حجة الاسلام و المسلمین دکتر محمد رضا جباری روز سه شنبه 6 اسفند 1392 در برنامه زلال تاریخ به بررسی روایات اهل سنت درباره جریان سد ابواب پرداخت و گفت: افرادی مانند ابن تیمیه، ابن کثیر و ابن جوزی اصل این داستان را انکار کرده اند و در برابر آن ها برخی علمای اهل سنت به این انکار پاسخ داده اند. وی در ادامه به فضیلت سازی های مشابه این جریان اشاره کرد و با ارائه شواهدی اصل آن را رد کرد.
خلاصه برنامه گذشته: درباره حوادثی که بین دو جنگ بدر و احد رخ داد صحبت شد که ماجراهای بسیار مهمی مانند سد الابواب، ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س)، بعضی از تشریعات مانند قربانی، سرایایی که با برخی از مشرکان صورت گرفت و درگیری با یهودیان بنی قینقاع از مهمترین آن ها بود. در برنامه گذشته درباره سد الابواب صحبت کردیم که اشاره به یکی از فضایل امام علی (ع) داشت که بر اساس آن تمام درهایی که از خانه صحابه به مسجد النبی باز می شد بسته شد مگر خانه پیامبر (ص) و خانه امام علی(ع).
ادامه:
انکار این روایت
از شخصی مانند ابن تیمیه عجیب نیست که این روایت بسیار معروف را که توسط دهها نفر از صحابه و مولفان و راویان اهل سنت نقل شده انکار کند؛ زیرا گویا رسالت خودش را در این کار می دیده که هر جا به فضایل امام علی(ع) برسد انگشت انکار و تشکیک را به سوی آن دراز کند و نمی دانیم چه دشمنی با امام علی(ع) داشته است.
داستان سد الابواب هم شامل این جریان می شود. او در این باره می گوید: «انه من وضع الرافضه» یا گفته «ان حدیث سد الابواب لیس بصحیح» مضمونا یعنی این که داستان سد الابواب را رافضه و شیعیان ساخته اند و صحت ندارد. البته بیان این مطلب منحصر به ابن تیمیه نیست و افرادی مانند ابن کثیر که تحت تاثیر ابن تیمیه بوده است و ابن جوزی که پیش از ابن تیمیه در قرن ششم زندگی می کرده است چنین انکاری را مطرح کرده است.
قبل از این که ما در برابر چنین ادعایی موضع گیری کنیم برخی از علمای اهل سنت چنین انکاری را برنتابیده اند. به عنوان مثال ابن حجر عسقلانی می گوید: «فهذه الطرق المتزافره من روایات الثقاة تدل علی ان الحدیث صحیح دلالة قویة و هذه غایة نظر المحدثین فکیف یدعی الوضع علی الاحادیث الصحیحه بمجرد التوهم و لو فتح هذا الباب لادعی فی کثیر من احادیث الصحیحه ببطلان و لکن یأبی الله ذلک و المومنون » حدیث سد ابواب با توجه به طرق فراوانی که برای آن وجود دارد و یکی، دیگری را تایید می کند صحیح است و قابل انکار نیست و اگر بخواهیم به خاطر ادعایی، یک حدیث صحیح را نفی کنیم پس باید درباره بسیاری از احادیث صحیح باید راه ابطال باز شود . اما خدا و مومنان از انکار چنین احادیثی ابا دارند.
جصاص یکی دیگر از این عالمان اهل سنت است که در کتاب «احکام القرآن» جلد 2 صفحه 204 می گوید: «ما ذکر من خصوصیة علی رضی الله عنه فهو صحیح.» یعنی آن چه مقتضای این روایت است مبنی بر این که که علی(ع) خصوصیتی داشته و استثنا از دیگران مومنان شده، صحیح است.
او می گوید برخی خواسته اند توجیهاتی ارائه دهند مبنی بر این که علی(ع) خانه ای نداشته و در خانه پیامبر(ص) بوده، با روایت ناسازگار است؛ زیرا روایت می گوید خانه علی(ع) و خانه پیامبر(ص) و اگر علی(ع) در خانه پیامبر(ص) بود لزومی نداشت در روایت نام علی(ع) بیاید.
