شنبه 1 اردیبهشت 1403 برابر با Saturday, 20 April , 2024

تاریخچه مکاتب فقهی -2

حجة الاسلام و المسلمین احمد مبلغی روز پنج شنبه 18 اردیبهشت 1393 در برنامه طلوع دانش رادیو معارف در ادامه بررسی تاریخ فقه، به بررسی و تبیین مکاتب فقهی اهل سنت و شیعه پرداخت و به مهم ترین این مکاتب اشاره کرد.

مکاتبی در میان اهل سنت شکل گرفت که جالب توجه است.

مکتب جوینی

امام الحرمین جوینی از شخصیت های مطرح و پایه گذار اندیشه های نوین در اصول اهل سنت است وشخصیت های بعدی تاثیر گذار، از راهی که او گشوده بود تاثیر پذیرفتند. وی دارای یک حریت ویژه در زمینه اصول بود و کوشش می کرد برای مصلحت و مقاصد، یک حساب منضبطی را در فضای فکری اهل سنت، متناسب با ریشه ها و مبانی آن مدرسه در پیش بگیرد و تاثیر آن را بر شخصیت های بعدی حتی غزالی نمی تاوان نادیده گرفت.

کتاب اصولی او به نام «برهان» کتابی خواندنی است و از قوام و منطق و ادبیات ویژه ای بهره می گیرد  و شاید بتوان گفت ایشان پایه گذار مقاصد الشریعه نیز هست و سزاوار است از سوی علمای شیعه و سنی در بررسی تاریخ فقه، شخصیت او بیشتر مورد واکاوی قرار گیرد.

مکتب غزالی 

غزالی از نوابغ است و ذهن خلاق و بسیار قدرتمند او اندیشه های بسیاری را در اصول مطرح کرده است. وی کوشیده است از این تفکر در فقه و شریعت استفاده کند. هنوز مطالعه دقیقی بر اندیشه های او صورت نگرفته است. او علوم مختلفی را تاسیس می کند که در ارتباط با شریعت، معنا پیدا می کنند؛ بنابراین از حیث مکتبی بودن یک مجموعه فقهی در تاریخ، حتما باید به مکتب ایشان توجه ویژه ای شود؛ خصوصا این که معارف ویژه ای را مطرح می کرده که برای تقسیم شریعت و نو ع استفاده از شریعت، تاثیر گذار بوده است.

شخصیت غزالی در تاریخ از جوینی تاثیر گذارتر بوده است؛ هرچند هر دو مشمول ناشناختگی بوده اند.  غزالی از سوی فلاسفه و اصولیون شیعه مدت های مدیدی مورد توجه بوده است؛ زیرا بخشی از علم ربطی به مذهب ندارد و ممکن است یک عالم در یک حوزه از علم، مساله ای را مطرح کند که مورد استفاده مذاهب دیگر قرار گیرد، مانند شهید صدر. یعنی به این گونه نیست که اگر به آن توجه کردید مذهبتان را کنار بگذارید.

مکتب شاطبی

این مکتب بزرگی در میان اهل سنت بود که البته آن ها مکتب نمی گویند و این اصطلاح با نوع نگاه شیعی است؛ آن ها تنها می دانند که شاطبی متفاوت است.

مکتب او چند ویژگی دارد:
1-    مکتبی منظومه ای است.

2-    می کوشیده است دین را در خدمت حیات واقعی مردم قرار بدهد.

3-    می کوشیده است دستکاری در روش فقهی و استنباطی را به سمت اهداف شریعت ببرد. لذا مکتب او به عنوان مکتب مقاصد الشریعه نام گرفته است. به این دلیل که چنین اندیشه ای داشته است و معتقد بوده مقاصدی بودن می تواند اجتهاد را به سمت حیات ببرد، مقاصد را مطرح کرده است.

4-    دستکاری هایی در علم وابسته به فقه از جمله اصول کرده است تا بار مقاصد را به سرمنزل برساند. لذا اصول او در خدمت مقاصد است و روش استخراج مقاصد را به خوبی بر اساس فضای فکری اهل سنت ارائه می کند و امروزه مکتب او پر رونق ترین مکتب در جهان اهل سنت است.

مکتب شاطبی مدت های مدید در مهجوریت به سر می برد ولی اخیرا در فضاهای امروزی اهل سنت نه فقط مالکی مذهب ها که هم مذهب شاطبی هستند، بلکه همه مذاهب به سمت ایشان رفته اند و اگر این درست باشد معلوم می شود که مکتب آن چنان نیست که ذیل یک مذهب شکل بگیرد.

اهل سنت امروز در مرحله نخستین نسبت به رویکرد داشتن به مکتب شاطبی به سر می برند و هنوز نتوانسته اند این مکتب را بال و پری آن چنان که باید بدهند و تنها کسی که توانسته این کار را انجام دهد ابن عاشور است که این مکتب را قدمی به جلو برده است ولی دیگران، تنها شیفتگان و ستایشگرانی نسبت به آن هستند.

مکاتب معروف شیعه

دو مکتب اساسی در زمانی که اجتهاد در شیعه شکل گرفت مکتب شیخ طوسی و سید مرتضی بود.

مکتب سید مرتضی

مکتب سید مرتضی چند ویژگی داشت:
1-    خیلی مبنای کلامی گزین بود؛ یعنی در فقه مرحوم سید مرتضی یک نوع برآمدگی و حرکت و عزیمت از کلام به سوی فقه مشاهده می شود.

2-    قطع محور بودن. ایشان یک واژه کلیدی در اجتهاد خود دارد که لزوم قطع است .

طرفدار این مکتب تنها خودش و ابن ادریس بوده است.

