گزارش خبرآنلاین از نشست علمی بررسی رویکردهای نو و متفاوت در آثار 3 شخصیت از خاندان صدر درباره تحلیل اهداف و علل واقعه عاشورا با حضور استاد مهدی مهریزی
نشست «خاندان صدر و عاشوراپژوهی» با حضور حجتالاسلام والمسلمین مهدی مهریزی توسط موسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر برگزار شد. گزارش کامل و دسته بندی شده خبرآنلاین از سخنرانی محقق و پژوهشگر معارف دینی در حوزه و دانشگاه، استاد مهریزی را در زیر می خوانید.
خاندان صدر و عاشورا پژوهی
سه شخصیت از این خانواده که در دوران معاصر ما زندگی می کردند، آیت الله سید رضا صدر، شهید سید محمد باقر صدر و امام موسی صدر موضوع این تحلیل قرار گرفته اند. این بحث در قالب 3 محور اصلی ارائه می شود:
1. گزارش اجمالی از آثار و روش این سه شخصیت
2. رویکردهای تاریخی عاشوراپژوهی در میان شیعیان
3. تفاوت ها و اشتراکات این 3 شخصیت در رویکردهای تاریخی
گزارش اجمالی از آثار و روش این سه شخصیت
منبع شناسی آثار نوشته شده
1. آیت الله سید رضا صدر (1300 – 1373) شمسی
آیت الله صدر یک کتاب مستقل با عنوان «پیشوای شهیدان» دارد که در سال 1355 شمسی نوشته شده است. کتابی هم با عنوان «بانوی کربلا» نوشته عایشه بنت الشاطی را ترجمه کرده که در سال 1336 منتشر شده است. بحثی هم در کتاب «دروغ» دارند به مناسبت دروغ ها و تحریفاتی که در میان روضه خوان ها مطرح می شود و به شدت از این مساله انتقاد می کنند که برای برانگیختن احساسات و عواطف مردم از دروغ های مذهبی استفاده کنیم. مجموع این سه نوشته ایشان به قبل از انقلاب باز می گردد.
2. شهید سید محمد باقر صدر (1313- 1359) شمسی
شهید صدر، نوشته قلمی درباره عاشورا ندارد اما سخنرانی هایی مرتبط با این موضوع دارد. یک سخنرانی اختصاصی در این باره با عنوان «محاضرةٌ حول صورة الامام الحسین(ع)» دارد که در جلد سیزدهم از مجموعه آثار ایشان با عنوان «المجموعة الکاملة لمولفات سید محمد باقر صدر» به چاپ رسیده است. این مجموعه سخنرانی ظاهرا بعد از انقلاب و نزدیک سال های شهادتشان انجام شده چون در یک بخشی از آن می گوید: «گاهی حاکم معصوم است مثل امام علی(ع)، و گاهی حاکم فقیه عادلی است همانند آنچه در حال حاضر در ایران است.» مجموعه سخنرانی دیگری در جلد سیزدهم مجموعه آثار ایشان با عنوان «اهل البیت، تنوع ادوارٍ و وحدتُ هدفٍ» به چاپ رسیده است که وقایع بعد از پیامبر(ص) را تحلیل کرده که قائدتا به امام حسین(ع) نیز در آنجا پرداخته شده است. این مجموعه سخنرانی به صورت یک کتاب مستقل به فارسی نیز چاپ شده است که تاریخ دقیق ایراد این سخنرانی ها مشخص نیست.
3. امام موسی صدر (1307) شمسی
امام موسی صدر 16 سخنرانی درباره عاشورا دارد که در کتاب «سفر شهادت» ترجمه شده و به چاپ رسیده است. این سخنرانی ها در فاصله سال های 1347 – 1355 شمسی ایراد شده است.
رویکردهای نو و نوع نگاه متفاوت
از آنجا که اطلاعات محتوایی آثار عاشورایی برای قالب شیعیان آشنا و شناخته شده است در این گزارش به محتوای آثار نپرداخته و تنها نوع نگاه این 3 شخصیت به واقعه عاشورا مورد بررسی قرار می گیرد.
