختلف را به سه دوره زمانی تقسیم کنیم: اول از زمان احمدشاه به عنوان مؤسس افغانستان نوین که در دوران وی افغانستان شکل جغرافیایی کنونی را به خود گرفت تا 1809م که اولین قرار داد بین شاه شجاع و طرف انگلیسی منعقد می شود،دوره دوم از 1809 تا دوران استقلال و دوره سوم پس از استقلال که شامل حکومت نادرشاه، ظاهرشاه و زمانی که افغانستان عضو سازمان ملل شده و قراردادها شکل جدیدی به خود گرفته، می باشند.

 

هرکدام از دوره های مذکور ویژگی خاص خود را دارند؛ برای مثال در دوره اول یعنی دوران احمدشاه تا 1809 معمولا قراردادها بین وی و طرفهای مغلوب در جنگ ها منعقد شده اند که مثلا احمد شاه طی لشکرکشی هایش به هند با حاکمان محلی، نمایندگان حکومت های مغول و سیک ها قراردادهایی بسته است.

 

نکته مهم در قراردادها از زمانی که مکتوب هستند یعنی از 1809م تا معاهده خال در زمان امیر حبیب الله خان، عدم حضور مستقیم طرف افغانی در قراردادهاست و اگر هم به طور مستقیم حضور داشتند، نقش موثری در آن ایفا نمی کردند. به طور مثال در قراردادهای مرزی ای که برای افغانستان منعقد شده است، قریب به اتفاق این قراردادها تحمیلی بوده و انگلیس و روس که قدرتهای آن زمان به حساب می آمدند همه توافقات را بین خودشان انجام داده و طرف افغانی صرفا برای امضاء در صحنه حاضر می شده است. البته قراردادهای مرزی بیشتر به خاطر در نظر گرفتن افغانستان به عنوان حائلی میان روس و انگلیس منعقد می شدند که از دست اندازی و به خطر انداختن منافع هر یک از اینها توسط دیگری جلوگیری شود.

 

* به این موضوع اشاره داشتید که در اکثر قراردادهای منعقده ،حکومت مرکزی افغانستان نقش منفعلانه ای داشته است؛ آیا در تاریخ معاصر افغانستان معاهده و پیمانی وجود دارد که حکومت مرکزی افغانستان از موضع برتر یا حداقل مساوی با طرف قرارداد برخوردار باشد؟

 

دکتر مشکات:اگر قراردادها را مطالعه کنیم به یک معیار و نسبت دست می یابیم؛ این معیار، نسبت قدرت و استقلال حکومت مرکزی و طرف های افغانی در قبال محتوا و متن این قراردادهاست؛ به این معنی که هر زمان طرف افغانی از قدرت و استقلال برخوردار بوده منافع ملی افغانستان در قراردادها لحاظ شده است؛ اما برعکس هر وقت که طرف افغانی قدرت و استقلال لازم را نداشته است، منافع افغانستان معاهدات لحاظ نشده است. در قریب به اتفاق همه قراردادهایی که از زمان شاه شجاع به بعد منعقد شده ، به دلیل عدم استقلال طرف افغانی، منافع ملی لحاظ نشده است.

 

تنها در یک مورد است که تا حدودی منافع ملی افغانستان در نظر گرفته شده  و آن قراردادی است که مجاهدین ملی در جریان جنگ اول با انگلیس ها منعقد می سازند. با مطالعه متن این قرارداد در کتب تاریخی مشاهده می کنیم که انگلیسی ها یکی از خفت بارترین معاهدات خود را امضاء کردند و حتی طرف افغانی گاهاً تا دو یا سه بار پیشنهادهای خود را تغییر داده و انگلیسی ها را در تنگنای بیشتر قرار دادند.