مکتب شیخ طوسی

به تدریج، مکتب شیخ طوسی غلبه یافت و ما الان دنباله روان آن مکتب هستیم. ایشان برای اولین بار ظن را وارد اجتهاد شیعی کرد ولی تعریفی که از ظن می کند همان چیزی است که بعدها در ادبیات شیعی به عنوان ظن معتبر شناخته شد.

در بیان تفاوت دیگر با مکتب سید مرتضی، شیخ طوسی کوشش بسیاری دارد تا بخشی از اخبار به کنار گذاشته شده را به نحوی وارد فضای فقه شیعه کند. وی اولین کسی است که راه جمع بین اخبار متعارض را گشوده که امروزه نیز فعال است و در این زمینه یکه تاز میدان بوده است.

شیخ طوسی به صورت آزاد به فقه می نگریسته ولی با ابزار و معیارهای فقه اهل بیت (ع) آن را غربال می کرده است. او اولین کسی است که بخش های مختلف اهل سنت را وارد فقه شیعه کرده است و بر این قضیه دلایل بی شماری وجود دارد؛ ولی این وارد کردن، از آن خاستگاه بر می خیزد که وی معتقد بوده بسیاری از مسایل ربطی به شیعه و سنی ندارد و در بخشی از مسایل، صورت مساله را می گیریم و محتوا را طور دیگری مطرح می کنیم. به همین خاطر با مکتب خودش راه جدیدی را در فقه شیعه گشوده است.

مکتب شهید اول

این مکتب، یک مکتب تحلیلی است که به تاریخ، با نگاه دقیق می نگرد و به همین خاطر گاهی اوقات صف او از بقیه فقها جدا می شود و گاهی اوقات نیز در مقابل برخی از نوآوری ها می ایستد؛ به دلیل این که روش تحلیلی او نمی پذیرد. شخصیت او بسیار ناشناخته است و جا دارد بررسی شود.

شاید شهید اول، اولین کسی باشد که نوع نگاه تاریخ را در روش استنباط، بدون اینکه اسمی از تاریخ ببرد دخالت می داده است و فقه اهل سنت را صرفا برای مراجعه مطرح نمی کند بلکه آن به مثابه قرینه در نظر می گیرد.

مکتب مرحوم اردبیلی

مرحوم مقدس اردبیلی، نوعی پیرایش هایی در مکتب فقهی اهل بیت (ع) بوجود آورد. می توان گفت که وی بنیانگذار مکتب اخلاقی فقه است و اگر قرار شد فقه به سمت اخلاق برود سلسله جنبان این روش، مقدس اردبیلی است؛ به این معنا که در فقه ایشان، اخلاق تجسم دارد و گویی اخلاق را بعدی جدایی ناپذیر از فقه می داند. وی در روش فقهی نوعی تاثر از وجدان اخلاقی خود دارد و از نصوصی که بار اخلاقی بیشتر دارد استفاده می کند. 

مکتب صاحب جواهر

صاحب جواهر، اطلاعات مختلف فقهی را روی هم می ریزد و احتمالات مختلفی را مطرح می کند و بر اساس یک مذاق شریعت به سمت استنباط و استدلال می رود. لذا اگر مکتب ایشان را مذاق شریعت بدانیم شایسته است؛ زیرا ایشان بیش از دیگران بر اصالت های فقه تاکید می کند و بیش از دیگران، نوآوری و جسارت بالا دارد. به همین دلیل است که اصطلاح فقه جواهری امروزه بیشتر مطرح شده است. او به گونه ای است که اگر به رای جدیدی برسد احتیاط در کار او نیست و با جسارت به دیگر نظرات حمله می کند.

از این نظر، صاحب جواهر دارای مکتبی بین اصالت ها و ابداعات است. گاهی یک سطر او با کوتاه ترین عبارت، انسان را به تلاطم های دریایی وارد می کند؛ یعنی هر جمله ای به جایی نظر دارد و انسان را از یک تلاطم عبور می دهد تا به یک نتیجه برساند. دائما بوی اصالت ها را در سطور فقهی او می بینید و چنان هم نیست که این اصالت خواهی ها شما را به احتیاط های مخوف بکشاند. از این جهت مکتب او مکتب ویژه ای است. البته این به این معنا نیست که همه نظرات او صحیح است. مثلا اجماع را در دایره گسترده ای تعریف می کند.

مکتب محقق اصفهانی

این مکتب تحلیلی است و قدرت مواجهه با پیچیدگی های اقتصاد امروز را دارد؛ یعنی اگر مکتب ایشان را در زمینه اقتصادی فعال کنیم از عمق بالایی برای تحلیل مسایل اقتصادی برخوردار است که نیاز به مطالعه زیاد دارد. خودم در مواردی در زمینه فقه اقتصادی، در فقه ایشان، اصولی را یافتم که بسیار کارساز است؛ زیرا تحلیل بالایی دارد.

مکتب امام خمینی

مکتب امام، مکتبی برای گره زدن فقه به زمانه است. شاید در شیعه سابقه ندارد که کسی به اندازه امام خمینی مکتبی را بنیان گذاشته باشد که با اصالت های فقهی بسازد و بتواند فقه را با یک تعامل با حیات بشری وارد کند و متاسفانه حوزه های علمیه سخن امام را بیشتر تکرار می کنند تا به بحث بگذارند.

مکتب شهید صدر

مکتب فعال اجتهادی تکنیکی فهم شناسانه نسبت به روایت با تکیه بر ابزار ارتکازات عقلایی و متشرعی است که باید در جای خود به آن پرداخته شود.

 

متن برنامه های تاریخی رادیو معارف

 

 

 

 

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=20132

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده + چهارده =

آخرین مطالب