•آیت الله سید رضا صدر: در بررسی کتاب «پیشوای شهیدان» آیت الله سید رضا صدر می توان گفت که این کتاب، اثری تاریخی، احساسی و تربیتی است. در این کتاب واقعه عاشورا یک دور کامل روایت می شود با قلمی احساسی که عاطفه مذهبی و دینی خواننده را برمی انگیزد، همچنان که در جای جای نوشته سعی دارد از نظر اخلاقی و انسانی روی خواننده تاثیر بگذارد و تربیت کند.
اگر بخواهیم با جلسات تفسیری آن را مشابهت دهیم، می توان گفت مشابه جلسات تفسیری مرحوم میرزا آقا جواد تهرانی که در مشهد داشتند، است که بخشی از مباحث جلسات در دو جلد با عنوان «تفسیرالهدی» چاپ شده است. در این تفسیر، بحث علمی، کلامی، فلسفی، عرفانی و اجتماعی نمی شود در واقع مفسر سعی دارد با هر آیه در روح و ذهن و جان خواننده اثر بگذارد. آیت الله صدر هم چنین روشی را در این کتاب داشته است.
من به این کتاب «لهوف مدرن» می گویم. یعنی کسی که در دوره معاصر زندگی می کند، انسان امروز و مسائل و نیازهای او را می شناسد، قصه عاشورا را برای این انسان امروز بازگو می کند. لهوفی که سید ابن طاووس در قرن هشتم نوشته و گزارش سوزناکی از واقعه عاشورا ارائه داده است، در کتاب آیت الله صدر مدرن شده است. یعنی بحث نژاد پرستی، زنان، انقلاب های صورت گرفته در جهان، کاپیتالیسم و کمونیسم در آن مطرح می شود. کتابی است با همان رویکرد اما در دوره معاصر. لذا کتابی تاریخی، احساسی و تربیتی با قلم ادبی روان و شیوا است که:
1. گزارش تاریخی به زبان ساده می دهد.
2. احساسات عاطفی و مذهبی را برمی انگیزد.
(در بخشی وقتی امام حسین در مکه مستقر می شود، نوشته است: مسجدالحرام دارای دو کعبه شده، کعبه ای در میان مسجد قرار داشت و کعبه ای در کنار مسجد. حسین و کعبه دو نبودند و یکی بودند هر دو از آن خدا بودند، تفاوتی که بود کعبه صامت بود و حسین ناطق. آن کعبه صامت و این کعبه ناطق. حسین می گفت و کعبه می شنید. حسین با زبان قال به سوی کعبه دعوت می کرد و کعبه با زبان حال به سوی حسین و هر دو به سوی خدا.) از این نوع تعبیرهای احساسی در این کتاب فراوان است که خواننده لذت می برد و با آن پیش می رود. (در بخشی دیگر نوشته است: مهربانی حسین همیشه دوسره بود. هر کس به سوی حسین گامی برمی داشت، آغوش حسین برای او گشاده بود. حسین سرتاپا مهر بود، محبت بود، دوستی بود، عشق بود. شهادت حسین نیز از مهر بود، به قصد انتقام نبود، خون خواهی نمی کرد. حسین به وسیله شهادتش مقدس ترین ارمغان را به بشر ارزانی داشت، ارمغان سعادت، ارمغان خوشبختی، ارمغان شرف و …)
3. در بخش های مختلف نگاه تربیتی مطرح می شود.
به طور مثال، بحث حسن خلق، راستی و درستی، انسانیت بارها مطرح می شود. در پایان کتاب بحثی با عنوان "دو راهی شهادت" مطرح شده که بسیار زیبا است. افرادی که در عاشورا دو نمونه داشته اند، نمونه ای از نور و نمونه ای از ظلمت. به طور مثال حضرت ابالفضل با عمر سعد که طبق تاریخ هر دو 36 ساله بودند اما یکی این طرفی می رود و دیگری به آن طرف. در این قسمت کتاب چند مصداق و نمونه از دو نفرهایی که یکی نور و دیگری ظلمت را انتخاب کرده اند، آورده شده است. و این بحث انتخاب راه این افراد روی خواننده تاثیر گذاشته و از بخش های تربیتی کتاب است.
