شنبه 4 فروردین 1403 برابر با Saturday, 23 March , 2024

جايگاه انسان و منزلت او در سيره امام مهدي(عج)(قسمت دوم)

در اين فرصت ادامه ي گفت و گو ي خبرنگار ايسكا با حجت الاسلام ملكي، عضو هيات علمي پژوهشكده مهدويت و آينده پژوهي با موضوع «موارد و مصاديق سيرۀ امام مهدي(عج) در تكريم انسان» از منظر فرهيختگان محترم خواهد گذشت.

در قسمت قبل به پنج مورد از سيره ي حضرت اشاره شد كه فهرست وار شامل:

1. تكامل عقول مردم

2. خارج شدن تمام نعمات زمين و نزولات آسمان

3. طيب و پاكيزه شده دنيا و اهل دنيا

4. تكامل علم در عصر ظهور

5. فراگيري عدل و داد در ميان مردم

مي باشد. اكنون به ساير موارد اشاره مي كنيم.

6. تكريم از طريق مسائل اقتصادي

از جمله  مصاديق بسيار مهم و قابل توجه تكريم انسان، تكريم اقتصادي است. در جامعه اي كه مسائل اقتصادي آن به درستي پي ريزي نشده باشد و ملاك ها و معيارهاي صحيحي بر آن حاكم نباشد قهراً روابط عادلانه اقتصادي برقرار نخواهد بود و در نتيجه عدۀ زيادي دچار فقر شده و به دنبال آن كرامت انساني دچار خدشه مي شود.

اميرالمومنين(ع) در مورد باور مردم در ارتباط با فقر و همچنين آثار فقر خطاب به فرزندش امام حسن(ع) مي فرمايد: « يا بني الفقير حقير لا يسمعك لامه و لايعرف مقامه لوكان ان الفقير صادقاً يسمونه كاذباً و لو كان زاهداً يسمونه جاهلاً يا بني من ابتلي بالفقر ابتلي باربع خصال: بالضعف في يقينه والنقصان في عقله و الرقه في دينه و قله الحياء في وجهه فنعوذ بالله من الفقر».

اي فرزندم، شخص فقير احساس حقارت و كوچكي مي كند. نه گوشي براي شنيدن كلام اش وجود دارد و نه مقام و موقعيت او شناخته مي شود .اگر فقير در گفتارش صادق باشد ديگران او را ـ چون به حساب نمي آورند ـ دروغگو مي پندارند و اگر زهد و پارسايي را پيشه خود سازد او را جاهل و نادان مي پندارند. اي فرزندم كسي كه دچار فقر شود چهار خصلت پيدا مي كند:

1.ضعف و سستي در يقين اش به وجود مي آيد

2. عقل اش نقصان و كمبود پيدا مي كند

3. نرمي و بي مبالاتي در دين اش به وجود مي آيد

4. حياءاش كم مي شود، پس از فقر به خدا پناه مي بريم

بدون شك يكي از عوامل مهم اعادۀ كرامت انساني، ايجاد وضعيت مطلوب اقتصادي است و مطلوب ترين وضعيت اقتصادي كه بهتر از آن قابل تصور نيست در دولت مهدي(ع) و توسط شخص امام مهدي(ع) به اجرا در خواهد آمد به گونه اي كه ديگر فقر به طور كلي از صحنۀ زندگي فردي و اجتماعي بيرون خواهد رفت.

اين مطلب در روايات زيادي تاكيد شده است. همچنين از رسول اكرم(ص) در ارتباط با ترسيم وضعيت اقتصادي عصر ظهور نقل شده است: « تنعم فيه امتي نعمه لم ينعموا مثلها قط نوتي الارض اكلها و لا تدخر منهم شيئاً والمال يومئذك كدوس يقوم الرجل فيقول يا مهدي اعطني فيقول خذ».  تنعم و نعمتي كه در سايۀ حكومت مهدي(عج) به مردم مي رسد هرگز به آنها نرسيده است. زمين همۀ خوراكي ها را در اختيارشان قرار مي دهد. ديگر كسي در فكر ذخيره اموال نيست، در آن روز اموال روي هم انباشته شده است. كسي به پا مي شود و به خدمت حضرت مهدي(عج) مي رسد مي گويد: مقداري از مال را به من بده حضرت مي‌فرمايد: خودت بردار. و به دنبال چنين وضعيتي همه به استغناء مالي رسيده حتي اشخاصي كه مي خواهند زكات اموال خويش را بدهند كسي را نمي‌توانند پيدا كنند تا زكات را به او بدهند.

 امام صادق(ع) در اين زمينه مي‌فرمايد: «لياتين عليكم وقت لا يجد احدكم لديناره و درهمه موضعاً». يعني جامعه اي كه فقر از آن ريشه كن شده باشد كرامت انساني نيز حفظ خواهد شد و انسان ها مورد تكريم واقع مي شوند.