 

* با توجه به صحبت های شما و مستندات تاریخی می توان معاهدات سیاسی افغانستان را در دو دسته قرار داد؛ یکی قراردادهایی که افغانستان با همسایگان خود نظیر ایران و قدرتهای محلی شبه قاره منعقد ساخته و دیگری معاهداتی که با قدرتهای فرامنطقه ای مانند انگلستان و کمپانی هند شرقی بسته شده است. در معاهداتی که افغانستان با همسایگانش داشته دخالت قدرتهای فرامنطقه ای را چگونه ارزیابی می کنید و همینطور در معاهدات با قدرتهای فرامنطقه ای، دخالت همسایگان افغانستان به چه صورت بوده است؟

 

دکتر مشکات:ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که تا زمان امیرعبدالرحمن خان ما به معنای متصوره قدرت و حاکمیت مرکزی در افغانستان نداشتیم و بیشتر حاکمان کابل، قندهار و هرات مطرح بودند.

روح حاکم بر قراردادها از همان 1809م که نخستین قرارداد با انگلیس منعقد می شود تا زمان استقلال افغانستان یعنی 1919م و دوره شاه امان الله خان، حاکی از چیرگی و نظارت انگلیسی ها بر این قراردادهاست. چه معاهداتی که با خود انگلیسی ها و هند بریتانوی بسته شده و چه معاهداتی که طرف افغانی با همسایگان خود مثلا ایران داشته است. به عبارتی می توان گفت که طرف های افغانی در این قراردادها یک قیم و متولی داشتند.

 

* به نظر شما رفتارهای منفعلانه طرف های افغانستانی در معاهداتشان ریشه در چه مسئله ای دارد؟

 

دکتر مشکات:ریشه این مسئله مستقیما برمی گردد به عدم استقلال حاکمان و طرف های افغانی؛ در دوران احمدشاه، تیمورشاه و حتی زمان شاه که افغانستان نوین شکل می گیرد، شاهد استقلال حاکمان هستیم اما پس از آنها در دوره های بعدی که سدوزائیان و بارکزائیان بر سر کار می آیند، حاکمان آنها کاملا جیره خوار کمپانی هند شرقی و انگلیسی ها بوده و جالب اینجاست که حکام در این ادوار برای حفظ منافع شخصی شان سعی داشتند به هر شکل ممکن نظر و حمایت انگلیسی ها را جلب نمایند. همینطور در زمان حاکمیت دوست محمد خان به بعد نیز مشاهده می شود که مستقیما حاکمان جیره و مواجب خود را از انگلیسی ها دریافت می کردند تا در راستای منافع بریتانیا حرکت کنند.

 

یقیناً زمانی که وضع به این منوال باشد هرگز نمی توان انتظار داشت که در عقد قرارداد با طرف های مقابل از جمله کسانی که جیره و مواجب حاکمان را تأمین می کردند، از موضعی برابر و مساوی برخوردار بود.

 

* آیا در معاهدات تاریخ معاصر افغانستان، موردی وجود دارد که بتوان آن را مضرترین یا سودمنتدرین معاهده برای سرزمین افغانستان عنوان کرد؟

 

دکتر مشکات:به عقیده من همه معاهداتی که در تاریخ افغانستان منعقد شده اند اعم از قراردادی که در 1809م توسط شاه شجاع با انگلیسی ها بسته شد، معاهده دوست محمد خان با انگلیس، معاهده گندمک و حتی دیورند و…، با منافع ملی ضدیت دارند؛ کمااینکه در کتب تاریخی و منابع حکومتی تاریخ افغانستان در مورد برخی از آنها لقب معاهده ننگین نیز به کار رفته است. مانند: معاهده ننگین گندمک که میان افغانستان و انگلیس منعقد شد؛ و یا افرادی چون شاه شجاع و ببرک کارمل به دلیل انعقاد پیمان با انگلیس و روس به القاب نامناسبی از سوی ملت افغانستان موصوف شدند و حتی در دوران کنونی از حامد کرزی نیز به عنوان شاه شجاع سوم یاد می شود چون همراه نیروهای ناتو و آمریکا وارد افغانستان شده و حاکمیت را در اختیار گرفته است.

 

اما به عقیده من معاهده ای که بتوان از آن به نیکی یاد کرد ، همان مجموعه مذاکراتی است که در زمان شاه امان الله با انگلیسی ها انجام شد و در نتیجه مذاکراتی که در پغمان صورت گرفت انگلیسی ها به صراحت استقلال افغانستان را پذیرفتند .