از چیزهایی که بسیار مهم است و در استتناج و نتیجه گیری هم به آن خواهم پرداخت این است که اعتقاد دارم، جامعه زمانی اصلاح می شود که افراد اصلاح بشوند. در جایی از کتاب ایشان می نویسد: «اسلام، اصلاح جامعه را از فرد آغاز می کند و بشر را به انسان تبدیل می کند ولی کمونیسم فرد را به ابزار ماشین تبدیل می کند، رای و اندیشه و اراده را از وی می گیرد.»
4. یک مورد دیگر در کتاب ایشان این است که بین کار امام حسین و کربلا از آنچه که در آن دوره و زمانه به عنوان انقلابی گری مطرح بود، تفاوت می گذارد. سال 1355 جریان های انقلابی، جریان های چپ، سازمان مجاهدین خلق، تفسیرهای انقلابی از دین و انقلاب و … داغ است. ایشان در چنین فضایی بارها تاکید می کند که کار امام حسین، کار انقلابی نیست، راه امام حسین از راه انقلابی ها جداست. و در این کتاب روی این موضوع خیلی تاکید می کنند.
در جایی از کتاب نیز به دو تفسیر انحرافی از اسلام اشاره می کنند که امام حسین در هیچ کدام از این غالب ها قرار نمی گیرد. می نویسد: «وای به حال کسانی که مارکسیسم را به نام اسلام به خورد جامعه می دهند و اقتصاد اسلام را به اقتصاد چپ و یا اقصاد راست تقسیم می کنند با آنکه چپ، چپ است و راست، راست و اسلام نه چپ و نه راست است، اسلام، اسلام بود پیش از آن که کاپیتالیسم در جهان به وجود آید. اسلام، اسلام بود پیش از آن که مارکس و انگلس از مادر زائیده شوند و افکارشان پراکنده گردد. مسلمانانی که اسلام را به مکتبی دیگر تفسیر می کنند یا اسلام را لمس نکرده و به اصالت آن پی نبرده اند یا خواهش دل را به نام اسلام به خورد جامعه می دهند.» تاکیدی که ایشان در این بخش دارند فضای رایج آن روزها در ایران است.
5. نکته دیگر که در این کتاب به چشم می خورد، تطبیق های عصری و برداشت هایی که با مسائل زمانه تطبیق داده شده است. بحث زن را به خوبی در چند جا مطرح می کنند. اگر شما نوشته های صد سال قبل شیعیان درباره واقعه عاشورا را نگاه کنید چیزی با عنوان مساله زن در عاشورا نمی بینید. شاید تا پنجاه سال قبل هم همینطور. مقتل بوده اما این که چیزی مساله شود نبوده است. اینها تاثیری است که فضای ایران و جهان بر نویسنده گذاشته است. یعنی زن، مساله است و می خواهد نشان دهد که زنان نقش مثبت در واقعه عاشورا دارند. بحث مبارزه امام حسین با نژادپرستی در همان واقعه عاشورا مطرح می شود که نمونه هایی از شهیدان سیاه پوست را مثال می زند.
6. تاکید ایشان در کتاب بر "شهادت" است.
پیشوای شهیدان، کاروان شهادت، سفر شهادت از تعابیری است که به کار می برد و تمام پسوندها شهادت است. شاید پربسامدترین واژه ای که در کتاب به کار می رود، شهادت است. هیچ جا صحبت از امام حسین انقلابی، مبارز، نهضت و … صورت نمی گیرد.
•شهید سید محمد باقر صدر: در سخنرانی«محاضرةٌ حول صورة الامام الحسین(ع)» بحث را این گونه مطرح می کند که جامعه اسلامی بعد از پیامبر گرفتار یک جاهلیت جدید شد. جاهلیت مختص یک زمان نبود که تکرار نشود. جاهلیت مولفه ها و روحی داشت که ممکن است در هر زمان آن روح شکل بگیرد. بعد از پیامبر با کنار گذاشتن اهل بیت و روی کار آمدن بنی امیه این جاهلیت شکل گرفت. ظاهر، ظاهر اسلام بود اما در عین حال روح جاهلیت، که حاکمیت غیر خدا در جامعه است جاافتاده و شکل گرفته بود. لذا امام حسین در مقابل این جاهلیت ایستاد و برای برچیدن آن قیام کرد. عنوان مشخص است که صورة و انقلاب است و نتیجه ای هم که در آخر می گیرد این است که جامعه امروز اسلامی گرفتار همان جاهلیت شده و نیاز به امام حسین و حضرت زینب دارد. تعبیری که در پایان آورده، این است: «آن جاهلیت دوباره بازگشته. جامعه ما دچار همان وضعیتی شده است که جامعه ای که حسین(ع) در آن زندگی می کرد دچارش بود. حکام ما از رسالت و کیان خود جدا شده اند و ما نیاز به همان انقلابی داریم که مجددا وجدان ها را بیدار کند … ما امروز حسین و زینب می خواهیم…» ما که نمی توانیم نمونه ای از آنها را دوباره داشته باشیم اما امت باید همه مانند آنها بشوند و عمل کنند. بحث کاملا حماسی، سیاسی و مبارزاتی است.