اینها پیدا است که دست و پا زدنهایی بوده که برخی افراد مریض القلب برخی ویژگی های خاص را از امیر المومنین سلب کنند.
فضیلت تراشی در برابر این حدیث
کارخانه حدیث سازی بعد از رحلت پیامبر(ص) و خصوصا در زمان معاویه و بعد از آن به راه افتاد. الته در دوره معاویه با بخشنامه هایی که به عمال خود صادر کرد رسمیت یافت.
ابن ابی الحدید از کتاب «الاحداث» ابوالحسن مدائنی که ما آن را از تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم جلد 11 ص 44 نقل می کنیم می گوید: معاویه در چند نوبت بخشنامه صادر کرد که در یکی از آن ها بعد از این که بر نفی نقل فضایل امام علی(ع) و اهل بیت ایشان و نقل فضایل خلیفه سوم و بعد از آن خلیفه اول و دوم و بقیه صحابه تاکید کرد، رسما در همان بخش گفت که هرچه درباره ابوتراب نقل می شود شبیه آن را برای دیگران بسازید تا اگر یکی از شیعیان روایتی در فضل علی(ع) گفت در برابرش روایتی بگویند.
در رابطه حدیث سد الابواب نیز همین مساله جاری است. در صحیح بخاری و منابع دیگر اهل سنت روایتی با عنوان خوخة ابی بکر وجود دارد. خوخة به معنای دریچه و روزنه است و به پیامبر(ص) نسبت داده اند که ایشان فرموده اند: « انّ آمَنَ الناس علیه فی صحبته و ماله ابوبکر و لو کُنتُ متّخذًا خلیلا غیر ربی لاتخذت ابابکر و لکن اخوة الاسلام و مودته. لا یبقین فی المسجد باب الا سد الا باب ابی بکر.»
یعنی مومن ترین و نزدیک ترین مردم به من در مصاحبت و ایثار مال، ابوبکر است و اگر بنا بود خلیل و دوستی غیر از خدا برای خودم اختیار کنم ابوبکر را انتخاب می کردم ولی بین من و او، همان اخوت و مودت اسلام برقرار است. در مسجد هیچ دری نباید بماند مگر این که بسته شود مگر در خانه ابوبکر.
در جای دیگر آمده که: الا خوخة ابی بکر؛ یعنی هیچ دریچه ای نباید بماند جز دریچه ای که از خانه ابی بکر باز می شود.
گفته اند این مطلب را پیامبر(ص) در اواخر عمر زمانی که بیمار بودند 5 شب مانده به رحلت، بیان کرده بودند. برخی همین مساله را یکی از مستندات قوی برای اثبات استحقاق جانشینی برای ابوبکر قرار داده اند؛ شاید از این جهت که پیامبر(ص) این مطلب را در اواخر عمر فرموده و ابوبکر را نیز استثنا کرده است، پس باید ابوبکر در میان صحابه جایگاه ویژه ای داشته باشد و استحقاق بیشتری نسبت به دیگر صحابه داشته باشد.
هم اکنون هم در مسجد النبی سمت باب السلام، کتیبه ای بنام خوخة ابی بکر قرار دارد که قصد دارد نشان دهد محل این واقعه چنین جایی بوده است.
نقد روایت خوخة ابی بکر
1- در مورد تاریخ این قصه گفته اند که مربوط به اواخر عمر پیامبر(ص) و دوره بیماری ایشان است؛ در حالی که گفتیم باتوجه به این که نام حمزه در آن روایت برده شده است پس باید قبل از غزوه احد بوده باشد.
2- با توجه به این که نام امیر المومنین(ع) در آن روایت است و خانه ایشان کنار خانه پیامبر(ص) بنا شده است پس زمان این داستان به زمانی بر می گردد که با حضرت فاطمه(س) ازدواج کرده اند. بنابراین بعد از ذی الحجه بوده و چون چند وقتی هم امیرالمومنین(ع) اوایل ازدواجشان در خانه حارثة بن نعمان بودند. از این موضوع بر می آید جریان سد الابواب چند ماه بعد از ازدواج رخ داده است. آن ها بعد از خانه حارثة بن نعمان، کنار پیامبر(ص) بازگشتند و خانه ای برای آن ها بنا شده و آن جا ساکن شدند و چنین اختصاصی رخ داد. بنابراین این داستان به مدتی اندک قبل از غزوه احد و حدودا در سال سوم هجری بر می گردد.