 

* صحبت از منافع ملی شد؛ در معاهدات و قراردادهای منعقده در تاریخ افغانستان منافع ملی و منافع شخصی حاکمان و فرمانروایان افغانستان تا چه حدی تأثیرگذار بوده اند؟

 

دکتر مشکات:ابتدا مایلم تا نظر خود را درباره مسئله منافع ملی در افغانستان بیان کنم و بعد به پرسش شما پاسخ دهم. به عقیده بنده منافع ملی، ملیت و هویت ملی در افغانستان اگر تعبیر به دروغ از آن نکنیم، امری است که هنوز هم محقق نشده است؛ به عبارتی دیگر این دروغی است که حاکمان پشتون در طول تاریخ به خورد نخبگان و طبقات مختلف کشور داده اند که چیزی تحت عنوان منافع ملی و هویت ملی وجود دارد؛ تنها چیزی که در افغانستان وجود دارد منافع قوم است و مواردی در حال حاضر وجود دارند که موجب انحطاط و واگرایی افغانستان می شوند از جمله همین بحث نام افغانستان یعنی حاکمیت انحصاری یک قوم خاص بر کل کشور، عدم دخالت اقوام دیگر در هرم قدرت و ساختار سیاسی افغانستان و مواردی از این قبیل.

 

اما درباره سئوال شما باید بگویم که طبعاً وقتی ملیتی شکل نگرفته باشد، منافع ملی ای هم وجود ندارد؛ آنچه که در معاهدات و قراردادهای تاریخ افغانستان مشاهده می کنیم، تنها تلاش برای تثبیت قدرت و موقعیت یکی از اعضای خاندان حکومتی بوده است. چنانکه دوست محمد خان در مذاکراتش با انگلیسی ها در کلکته دوستی خود را با آنها اعلام می دارد و در مقابل انگلیس نیز تحت شرایطی وی را حاکم افغانستان معرفی می کنند؛ همین طور امیرشیرعلی خان و امیرعبدالرحمن خان که بر اساس منافع شخصی خودشان و خاندانشان قراردادهایی با انگلیسی ها منعقد ساختند و تنها امان الله خان است که سیاستی بر خلاف پدر و اجدادش در قبال انگلیس در پیش گرفت و بحث استقلال افغانستان را مطرح ساخت.

 

* ارزیابی شما از پیامدهای مثبت و منفی معاهدات منعقد شده در تاریخ برای افغانستان چیست؟

 

دکتر مشکات:به عقیده من پیامدهای منفی معاهدات در تاریخ افغانستان بسیار پررنگ تر می باشند. اگر ملاک را وسعت قلمروی افغانستان در زمان احمدشاه قرار دهیم و آن را با قلمرو افغانستان در 1880م و دوران عبدالرحمن خان مقایسه کنیم، تفاوت فاحشی قابل مشاهده است. همین طور از زمان دوست محمد خان ما استقلال روابطمان را از دست داده ایم و این مسئله تا زمان امان الله خان ادامه می یابد؛ و یا در حوزه های دیگر برای مثال: در جنگ های اول و دوم افغانستان با انگلیس ، در میدان نبرد افغانها پیروز بودند اما بر سر میز مذاکرات ما افغانها بازنده نهایی بودیم.

 

همچنین در دوران عبدالرحمن خان که جهان در حال پیشرفت و ترقی بود، وی افغانستان را به صورت متجرد و عقب مانده نگه داشت و حتی اجازه آموختن زبان انگلیسی را به احدی نداد و موارد بسیار دیگر از این قبیل؛ به طور کلی می توان گفت که پیامدهای منفی معاهدات در طول تاریخ افغانستان بیش از پیامدهای مثبت آنان بوده است.

 

/انتهای پیام/

 

منبع: خبرگزاری شیعیان افغانستان(شفقنا افغانستان).

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=19407

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 1 =

آخرین مطالب