در سخنرانی های مربوط به ائمه«اهل البیت، تنوع ادوارٍ و وحدتُ هدفٍ»، ایشان معتقد است که اتفاقی در جامعه اسلامی رخ داد. جامعه از سه رکن دولت، مجتمع و امت تشکیل شده است. مجتمع گروهی از مومنانی هستند که با حاکمیت گره خورده و در ارتباط هستند و امت توده مردم هستند حتی اگر ملتزم به عمل هم نباشند. با وفات پیامبر دولت منحرف شد، چون کارگزار رفت و به جایش خلیفه ای آمد که از آن سنخ نیست پس دولت اسلامی به هم خورد. مجتمع اسلامی هم از هم پاشیده شد و فقط امت باقی ماند. ایشان در اینجا می گوید که ائمه ما بعد از رحلت پیامبر دو هدف را دنبال می کردند: 1. با انحراف دولت مبارزه کنند. 2. امت را نگه دارند. این دو هدف کلی امامان شیعه در تاریخ است، اما شیوه های مبارزه با انحرافات دولت در ائمه متفاوت بود. نام گذاری این مجموعه سخنرانی هم به همین دلیل است که اهل بیت همه یک هدف دارند اما شکل کارشان متفاوت است. در مرحله مبارزه با حاکمیت زندگی ائمه به 3 مقطع تقسیم می شود:
1. دوره 3 امام اول
2. از امام سجاد تا امام صادق
3. امام کاظم تا غیبت.
دوره 3 امام اول: امام علی تا وقتی ابوبکر و عمر بودند رویارویی مستقیم نداشت. چون جامعه هنوز متوجه مشکل ایجاد شده نبود. شهید صدر در اینجا تعبیری به نام «وعی»، همان شعور و احساس را دارد که جامعه اسلامی یک حرارت عاطفی و احساسات مذهبی داشت اما وعی دینی نداشت. لذا فکر می کرد حالا که پیامبر رفته، پدرزنش رئیس باشد یا دامادش فرقی نمی کند. جامعه به آن شعور نرسیده بود در دوره عثمان بود که مردم متوجه برخی خلاف ها شدند. امیرالمومنین هم از همین زمان مواجه مستقیم داشت، قبل از آن با ارشاد، خیرخواهی، نصیحت و مداخله عمل می کرد. بعد هم که نوبت به امام حسن و امام حسین می رسد. پایان عمر همه آنها نیز با شهادت بود و کسی در این تردید نداشت.
از امام سجاد تا امام صادق: مرحله اول زندگی ائمه، مرحله برخورد با انحراف دولت ها است. مرحله دوم دوره ای است که کیان شیعه و هویت علمی و فرهنگی شیعه را می سازند. لذا به تعبیر ایشان پایان زندگی آنها هم به مرگ طبیعی است. در این دوره شیعه شناخته شده و این که گفته می شود مذهب شیعه، مذهب جعفری است برای این است که مهم ترین آثار فکری به جا مانده از شیعه از امام صادق است که البته از امام سجاد شروع می شود و به ایشان ختم می شود.
امام کاظم تا غیبت: در این دوره شیعه شناخته شده است، لذا هجوم از آن طرف است. امامان این دوره یا زندان هستند یا در تبعید به سر می برند و حکومت است که در این دوره مقابله می کند و آنها را تحت نظر دارد. سنین پایان عمر آنها هم سنین کوتاهی است.
