روز دوشنبه 26 آبان ماه، گروه رجال و خاندانهای اسلامی، جلد دوم «دانشنامه سیره نبوی» را به بوته نقد گذاشت. تاکنون کتب زیادی در زمینه سیره پیامبر اکرم (ص) به رشته تحریر درآمده است، از جمله کتابهایی چون «الصحیح من سیرة النبی الاعظم» تا تکنگاریهایی متعدد درباره برخی رویدادها و غزوات و سرایای عصر رسول (ص). پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، دانشنامه سیره نبوی را در دست تهیه دارد که تا کنون دو جلد آن منتشر شده است. این نشست به بررسی جلد دوم این دانشنامه که بر محور صحابی پیامبر شکل گرفته، اختصاص داشت و حجتالاسلام محمدرضا هدایتپناه از مؤلفین دانشنامه، دکتر سید جمال موسوی، دکتر علی بیات و دکتر سیداحمدرضا خضری مدیر گروه رجال و خاندانهای اسلامی به عنوان دبیرجلسه در این نشست حضور داشتند.
***
لزوم وجود طرح جامع
سید جمال موسوی، به عنوان اولین منتقد، در وصف نقد سازنده سخن گفت و سپس به شرححالنویسی به عنوان یک شیوه تاریخنگاری پرداخت و گفت: ما از تاریخ به عنوان یک علم امروزی، انتظار نداریم تعدادی وقایع را از گذشته برگزیند و به صورت خام در اختیار ما قرار دهد، بلکه باید پرورانده شود و صرف گزارش کفایت نمیکند. در همه اقسام تاریخ نگاری با توجه به موضوع، باید تفسیری از زمان و مکان موضوع مورد بحث ارائه شود. خواننده حتی در قالب معجم و دانشنامه، توقع دارد برداشتی از تاریخ عصر صحابه در همان برش زمانی و مکانی را دریافت کند، منابع قدیمی معمولاً این ویژگی را ندارند. بنابراین در دانشنامهنگاری نوین، نباید همان حرفهای ابنحجر و ابناثیر با کلماتی دیگر در اختیار خواننده قرار گیرد. به نظر من، مراجعه به برخی از شرححالنگاریهای گذشته همچون ابنحجر، خواننده را بیشتر از مطالعه این دانشنامه اقناع میکند.
موسوی ادامه داد: صحابهنگاری اصول و قواعدی دارد. اگر طرح جامعی در تدوین این دانشنامه وجود دارد، باید در ابتدای جلد اول آورده میشد یا این اصول و قواعد تنها به صورت شفاهی به نویسندگان گفته شده است؟ مخاطب باید پیش از استفاده از کتاب با روش نگارش آن آشنا شود.
موسوی با طرح این پرسش که «صحابی کیست؟» گفت: اصولاً ما به چه کسی صحابی خطاب میکنیم؟ اگر تعریف آن مشخص شود، بسیاری از این مداخل حذف میشدند. مثلاً در جلد اول، اشاره شده که این صحابی از طایفه جن بوده است. در منابع گذشته اصول امروزین تاریخنگاری رعایت نمی شده، و تنها به ذکر روایات اکتفا میشده است، اما آیا در یک تحقیق امروزی، شما میتوانید صرف اینکه کسی آمده و با پیامبر همکلام شده، اما از جنس ما نبوده، روایت را ذکر کنید؟ اگر کسی در عصر پیامبر زندگی میکرده و پیامبر را ندیده، اما او را درک کرده است، صحابی به شمار میرود؟ پاسخ این پرسشها باید در طرح جامع مشخص میشد.
این دانشنامه در یک جامعه شیعی به نگارش درآمده و سعی بر این بوده که یک کار علمی بیطرف انجام شود، لازم بود در همان ابتدا مشخص شود که مواجهه شما با صحابی شیعی و صحابی سنی چگونه است. گاهی در معرفی یک صحابی شیعه به یک مقاله بلندبالا میپردازید، اما در اشاره به برخی از صحابی غیرشیعی، در برخی از مدخلها، تنها به آوردن نام یا سلسلهنسب آن صحابی اکتفا میکنید. این قابل دفاع نیست و لازم بود از همان ابتدا مشخص میشد که رویکرد شیعی در تدوین مدنظر بوده است، چرا که ممکن است این دانشنامه به زبانهای دیگر ترجمه شود و در کشورهای سنی به اعتبار آن بیاعتماد شوند.