7ـ تكريم  انسان از جهت مسائل عقيدتي

همانگونه كه براي انسان ها نيازمندي هاي جسماني از قبيل غذا و پوشاك و مسكن و… وجود دارد كه در صدد رفع آنها برمي آيند و در صورت روابط ناعادلانه اقتصادي بر  كرامت انسان از اين جهات لطمه هايي وارد مي گردد، به همين اندازه هم براي آنها نيازمندي هاي فكري و عقيدتي وجود دارد .سوالاتي از قبيل مبدا عالم هستي و منتهاي آن و … همواره ذهن بشريت را به خود مشغول داشته كه در طول تاريخ حيات انساني مكتب هاي دست ساز بشري از اين نياز واقعي انسان ها سوء استفاده كرده و سعي در اشباع عقيدتي انسان داشته اند.

اما به جهت عدم توافق با فطرت خداجويي انسان، نتوانستند آنها را اشباع كنند، در نتيجه قادر نيستند تا جايگاه ويژه انسان و كرامت او را تبيين نمايند و به دنبال آن دل بستن به چنين مكاتب فكري بر كرامت انساني انسان لطماتي وارد كرده است.

يكي از ويژگي هاي عصر ظهور، رفع نيازمندي هاي عقيدتي انسان است .زيرا كامل ترين عقيده و جهان بيني كه برتر از آن قابل تصور نيست توسط حضرت مهدي(ع) در اختيار انسان ها قرار داده مي شود و در نتيجه آنها در سايۀ معرفت واقعي نسبت به خداوند و اولياي او، به جايگاه ويژه خويش در نظام هستي پي برده و از اين لحاظ كرامت فراموش شده انسان، به او گوش زد شده و وي مورد تكريم واقع مي شود.

8 . تعليم معارف قرآن به مردم

قرآن خود را با وصف كرامت بيان كرده است «انه لقرآن كريم».  نزول قرآن براي هدايت انسان يكي از مصاديق بارز كرامتي است كه خداوند متعال در حق انسان ها نموده است، زيرا لطف و رحمت او موجب گرديده تا كلامي اين چنين را از عرش بر خلق فرود آورده و آن را به بندگان خود تفهيم نمايد.

مصداق كامل چنين كرامتي زماني ممكن است نسبت به انسان ارزاني شود كه او از معارف مختلف قرآن علم و آگاهي پيدا كرده و صرفاً به تلاوت لفظي آن اكتفاء ننمايد، و اين امر در عصر ظهور محقق خواهد شد. جابر از امام باقر(ع) درمورد وضعيت تعليم قرآن در عصر ظهور نقل مي كند: « اذا قام قائم آل محمد(ص) ضرب فساطيط لمن يعلم الناس القرآن علي ما انزل الله جل جلاله ». هنگامي كه قائم آل محمد(ص) قيام كند خيمه هايي را برپا مي كند. در آنها قرآن را به همان نحوي كه از سوي خدا نازل شده است به مردم تعليم مي دهد.

يعني قرآن با همۀ معارف‌اش و حتي بطون آيات در اختيار بشريت قرار داده مي شود و روح و جان او را از معارف الهي اشباع و سيراب ساخته و او را در مسير تعالي و كمال قرار مي دهد تا به ساحل نجات بخش ذكر الهي، آرام گيرد.

 درمورد فراگيري گسترده علم دين و معارف قرآن در روايت آمده: « تؤتون الحكمه في زمانه حتي ان المراة لتقضي في بيتها بكتاب الله و سنه رسول الله(ص)». در عصر ظهور و حكومت مهدي(ع) به همه مردم حكمت و علم آموخته مي شود تا آنجا كه زنان در خانه هاي خويش با كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) قضاوت كنند.

 در سايۀ چنين تعليماتي مردم صاحب حكمت شده و در همگان فرهيختگي و آگاهي لازم پديد مي آيد و در نتيجه به جايگاه و موقعيت ممتاز خود در نظام هستي پي مي برند.

در اينصورت خود را به «ثمن بخس» نخواهند فروخت و در صدد رسيدن به كمال واقعي خود تلاش خواهند كرد و از اين جهت حتي مورد تكريم ملائكه واقع مي شوند.

 9ـ تكريم انسان در سايۀ آزادي حقيقي او

از ديدگاه اسلام آزادي تنها به معني زدودن زنجيرها و قيد و بندهاي ظاهري نيست بلكه انقلاب و دگرگوني در پايه هاي روحي و فكري را مدنظر دارد. اسلام آزادي انسان را از تغيير و دگرگوني در محتواي فرد و انسان آغاز مي كند.