•امام موسی صدر: رویکرد امام موسی صدر یک رویکرد حماسی و تحریکی است. در سراسر سخنرانی ها تعابیر قیام، انقلاب، ایستادگی در برابر ظلم و اصلاح گری است و شبیه تعابیر سید محمد باقر صدر است.
1. ایشان روی نکته ای تاکید می کنند که ما نباید نسبت به حادثه عاشورا و امام حسین اهداف برتر را فراموش کنیم. دو جا ایشان تاکید می کنند که: «دشمنان حسین 3 گروه هستند، کسانی که او را کشتند، کسانی که تلاش کردند نمادهای حسینی را از بین ببرند و کسانی که هدف امام حسین را فقط در گریه کردن عزاداری خلاصه می کنند.» لذا تاکید دارند که ما نباید در گریه بمانیم، در گریه ماندن همراهی با حسین نیست. ضمن این که برای امام گریه می کنیم و احساساتمان را نشان می دهیم در آن نمانیم و فراتر برویم و اهداف برتر امام حسین را که مبارزه با ظلم و اصلاح است دنبال کنیم.
در بخشی امام صدر می گوید: «پس امروز و در این اوضاع بزرگداشت شعائر و گوش دادن به نوحه تنها وظیفه ما نیست، بلکه آنچه بر ما واجب است یاری رساندن به امام حسین در اهدافش است. او خود به این اهداف تصریح کرده است. این کار برای پیروزی یا شکست کسی نبود تا ما بگوییم کار تمام شد و ما راحت شدیم. هرگز چنین نیست، بلکه رسالتی که امام حسین آن روز هدف قرار داد امروز نیز برجاست، زیرا که امت برجاست. پس ما به جای آنکه بگوییم و آرزو کنیم یا لیتنا کنتا معک و افوز فوزا عظیما، می توانیم او را یاری کنیم و قدرت او را در برابر دشمنش بیشتر و اهدافش را محقق سازیم. این کار شدنی است و در برابر ماست.» این تعابیر، عاشورا را یک مدل قابل الگوگیری برای جامعه امروز اسلامی می داند.
2. از نکات دیگر فراوان در کتاب «سفر شهادت»، تطبیق واقعه عاشورا بر مسائل جاری لبنان و فلسطین است. که امروز مسلمانان وظیفه دارند برای نجات آنها قیام کنند. در جایی می گوید: «ما در این وطن حق داریم. ما جماعت حسینی هستیم. ما در کاروان حسین می رویم. ما انقلابی همراه حسین هستیم. ما تاریخ را آن گونه که حسین می خواهد بنا می کنیم و آرزومندیم حرف ما فهمیده و هدف ما شناخته شود. »
3. نکته دیگر بحث زنان است که بسیار پررنگ است و حدود یک، پنجم کتاب را مسائل مربوط به زنان در واقعه عاشورا دربرمی گیرد. سخنرانی مستقلی هست با عنوان: «زینب، شکوه شکیبایی» و در سخنرانی های دیگر هم مواردی را عنوان می کند.
4. نکته جدی و جالب دیگری در این کتاب هست که از آن تعبیر می کنم که امام صدر در مرز عبور از نگاه حماسی و ورود به یک نگاه جدید است. در سال 1977 میلادی کریسمس با ایام عاشورا مواجه می شود. ایشان از این مواجهه بسیار لطیف استفاده کرده و پیامی به مسیحیان می دهد. عنوانی که برای آن انتخاب کرده اند بسیار جالب است: "صلح، پیوند پاینده اسلام و مسیحیت". ارتباط خوبی بین این دو با استفاده ارزش هایی که امام حسین و حضرت عیسی آفریدن، برقرار می کند. این ارزش های مشترک را نقطه قابل دوام و پایدار برای مسیحی ها و مسلمانان بیان می کنند. این آستانه پرداختن و ورود به نگاه انسانی در حادثه عاشورا است.
رویکردهای تاریخی عاشوراپژوهی در میان شیعیان
به نظر می رسد نوشته هایی که عالمان و محققان شیعه در طول تاریخ درباره عاشورا نوشته اند به 3 گروه تقسیم می شوند.
