یکشنبه 2 اردیبهشت 1403 برابر با Sunday, 21 April , 2024

حادثه رجیع

حجة الاسلام و المسلمین دکتر محمد رضا جباری روز سه شنبه 25 آذر در برنامه زلال تاریخ رادیو معارف در ادامه بررسی وقایع مهم صدر اسلام و حوادث بعد از غزوه احد، به تشریح حادثه مهم رجیع پرداخت و گوشه هایی از عشق و وفاداری اصحاب رسول خدا (ص) به ایشان را به تصویر کشید.

در بررسی حوادث بعد از غزوه احد چند حادثه را مورد بررسی قرار دادیم. از جمله این حوادث دو حادثه رجیع و بئرمعونه است که جریان شبیه به هم دارند و حادثه بئرمعونه زمینه ای برای غزوه بنی نظیر شده است که به مناسبت آن سوره حشر نازل شد.

حادثه رجیع

این حادثه حکایت از پاسخ مناسب پیامبر (ص)به درخواست های هدایت جویانه مردم در جزیره العرب دارد. لذا اگر کسانی درخواست مبلغ می کردند پیامبر (ص)کسانی از اصحاب خود را برای معرفی اسلام به سوی آنان می فرستادند.

رجیع نام چاه آبی در شمال شهر مکه بوده است. دو روایت در این زمینه وجود دارد. در روایت اول واقدی که در جلد اول مغازی صفحه 354 از عروه بن زبیر نقل کرده است می گوید: رسول خدا (ص) در سال چهارم هجری که ماه صفر بوده است، گروهی از یاران خود را برای کسب خبر درباره قریش و مشرکان مکه به این منطقه فرستاد. تعداد این ها را گاهی شش یا هفت نفر عنوان کرده اند. در آن جا مورد هجوم قبیله بنی لحیان قرار گرفتند.

در گزارش دوم واقدی و همینطور در نقل ابن اسحاق می گوید: علت این که رسول خدا (ص) این افراد را فرستاد این بود که در پس این دعوت، توطئه ای چیده شده بود تا از رفتار رسول خدا (ص) نسبت به سفیان بن خالد انتقام گرفته شود که جریان آن در جلسه قبل گفته شد. بنی هذیل از افرادی از قبیله عزل و طاره خواستند که نزد رسول خدا (ص) بروند و اظهار اسلام کنند و از ایشان بخواهند تا افرادی را برای تبلیغ به این قبیله بفرستند. بنی هذیل به این دلیل مستقیما اقدام نکردند که می دانستند ممکن است مورد اتهام قرار گیرند. پیامبر (ص)نیز شش یا هفت نفر را فرستادند.

هنگامی که به آن منطقه رسیدند دو قبیله عزل و طاره پیمان شکستند و قبیله هذیل را خبر کردند و بر این ها حمله کردند و یاران رسول خدا (ص) نیز شمشیر کشیدند و سه نفر اسیر شدند و بقیه به شهادت رسیدند. مرثد بن ابی مرثد، خالد بن بکیر و عاصم بن ثابت جنگیدند و به شهادت رسیدند. ولی آن سه نفر دیگر یعنی عبد الله بن طارق،خبیب بن عدی وزید بن دثنه اسیر شدند.

این قبایل خیانت گر قصد داشتند اسرا را تحویل مشرکان مکه بدهند؛ هم برای محکم تر شدن پیمان هایشان با قریش و هم برای رسیدن به جوایز آن ها و هم برای انتقام گیری قریش از مسلمانان. گفته شده است در مسیر وقتی به منطقه مر الزهران رسیدند عبدالله بن طارق بر دشمنان حمله کرد و شهید شد و آن دو نفر دیگر باقی ماندند.

این دو نفر را تحویل قریش دادند. زید بن دثنه را سفیان بن امیه در برابر پنجاه شتر تحویل گرفت تا بجای پدرش که در غزوه بدر کشته شده بود به قتل برساند. لذا او را به همراه غلامش به منطقه تنعیم فرستاد تا او را به قتل برساند. گفته اند گروهی از قریش مانند ابوسفیان در آن جا تجمع کردند. ابوسفیان از زید که در آستانه شهادت بود پرسید: تو را به خدا قسم می دهم که حاضر بودی الان محمد به جای تو بود او را گردن می زدند؟ و تو در میان خانواده ات آسوده به سر می بردی؟ او در پاسخ گفت: دوست ندارم محمد در جایی که هست خاری به پایش بخلد و او را آزار دهد و من در بین خانواده ام باشم؛ چه رسد به این چیزی که تو می گویی. وقتی این سخن را گفت، موجب تعجب ابوسفیان شد که گفت: در میان مردم ندیدم کسی را چنان دوست بدارند که یاران محمد او را دوست می دارند. در همانجا زید بن دثنه را به شهادت رساندند.

