نشست تخصصی «تأملات روش شناسی در بازخوانی آثار تاریخنگاری اسلامی نخستین» روز پنج شنبه 22 آبان 1393 با سخنرانی دکتر زهیر صیامیان گرجی(استادیار گروه تاریخ دانشگاه شهیدبهشتی)، به اهتمام انجمن تاریخ پژوهان حوزه علمیه قم و با همکاری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سالن همایش های انجمن های علمی حوزه برگزار شد.
دکتر صیامیان در آغاز میان مفهوم تاریخ به معنای علم و دانش تاریخ و مفهوم آن به معنای گذشته تفکیک نمود و کار تاریخ و دانش تاریخ را شناخت گذشته و تاریخ2 دانست، همانگونه که استنفورد میگوید و اضافه کرد: سعی می کنیم گذشته را براساس شواهد برجای مانده و به انواع مختلف بشناسیم. مادّهی گذشته، روایت تاریخی است، اعم از اینکه روایت تاریخی متن باشد یا اثری دیگر از قبیل سکه یا بنا، متنی باشد که با هدف گزارشگری گذشته تولید شده باشد یا متونی که با هدف های دیگر از گذشته به ما رسیده باشند، مثل متون شعر، کلام و…
او بحث خود را تاکید بر متونی دانست که با هدف گزارشگری واقعیت گذشته روایت شده اند و در سنت اسلامی اخبار نامیده شده اند و فعلا روش شناسی مورد نظر بر روی متون مذکور آزموده می شود، اما قابلیت تعمیم به متون دیگری که با هدف گزارشگری گذشته تولیده نشده اند نیز می تواند داشته باشد. چون روش مورد استفاده در بحث، تحلیل گفتمان انتقادی و معناکاوی گفتمانی است و این روش قابلیت استفاده در هرگونه متنی، ازجمله متن تاریخی به معنای عام را دارد.
اهمیت تاملات روش شناسی در تاریخ
عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی اهمیت تاملات روش شناسی در تاریخ را فوق العاده و بسیار فراتر از کارهای یک عالم تاریخی دانست، از آن جهت که علم فقط در درون نهادهای دانش نمی ماند و تبعات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز دارد.
او علم تاریخ را بررسی گذشته برای فهم چگونگی پیدایش امروز معرفی کرد و افزود: حداقل در ماهیت دانش تاریخ، رابطه ی معنادار بین کار مورخ، محقق تاریخ پژوه و تاریخ شناس با مسئله ها وجود دارد و ما شاهدیم که کتاب های شهید جاوید یا شهید آگاه چگونه از بطن مسئله های اجتماعی برخاسته و در پاسخ به مسئله ای که «آیا امام حسین انقلاب کرد و یا به مشیت الهی شهید شد و خودآگاه بود؟» درون تحولات سیاسی انقلابیون در دهه چهل و پنجاه تولید می شوند.
او بحث و مجادله بر سر گذشته را بحث و مجادله مهمی در فضای فکری امروز دانست که حتی در درون جهان اسلام و در خاورمیانه به چشم می خورد؛ به این دلیل که از دل قرائت خاصی از گذشته صدق، حقانیت و حقیقت و اعتبار یک باور فکری و سیاسی و عقیدتی استخراج می شود.
او روندپژوهی و آینده پژوهی را به یک معنا کاملا وابسته به مطالعات تاریخی دانست و تشریح کرد: اینها در روند پژوهی و آینده پژوهی به شدت جدی گرفته می شود؛ اینکه ما تاریخ را بشناسیم و بدانیم چگونه امکان هایی را که آن جامعه پیش رو دارد می توانیم مدیریت کنیم و سمت و سو بدهیم تا با اهداف ما سازگار باشد.