1. نگاهی که از ابتدا تا 100 سال پیش بود. در نوشته های این سال ها جنبه های عزاداری، عاطفی و غم و اندوه و مصیبت امام حسین مطرح شده است. به نام های این کتاب ها توجه کنید: «طریق البکاء، طوفان البکاء، امواج البکاء، ریاض البکاء، مفتاح البکاء، منبع البکاء، مخزن البکاء، معدن البکاء، قبسات الاحزان، ریاض الاحزان، بحر الحموم و …» بیشتر نوشته ها با پسوند گریه و غم و حزن است به غیر از اسامی مشهوری که مقتل و تاریخ نگاری است، تاکید نویسنده های دیگر بر حزن و مصیبت است. البته در کتاب های فقهی بحث کلامی درباره عاشورا ذکر می شده است اما اینها واقعه عاشورا یک واقعه خاص و غیر قابل الگوگیری در هر زمان می دانستند.
2. نگاه از 100 سال پیش تا دوره معاصر. در این دوره انقلاب هایی در دنیا اتفاق افتاده است. انقلاب کمونیستی، انقلای فرانسه، حرکت گاندی در هند، نهضت های آفریقایی و … . اینجا دیگر بحث نهضت و آزادی و خون و قیام از واقعه عاشورا مطرح می شود. اسامی کتاب های این دوره از این قبیل هستند: «درسایه سرو آزادی، رهبر آزادگان، حسین رهبر آزادگی، حسین بزرگمرد آزاده، حسین، مظهر آزادگی، حماسه حسینی، حماسه عاشورا، حماسه کربلا، ثورة الحسین، رستاخیز حسینی، قیام جاودانه و …» در فضایی که همه جای جهان شهادت و آزادی است این برداشت شکل می گیرد. که ما با واقعه ای تاریخی مواجه هستیم که ایستادگی در برابر ظلم، انقلاب، نهضت، آزادی و شهادت در آن وجود دارد.
3. دوره معاصر. کمتر از 20 سال است که نگاه جدیدی در حال شکل گیری است. دنیا دیگر انقلابی گری را برنمی تابد و همه جا صحبت از صلح، اعلامیه حقوق بشر، کرامت نفس و … است. لذا در این سال های اخیر بحث زنان هم که از قبل بوده جدی تر می شود. عناوین برخی مقاله های این دوره چنین است: «حقوق بشر و حادثه عاشورا، ارزش های اخلاقی در حادثه عاشورا، کرامت انسانی در حادثه عاشورا، عزت در حادثه عاشورا و …» که این نگاه جدید در حال فراگیر شده است.
تفاوت ها و اشتراکات این 3 شخصیت در رویکردهای تاریخی
این 3 شخصیت اشتراکات بسیار دارند. همه اهل یک خانواده اند دو برادر و یک پسر عمو، همه عالم دین هستند، همه عالم آگاه به زمان هستند، همه فقیه هستند اما تفاوت هایی هم با هم دارند و نگاه های متفاوتی به واقعه عاشورا داشته اند. منشاء این تفاوت ها را این گونه می توان بیان کرد:
1. تفاوت فضای فرهنگی و جغرافیایی
یکی از آنها در لبنان زندگی می کند و با مسائل آنجا آشناست، یکی در عراق زندگی می کند و دوره صدام و حاکمیت کمونیست ها را دیده است و دیگری در ایران تفسرهای چپی از دین و تشیع را درک کرده است. پس یکی از علل تفاوت نگاه، تفاوت فضای فرهنگی و جغرافیایی باشد که در ان زندگی می کرده اند.
2. تفاوت نگاه تربیتی و جامعه شناختی
چند نظریه درباره اصلاح جامعه وجود دارد. یک عده می گویند که اول باید کار فرهنگی روی افراد جامعه انجام دهیم و کارهای انقلابی گری مقطعی است. عده دیگر می گویند ما باید راس را درست کنیم تا حاکم اصلاح نشود جامعه اصلاح نمی شود. نگاه سومی هم از تلفیق و ترکیب این دو نگاه وجود دارد.
آیت الله سید رضا صدر به گمان من از گروه اول است، می توان تشبیه کرد به نوع نگاه کسانی مانند مرحوم بازرگان و نهضت آزادی داشتند. که کار پایدار را اصلاح از پایین می دانستند نه انقلاب کردن. ایشان فکر می کنم که این نگاه را به عنوان مبنا دنبال می کردند.