 اسلام آن آزادي را براي انسان مفيد و لازم مي داند كه توسط آن، آزادي حقيقي نفساني خود را به دست آورده و بتواند انسانيت و شخصيت خود را در مسير زندگي همواره حفظ نمايد. در اينصورت انسان قبل از هر چيز بايد خود را از بندگي و عبوديت نفس و شهوات رها كند، زيرا اگر عقول و تمامي صفات برجستۀ انساني در قيد و بند شهوات باشند در حقيقت انسان در بردگي به سر مي برد.

 اسلام با طرح مسالۀ توحيد، انسان را از بندگي و عبوديت شهوات و لذت هاي زودگذر رها كرده و رابطۀ او را با خداوند و رضوان او برقرار كرده است. با توجه به تعليم فراگير معارف قرآني در عصر ظهور، انسان از ذلت تن دادن به شهوات و اسارت نفس آزاد شده و به آزادي حقيقي كه كرامت او را تضمين مي كند دست پيدا مي كند، شايد اين جمله رسول اكرم(ص) را كه در ارتباط با عصر ظهور فرموده است: «و به (بالمهدي) يخرج ذل الرق من اعناقكم» به واسطۀ مهدي(ع) از گردن شما ذلت و خواري بندگي برداشته مي شود، را بتوان بر همين مطلب تطبيق داد. زيرا كدام اسارت و بندگي بدتر از اينكه انسان اسير شهوات نفساني بوده باشد.

 10. تكريم انسان از جهت مسائل سياسي

انسان موجودي است اجتماعي و مدني بالطبع داراي نيازمندي هاي مختلف. هيچ فردي نمي تواند به تنهايي همه حاجات و نيازمندي هاي خود را برطرف كند، بنابراين براي حاجات مختلف خويش كوچكترين واحد اجتماع و هسته اوليه آن يعني خانواده را پي ريزي نموده و به دنبال آن از مجموعه خانواده هاي گوناگون، جامعۀ بزرگتري را تشكيل داد.

 از طرفي انسان موجودي است كه امتياز طلبي و خودخواهي در ذاتش نهفته است، بنابراين همه امتيازات را براي خود مي خواهد. بدون ترديد اين حالت موجب مي شود تا براي تصاحب امتيازات بيشتر به منافع و حقوق ديگران تجاوز و تعدي كند كه نتيجۀ آن جنگ و درگيري ميان افراد خواهد بود.

حال براي خاتمه اين قبيل درگيري ها، عقلاي قوم چاره اي انديشيده و قوانين و مقرراتي را وضع كردند تا جوامع انساني در چارچوب آنها به حيات اجتماعي خود بدون آسيب ادامه دهند. در اين ميان طبيعتاً كامل ترين و جامع ترين قانون، قانون و مقرراتي است كه از سوي پروردگار عالم و خالق انسان در اختيار او گذاشته شده است.

البته اين قبيل قوانين و مقررات هر چند كامل هم باشند محتاج به مجريان و مديراني است كه بايد براي اجراي آنها چاره و تدابيري بيانديشند. حال ممكن است اين گونه از سياست گذاري ها و تدابير به گونه اي ترسيم شوند كه به جايگاه ويژه انسان و كرامت او بي توجهي كرده  و حتي باعث سقوط انسانيت به ورطه هلاكت باشند.

در اين ميان حق كشي هايي صورت مي پذيرد و باطل به چهرۀ حق خودنمايي مي كند، براي خاتمه دادن چنين سياست گذاري ها و مديريت هاي سوء، مجريان عادل و حق محور بايد در راس امور باشند. اين آرمان به نحو كامل در عصر ظهور در دولت كريمۀ مهدوي(ع) جامه عملي خواهد شد.

بي شك يكي از نتايج پرثمر اين امر تكريم انسانيت خواهد بود، زيرا در قبال سياست و مديريت مهدوي(ع) باطل از صحنۀ اجتماع خواهد رفت و هر فردي به حقوق واقعي خود خواهد رسيد.

در چنين فضايي كه زمينه هاي نشو و نماي كرامت انساني آمادگي لازم را پيدا كرده است، افراد به دولت و حكومت مهدوي(ع) عشق و ارادت ورزيده و همه اهل آسمان و اهل ارض از ظهور مهدي(ع) و دولت اش راضي بوده و قلوب بندگان الهي از سرور و شادماني پر و لبريز خواهد شد.

ابوسعيد خدري مي گويد:

«سمعت رسول الله(ص) ابشركم بالمهدي… يرضي به ساكن السماء و ساكن الارض و يملاء الله قلوب عباده سروراً…». از حضرت رسول(ص) شنيدم كه فرمود: بشارت مي دهم شما را به مهدي(ع) كه ساكنين آسمان و زمين به واسطه او راحت مي شوند و خداوند قلوب بندگان خود را پر از سرور شادماني مي كند.

منبع: اختصاصي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي(ايسكا)

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=18167

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده + دو =

آخرین مطالب