او مطالعات تاریخی را به معنای بررسی صورت بندی های سیاسی اقتصادی و اجتماعی کنونی جوامع در طول زمان برشمرد و گفت: یک بخشی از این صورتبندی ها فرهنگ و باورهای جامعه است و بخشی از فرهنگ هر جامعه، حافظه تاریخی آن جامعه است. همیشه نسبت به گذشته تصوراتی داریم که برای ما بدیهی اند، حافظه به معنای بازیادآوری گذشته! بخشی از این حافظه تاریخی در تقویم تجلی پیدا می کند و بخشی از آن در عرصه ی عمومی جامعه و در خرده فرهنگها گسترش می یابد و همیشه در درون جامعه جاری و ساری می شود؛ هیچ جامعه ای بدون حافظه تاریخی نیست.
کار محقق تاریخ پژوه به خودآگاهی آوردن حافظه جمعی است
دکتر صیامیان «کار محقق دانشگاهی را در نسبت با حافظه ی جمعی جامعه» به خودآگاهی آوردن آن حافظه جمعی معرفی کرد و توضیح داد: به خودآگاهی آوردن مذکور یعنی از یک وضعیت به حافظه سپاری و به یادسپردن استخراج کند و درمورد شکل های ممکن دیگر آن برای به حافظه سپردن گفتگو کند؛ چون کار محقق دانشگاهی و حوزوی نقد و بررسی است.
رویکردهای رایج در شناخت تاریخی
این پژوهشگر تاریخ از چهار رویکرد برای شناخت تاریخ موجود در حافظه جمعی و آوردن آن به خودآگاهی صحبت کرد و نخستین رویکرد را روش بازیابی دانست؛ یعنی گویی در گذشته واقعیتی هست و ما به شیوه ی بازتابی به گذشته نگاه می کنیم و در آینه ی گذشته آن واقعیت را می بینیم و به عرصه ی امروز می آوریم. روشی که به آن بازتابی/ بازیابی می گویند و عموما در فضای جامعه و بحث های حافظه تاریخی ترجیح می دهند که با همین نگاه موضوعات را به یاد بسپارند. در این راستاس که کتابهای درسی نوشته می شود و نهادهای متولی تولید علم حافظه می کوشند جامعه حافظه اش را فراموش نکند.
مدل دیگری که وجود دارد مدل بازسازی گذشته است. باز هم پیش فرضمان این است که در گذشته واقعیتی روی داده و قابلیت بازسازی دارد و ما می توانیم این گذشته را تا حد ممکن واقعی تر بازسازی کنیم. این در واقع یک رئالیسم انتقادی است. اینجا همه اش بحث صدق و کذب است در مورد لایه های مختلفی که اشتباه هستند یا خرافه هستند و… بحث این است که واقعیتی وجود دارد و آنچه تحقیق شده آیا تطابق با واقع دارد یا خیر؟ پس بحث صدق و کذب و عملا قضاوت و ارزشگذاری در درون آن است.
او اضافه کرد: مدل های بازیابی و بازسازی ظرفیت های خاصی دارند تا گرایش های سیاسی عقیدتی بتوانند از آنها پروژه های سیاسی و ایدئولوژیک استخراج کنند و این دو مدل بیشتر به سمت فرهنگ عامه میل دارد و فرهنگ عمومی ترجیح می دهد این گونه ببیند. اما ماهیت انتقادی دانش در دو مدل باقیمانده به سمت حداکثری خودش میل پیدا می کند. یک مدل از این دو مدل، بازآفرینی است و دومی هم بازنمایی می باشد. بازآفرینی به این معناست که شناخت واقعیت گذشته به صورت تطابق با واقع و مطابقت با صدق امکان پذیر نیست. بلکه بحث، بحث تفسیر و برداشت است، تاریخ همیشه گشوده است و هیچ فرجام و پایانی ندارد و هربار می توان بازآفرینی متفاوتی از یک موضوع داشت.
بازنمایی هم در درونش مشخص است که چیست! همه ی گذشته اعم از روایت بنده تا روایت طبری بازنمایی است و عنصر دخالت عامدانه و دستکاری در درونش نسبت به بازآفرینی پررنگ تر است؛ یک نوع واقعیت دستکاری شده و سوگیرانه است.