3- این روایت بطور صریح و متعدد از صحابه نقل شده که همه درها بسته شود مگر در خانه علی(ع) و پیامبر(ص).
4- در برخی روایات با تعبیر رجل آمده است که شخصی از پیامبر(ص) درخواست کرد که دریچه ای به مسجد بگذارد تا رفت و آمد کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد و فرمود: این دستور خداست که همه درها بسته شود. حتی یکی از آن ها درخواست کرد روزنه ای باشد تا بتواند سرش را داخل کند و مسجد را تماشا کند و پیامبر (ص) فرمود: حتی به اندازه نوک سوزن هم خدا به من اجازه نداده است.
برخی خواسته اند توجیه کنند که پیامبر اکرم(ص) در سال سوم دستور سد ابواب داده و بعدا دوباره اجازه داده که اصحاب سوراخ و دریچه ای باز کنند و در اواخر عمرش مجددا دستور دهد همه درها بسته شود بجز خوخة ابی بکر؟
آن ها با تعارض مواجه شده اند؛ از این جهت که از یک طرف انبوهی از روایات این جریان را مربوط به قبل از شهادت حمزه می دانند و از طرف دیگر ادعا شده که در اواخر عمر پیامبر(ص) رخ داده است. پس قاعدتا باید برای رفع این تناقض باید یا آن روایت تکذیب شود که چنین امکانی برای آن ها وجود ندارد و یا این که ادعا کنند که این وسط دوباره درب خانه ها باز شده و بدستور پیامبر(ص) بسته شده غیر از خوخة ابی بکر که خلاف تاریخ است.
نکته مهم دیگر این است که اثبات مجاورت خانه ابوبکر با مسجد النبی، دشوار است؛ زیرا به تصریح روایات خانه ابوبکر در منطقه سُنح از مناطق حومه مدینه بوده که فاصله زیادی با مسجد النبی دارد. برخی در پاسخ، توجیه کرده اند چون ابوبکر همسران متعدد داشت ممکن است خانه ای هم کنار مسجد ساخته باشد و باز می گوییم بر فرض قبول همسران متعدد، قابل اثبات نیست که کنار مسجد خانه و حجره ای داشته باشد؛ زیرا در برخی روایات تاکید شده که خانه ای داشته «فی زقاق البقیع» یعنی کنار بقیع، و کنار مسجد بودن را ثابت نمی کند.
از این نکته که بگذریم روایت جالبی در متون اهل سنت مانند مسند احمد بن حنبل، ج2، ص26، مستدرک حاکم نیشابوری، ج2، ص125، الصواعق المحرقه، فصل 3، باب 9 و امثال اینها وجود دارد که بر اساس آن، عبد الله بن عمر می گوید: من و پدرم و بقیه صحابه مستمرا در زمان پیامبر(ص) درباره علی(ع) سه خصلت را قائل بودیم که اگر یکی از آن ها را داشتیم از شتران سرخ مو برای ما ارزشمندتر بود:
1- پیامبر(ص) دخترش را به ازدواج علی(ع) درآورد و از او صاحب فرزند شد.
2- همه درها را بست بجز درب خانه علی(ع).
3- روز خبیر پرچم را به دست علی(ع) داد .
پیداست که جریان سد ابواب و اختصاص آن به علی(ع)، آن درجه از شهرت در میان صحابه را دارا بوده که همردیف ازدواج با فاطمه(س) و اعطای پرچم در روز خیبر شمرده شده است و این ها چنین آرزویی می کنند. اگر این اختصاص شامل ابوبکر هم شده بود، عبد الله بن عمر باید اشاره می کرد که بعدها هم شامل ابوبکر شد.
متن برنامه های تاریخی رادیو معارف