جالب است که مشرکان آن ها را در خارج از حرم به شهادت رساندند. این نشان می دهد که آن ها برای حرم، حرمت قائل بودند؛ هرچند برخی عقاید دین حنیف را با خرافات آمیخته بودند.

در مورد خبیب بن عدی گفته شده است که او را حجیر بن ابی احاب تمیمی که حلیف بنی نوفل بود و او را برای عقبه بن حارث بن عامر بن نوفل در قبال دادن هشتاد مثقال طلا یا پنجاه شتر خرید که در برابر کشته شدن پدرش حارث بن عامر که در بدر کشته شد به قتل برساند. لذا خبیب را به خارج حرم آوردند و زمینه قتل و دار زدن او را فراهم کردند .

در منطقه تنعیم که خواستند این کار را انجام دهند به مشرکان گفت که مرا رها کنید تا دو رکعت نماز بگذارم. گفتند مانعی ندارد. دو رکعت نماز کامل بجا آورد و گفت: اگر ترس این نبود که بگویید از ترس مرگ نماز را طول می دهد بیشتر نماز می گزاردم. این مورد که اولین موردی است که قبل از شهادت نماز گزارده شده است حکایتی از نوع تربیت پیامبر (ص)است. البته اشکالی کرده اند و آن این که قبل از این که چنین چیزی تشریع شود چگونه خبیب آن را انجام داده است؟ پاسخ آن بدین صورت اس که نماز در هر جایی و هر حالتی امکان انجامش هست و بخصوص قبل از شهادت وسیله تقرب جستن به سوی خداوند است. بعد از او این مطلب سنت حسنه شد که قبل از شهادت نماز بگزارند.

گفته اند که او نیز قبل از شهادت کلمات زیبا و عاشقانه ای نسبت به پیامبر (ص)بر زبان جاری کرده است.
گفت: خدایا ما پیام پیامبرت را رساندیم. در این بامداد او را از وضع ما آگاه کن. خدایا به حساب یکایک آن ها برس و دسته دسته از بین ببر.
نقل می کنند در حالی که او را سخت به چوب بسته بودند به او گفتند: یا از اسلام برگرد یا نتیجه کارت کشته شدن خواهد بود.
پاسخ او گفتن شهادتین بود و گفت: دوست ندارم از اسلام برگردم حتی اگر تمام آن چه که بر روی زمین است از آن من باشد.
گفتند: دوست داری محمد جای تو باشد؟
گفت: دوست ندارم خاری به تن محمد فرو رود و من در خانه ام آسوده باشم.
تکرار کردند که از اسلام برگرد و او پاسخ داد که هرگز بر نمی گردم.
گفتند: به لات و عزی قسم که اگر برنگردی کشته خواهی شد.
گفت: کشته شدنم در راه خدا برای من امری ناچیز و قابل تحمل است.

روی او را از قبله برگرداند. گفت: چرا رویم را از قبله بر می گردانید؟ دعا کرد: خدایا من جز روی دشمنی نمی بینم و کسی نیست که سلام مرا به پیامبرت برساند تو خود سلام مرا به او برسان. در همین زمان رسول خدا (ص) در جمع یاران خود در مسجد نشسته بودند و حالت وحی به ایشان عارض شد و به یکباره فرمودند: و علیه السلام و رحمه الله و برکاته. فرمودند: جبرئیل سلام خبیب را به من رساند. 

همانطور که بر چوب بسته بودند، به دست بازماندگان کشتگان قریش در بدر نیزه دادند و دسته جمعی به حمله کردند و چون روی او را از قبله برگردانده بودند، رویش به قبله بازگشت و یک الحمد لله بر زبان جاری کرد و نیزه آخر را عقبه بن حارث بن عامر بر سینه او فرو کرد که از پشتش خارج شد. مدت اندکی زنده بود که با یاد خدا و رسولش گذشت و بعد از آن به شهادت رسید.

او را در همان حال رها کردند و خبر به رسول خدا (ص) رسید که چنین وضعیتی پیش آمده است. حضرت عمرو بن امیه ضمری را فرستاد تا پیکر او را بصورت شبانه پایین بیاورد. البته در این باره اختلاف وجود دارد. بنابرنقلی عمرو آمد و از چوبه دار فرود آورد ولی گفته شده است که زمین بدن او را بلعید و اثری از این بدن دیده نشد. نقل دیگری هم هست که رسول خدا (ص) زبیر و مقداد را برای این کار فرستادند.

گزارش های مربوط به حادثه رجیع و بئرمعونه گزارش هایی است که دچار تشتت است. آن چه که عرض شد سرجمع این گزارش ها است. تفصیل این اختلافات را علامه سید جعفر مرتضی در بحث رجیع در کتاب الصحیح من سیره النبی (ص) آورده است. برخی از این گزارش ها را مورد تشکیک قرار داده اند. ولی به نظر می رسد این مقدار که اشاره شد با واقعیات تاریخی منطبق است.

متن برنامه های تاریخی رادیو معارف

 

 

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=21383

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 − سه =

آخرین مطالب