فقدان دستهبندیهای منطقی، دقت و جامعیت اطلاعات
دکتر علی بیات دیگر منتقد این نشست، با اشاره به اینکه دانشنامه سیره نبوی یکی از بهترین آثار موجود در این حوزه است، گفت: اگر بخواهیم با دیدی نقادانه به این اثر نگاه کنیم، بیشک این دانشنامه جزو بهترین و کاملترین آثار در این زمینه است، اما از آن جایی که هیچ نوشته بشری بینقص نیست، در این اثر هم کاستیهایی وجود دارد. اگر اشکالی بر کتاب وارد میکنیم به این دلیل است که در ویراست دوم مورد توجه قرار بگیرد. من نقدهایم به این کار را ذیل سه بخش دستهبندی میکنم و آن اینکه فاقد دستهبندیهای منطقی، دقت و جامعیت اطلاعات است.
بیات، در شاهد مثال برای فقدان دستهبندی منطقی در دانشنامه گفت: در صفحه چهار، چهار تعریف از صحابه ارائه شده، نگاه لغوی، نگاه عرفی، نگاه حدیثی و نگاه جامع، چهار تعریف ذیل این چهار عنوان قرار گرفتهاند و ذیل یک تعریف جامع با عنوان تعریف صحابه ارائه نشدهاند. یکی از نقصهای کار این است که تعریفی درستی از برخی عناوین مانند تسمیهنگاری و فهرستنگاری ارائه نشدهاند. دستهبندی اطلاعات اگر با دقت انجام میشد، تصویر خیلی خوبی در ذهن خواننده نقش میبست. به طور مثال بخش قابل توجهی از کتابهایی که در تراجم راویان احادیث با عناوین طبقات و راوی آورده شده، در واقع تسمیهنگاری هستند و نه طبقات و تراجم و لازم بود اینها از هم تفکیک میشد.
بیات در ادامه به عدم وجود دقت اشاره کرد و افزود: در عبارتپردازیها، انتقال معانی و گزینش واژهها، دقت لازم صورت نگرفته است. در اطلاعات شناسنامهای، جامعیت اطلاعات به چشم نمیخورد. در کار عظیم «دانشنامه سیره نبوی»، لازم بود که به طور مشروح، انگیزه، روش، هدف، شیوه تحقیق و معیارهای گزینش مطالب و منابع خصوصاً منابع باستانشناسی مانند کتیبهها، سنگ مزارها، آثار مکتوب حمیری و استفاده از اطلاعات زبان شناسی بیشتر توجه شود.
این استاد دانشگاه، در اشاره به کاستیهای موجود در این دانشنامه افزود: کاستیهایی نیز در برخی مداخل دیده میشود که به طور موردی به آنها اشاره میکنم. به طور مثال ذیل مدخل «احنف بن قیس» نامهنگاری امام حسین(ع) به احنف نیامده، این در حالی است که در کتابهایی مثل دینوری و بلاذری این نامه ذکر شده است.
ذیل مدخل «ابیّ بن کعب» آمده است: عثمان میخواست «و» را از آیه 34 سوره توبه «والذین یکنزون الذهب و الفضّة» حذف کند، و ابیّ در برابر عثمان ایستاد. اما ذکر نشده که اگر این «و» حذف میشد چه اتفاقی رخ میداد؟ و البته با عنایت به این نکته که احنف صحابه نیست. یا ذیل همین مدخل آمده احنف به خواست طلحه و زبیر، با علی بن ابیطالب بیعت کرد، اما مشخص نیست که احنف در زمان بیعت در مدینه بوده یا بصره؟
ذیل مدخل اسامة بن زید، آمده که اسامة همراه رسول خدا به مدینه هجرت کرد، در حالی که این خلاف مشهورات تاریخ است و چنین اشتباهاتی در مداخل متعدد دیده میشود.
بیات ادامه داد: برخی اصطلاحات اصلاً توضیح داده نمیشود. به طور مثال ذیل مدخل اشعث بن قیس گفته میشود که وی اغیال یکی از مخلافهای یمن را بر عهده داشت. ولی توضیحی داده نمیشود که اغیال یا مخلاف چیست؟ لازم به ذکر است قلعههای یمن را محافد میگفتند و به مجموع چند محفد، مخلاف میگفتند و مسئول هر مخلاف، را غیل مینامیدند.