شهید سید محمدباقر صدر به عکس است و سراغ حاکمیت می رود. از ابتدا 5 گروه حاکمیت را بعد از پیامبر عنوان می کند، لذا در همان تعبیری هم که گفتیم ائمه تلاش داشتند که دولت را اصلاح کنند. مشابه این نگاه را امام خمینی داشتند که باید شاه را برداشت تا جامعه درست شود.
من استنباط می کنم امام موسی صدر می گفتند که هر دوی اینها را باید با هم انجام داد و تکی جواب نمی دهد. لذا در لبنان خودشان این کار می کردند. از یک طرف تعامل و مواجهه با دولت ها و حکومت ها و از یک طرف ساختن و اصلاح کردن توده ها. شاید یکی از دلائل نگاه های تفاوت ایشان با بقیه به این مساله برگردد.
حال در برابر 3 رویکردی که گفتیم، دیدگاه آیت الله صدر را در گروه اول اما به شکل مدرن قرار می دهم. رویکرد شهید صدر رویکرد حماسی و اجتماعی است. رویکر امام موسی صدر رویکرد حماسی و اجتماعی است اما در آستانه ورود به این رویکرد جدید است که گفتم در سال های اخیر در حال شکل گیری است.
آیا مجاز به این تطبیق ها و برداشت های گوناگون از واقعه عاشورا هستیم؟
متنون مقدس و وقایع تاریخی که قداست پیدا کرده اند ظرفیت های لایه لایه و فراوانی دارد. می شود از این ظرفیت ها استفاده کرد و نمی توان برداشت های مختلف را نفی کرد. اینها به مرور زمان مکمل هم می شوند و نشان می دهد که آن واقعه یا آن متن چنین ظرفیتی داشته است. واقعه عاشورا هم چون به رویکردهای قدسی پیوند خورده این ظرفیت را دارد. مطابق آن چه در قرآن می بینیم که تفسیرها با گذشته چقدر متفاوت است. چون متن قرآن از خداوند علیم است از این متن می تواند همه چیز را اراده کرده باشد. اما ما انسان ها چون دانش و سواد کمتری داریم، کم کم به آن پی می بریم. من مثالی را برای این بحث ها ذکر می کنم، در ایران 100 سال قبل نفت کشف شد و فرآورده های آن گاز و بنزین و نفت و قیر بود. اما الان با پتروشیمی 15 هزار فرآورده نفتی داریم. آن ماده زیر زمینی عوض نشده بلکه دانش ما عوض شده است. البته برداشت های متفاوت قواعدی دارد که باید رعایت شود و اینها نباید نافی یکدیگر باشد.
نباید با برداشت های جدید مثلا عزاداری و جنبه عاطفی را زیر سوال ببریم. ما می بینیم که الان مساله نژادپرستی و زن در دنیا مطرح است آن را از دیدگاه این واقعه بررسی کرده و مطرح می کنیم اما نباید نگاه عاطفی و جنبه های مهربانی که در آن وجود دارد از بین برود. امروز نلسون ماندلا قهرمان دنیا می شود چرا که از دشمانش گذشت، ما قبل از آن یعنی هزار و سیصد سال قبل این حادثه را داریم که فردی به امام حسین حمله کرده حالا زخمی شده و افتاده، امام به درخواست او فریاد می زند که بیایید او را بردارید و ببرید یا کسی که به او حمله کرده و افتاده به او کاری ندارد. چرا ما به دنبال نلسون ماندلا بگردیم که بعد از 27 سال زندان گفت همه چیز را بخشیدم. امام حسین در سخت ترین شرایط که فرزندان و برادرانش را شهید کردند و می بیند که خانواده اش را اسیر می کنند اما آن طور برخورد می کند. چرا از این ظرفیت استفاده نکنیم و پنجره ای جدید باز نکنیم؟
برای استفاده از ظرفیت های مختلف باید 3 مورد را مدنظر قرار دهیم:
1. برداشت های مختلف با واقعیت و متون تاریخی سازگار باشد.
2. این برداشت های جدید با اهداف کلی و اصول دین ناسازگار نباشد.
3. تفسیرهای جدید فراگیر باشد و ابعاد مختلف واقعه را پوشش دهد.
/پایان/