عناصر شش گانه ی کارهای تاریخی برای یک تاریخ پژوه
او گفت: عالم تاریخ و محقق تاریخ پژوه با شش عنصر نامها، تعریفها، رابطه ها، داوری ها، پیکره بندیها و مصداقها در کارش سر و کار دارد و اگر این شش رکن را در نظر بگیریم در روایت گذشته رویکرد بسیار مهم می شود و اهمیت می یابد که براساس کدامین رویکرد از چهار رویکرد گفته شده(بازیابی، بازسازی، بازآفرینی، بازنمایی) به گذشته نگاه می کنیم؟ رویکردهای متفاوت، فرآورده ها و خوانش متفاوتی از مسائل شش گانه ی بالا خواهند داشت.
رویکرد تفسیری انتقادی
دکتر صیامیان رویکرد منتخب خود را رویکرد تفسیری انتقادی معرفی کرد و گفت: اگر از منظر تفسیرگرایی انتقادی به موضوعات نگاه کنید الزاما مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی و روش شناسی شما مبتنی بر تکثرگرایی چندمفهومی اجتماعی می شود و دیگر صحبت از امکان شناخت دقیق و عینی وجود ندارد. چون معرفت صادق وجود ندارد. معرفت و خود واقعیت هردو به صورت اجتماعی تولید شده اند و تاریخ نتیجه ی عمل مورخ نیست. پس، تاریخ یا روایت تاریخی نتیجه ی عمل مورخی است که درون جامعه زندگی می کند.
در رویکرد تفسیری تفسیر با فهم و معنا سر و کار دارد و آنچه از گذشته باقی مانده است معنایش مهم است نه تطابقش با واقع. زیرا گزارش از واقع است و گزارش واقعه نیست. این معنایی است که مورخ یا راوی از واقعه در درون گزارش مستقر کرده است و به شکلی روایت کرده است که بازتابی باشد. بنابراین، در رویکرد تفسیری بحث زمینه تاریخی و خوانشی که مخاطب از آن رویداد و روایت دارد بسیار مهم می شود.
در دانش تاریخ به معنای جدید نگاه به پدیده ها و مواد اولیه ای که برای هر نوع کار با آن پدیده داریم تاریخمندانه است به این معنا که قبول می کند که اینها در یک روند تاریخی ساخته شده اند و ما با روایت، زمان و تفسیر سر و کار داریم.
رویکرد تفسیری انتقادی با شیوه های خاص خودش به موضوع نگاه می کند و تناسبش با بحث من این گونه خواهد بود که کار مورخ در این نوع نگاه نقد بافت مستند خواهد بود، نه بازسازی گذشته به واسطه تجمیع روایت ها.
در نگاه انتقادی هدف از کار تحقیق فقط شناخت نیست؛ نقد تصور و یا آن واقعیت بدیهی پنداشته شده ای است که جامعه معاصر دارد. بنابراین موضوعاتی انتخاب می شود که کمتر به آنها توجه شده است و اهمیتی برایش در نظر نگرفته اند.
شاخص های نگاه انقادی به موضوعات
دکتر صیامیان شاخص های نگاه انتقادی به موضوعات را در «درهم پیچیده دیدن پدیده ها»، «در زمانی دیدن پدیده ها» و «امکان پذیربودن هر چیزی» برشمرد و افزود: مدل هایی که از درون رویکرد تفسیری انتقادی بیرون می آیند متن محورند و واحد بررسی آنها متن است. تحلیل گفتمان انتقادی از این زاویه انواع مختلفی دارد و من تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف را انتخاب کردم.
تحلیل گفتان انتقادی در شناخت تاریخ
دکتر صیامیان در تشریح مراحل کاربست تحلیل گفتمان انتقادی در تحقیق خود گفت: در تحلیل گفتمان انتقادی اول باید سعی کنیم ببینیم مسئله جامعه چیست چون کار علم حل مسئله های جامعه است. من چون می دیدم منازعه در بین اهل سنت وجود دارد و بر آن مدلی از حدیث گرایی که خود ابن تیمیه هم امروز آن گونه نیست و ابن تیمه را آن گونه می خوانند که ابن تیمیه ای که در آن دوره بوده نیست و ابن تیمیه ی دیگری ارائه می دهند، موضوع اهل حدیث برایم جالب شد و سوال شد که تاریخ اسلام به روایت اهل حدیث چگونه ساخته شده است و چگونه روایت می شود؟ این اهل حدیث منظور فقط ابن خیاط نیست. به یک معنا برشی تاریخی داریم و نگاه می کنیم در قرن سوم که دوره ی تدوین روایت هاست چگونه است؟!
تحلیل گفتمان انتقادی به هر چیزی نگاه متنی اجتماعی دارد و همه چیز را متن می بیند. به همین سبب پیوسته بین جامعه و متن در رفت و برگشت است. تحلیل گفتمان انتقادی گفتمان را شیوه ی سخن گفتن درباره واقعیت، نه از واقعیت می داند که در دورن متن دیده می شود و بر آن اساس است که همه ی واقعیتها متن هستند.
تحلیل گفتمان انتقادی گفتمان را ماهیتا دارای کارکرد ایدئولوژؤیک می داند و در عین حال موقعیت مند و تاریخ مند و قطعا این گفتمان قرار است چیزی را عوض کند.
لزوم و اهمیت توجه به تاریخنگاری ابن خیاط
دکتر صیامیان خاطرنشان کرد: ابن خیاط مورخی است که در حدود 240 از دنیا می رود و مهمترین مسئله ای که درباره ی انتخاب او برای تحقیق وجود دارد همین است. حدود سال 200 تقریبا اولین بار مفهوم سالشماری به معنای زمان نگاری به صورت عرف رایج می شود و ابن خیاط مهمترین مولفه اش برای من این است که عنصر زمان نگاری را وارد تاریخنگاری به صورت رسمی می کند یعنی از تاریخ هجرت شروع می کند تا سال 235ه.ق. و همین اتفاقا اولین پرسش من بود که چرا ابن خیاط زمان نگارانه می نویسد و زمان نگارانه نویسی تاریخ گذشته و معاصر چه کارکردهای ایدئولوژیکی دارد؟ در چه زمینه ای و به چه مسئله ای پاسخ می گوید؟ سوالاتی که در درون رویکرد اهمیت می یابند.
ابن خیاط از تاریخ اسلام شروع می کند از تاریخ دولت اسلامی. اولین سوال این خواهد بود که چرا این کار را می کند؟ خودش توضیح می دهد که چرا تاریخ هجرت را انتخاب کرده است! به این دلیل که درک زمانی از موضوع دارد و زمان را به معنی حرکت کاملا می فهمد.
استفاده از رویکرد تفسیری انتقادی برای بررسی تاریخ صدر اسلام
دکتر صیامیان تاریخ صدر اسلام را دارای ویژگی هایی دانست که ضرورت استفاده از رویکرد بازآفرینی/بازنمایی را به جای رویکرد بازتابی/ بازسازی اقتضا می کند:
1. گذشته محل منازعه است؛ خود گذشته از جاهلیت گرفته تا خلفای راشدین محل منازعه و جدل است و گذشته مهم است.
2. این گذشته همیشه با حقیقت همراه است. یعنی عقیده از گذشته دارد استخراج می شود و عقیده و گذشته باهم درهم تنیده اند.
3. گذشته و قدرت با یکدیگر پیوند تنگاتنگی دارند.
4. این گذشته مجادله ای است.
5. پسینی است. یعنی از وقتی اختلاف و منازعه اتفاق افتاده است که گذشته مهم شده و تفسیر معتبر اهمیت یافته است.
6. منازعه در زمینه واقعی بود و شهید و کشته می داد.
/پایان/