نقلهای بدون نقد
همچنین نقلهای بدون نقد بسیار مشاهده میشود. مثلاً ذیل مدخل اسامة بن زید، دلیل بیعت نکردن اسامة و سعد با امام علی (ع) با معتزله ارتباط داده شده، که این عبارت بسیار نارساست. تناقضاتی نیز وجود دارد. در مدخل اشعث بن قیس، تناقضاتی وجود دارد: تولد اشعث ده سال پیش از بعثت و مرگ پدرش قیس پنج سال پیش از بعثت ذکر شده و آمده است خونخواهی اشعث که در رأس سپاهی به قبیله بنوحارث حمله کرد، در سال پنجم پیش از بعثت رخ داد. یعنی اشعث در پنج سالگی به قبیله بنوحارث حمله کرده است.
این استاد دانشگاه در ادامه با یادآوری اینکه باید معیارهایی برای راویان حدیث ذکر میشد، افزود: در برخی از مدخلها ملاکهایی که شخصیت و چهره یک صحابی را بهدرستی نشان دهد، وجود ندارد. معیارهایی مثل درجات و منازل و مرتبت قرآنی، حدیثی، قبیلهای، خاندانی، سیاسی، نسبی و معیارهای چهارگانهای که امام علی (ع) در خطبه 210 نهج البلاغه، برای راویان حدیث تعریف کرده است و آنها را چهار دسته بنا به صفات مشترک تقسیم میکند. یکی از معیارهای نقد میتواند منافق بودن صحابه باشد که هم دلالت آیات قرآن را دارد و هم دلالت برخی از احادیث را که برخی از صحابه منافق بودند. مدخل اشعث بن قیس به طور مثال، آن معیارهایی را که بتوانیم چهره اشعث را درست بشناسیم، ندارد. اشعث به عنوان مرتد وارد مدینه میشود و نه تنها خلیفه اول او را میبخشد، ام فروه خواهر خودش را نیز به عقد وی در میآورد، ولی چرا؟ اشعث یک شمشیر در دست گرفت و هرچه شتر را میدید، پی میکرد. و در پاسخ به اعتراض مردم گفت: این شترها خرج ولیمه عروسی من و خواهر خلیفه است، اما معیارهای نقد در اینجا لحاظ نشده است.
اعتدال و نه تعصب
در ادامه این نشست، حجتالاسلام محمدرضا هدایت پناه به عنوان سرپرست نویسندگان «دانشنامه سیره نبوی»، پیش از بیان توضیحات مرتبط با نقدهای واردشده بر این اثر، از کنارهگیری خود در نگارش دیگر مجلدات دانشنامه خبر داد. وی به بیان چگونگی تألیف این دانشنامه پرداخت و گفت: در تدوین این دانشنامه، پنج قسم عمده مدنظر بود: اصحاب، حوادث، مفاهیم، اماکن و قبایل. مبنای فهرست صحابی نیز الاصابة ابنحجر عسقلانی بود که هشت جلد بود و بالغ بر 12 هزار نفر نام اصحاب را آورده بود.
هدایت پناه گفت: راجع به ساختار کلی یک مدخل ما قطعاً ملاک های خاصی برای خودمان داشتیم، بر خلاف اینکه بعضی از آقایان این اشکال را وارد میکردند که دانشنامه جمعبندی یک سری اطلاعات است و نباید وارد پژوهش شد، ما این را قبول نداشتیم.
هدایتپناه در پاسخ به نقد تعریف صحابه از نگاه مؤلفین این دانشنامه گفت: نگاه ما یک نگاه نقادانه به کلیه کتب صحابه بوده است. برای ما اهمیت داشت که اگر در کتابی مجموع صحابه چهار هزار نفر است، چرا در الاصابة به دوازده هزار نفر میرسد. علت این تفاوتها چیست؟ و ما باید این دلایل را در مداخل ذکر میکردیم. ما باید مشخص میکردیم که در مورد یک صحابی صحبت میکنیم یا یک تابعی؟ ما باید در تعریف صحابه، به ملاکهای اهل سنت توجه میکردیم که آنها در مقاطع مختلف تعاریف گوناگونی ارائه دادهاند. تعاریف پنجگانهای که اشاره کردند، تعاریفی بوده که اصولیین و اهل سنت مطرح کرده و خودشان هم به نقد کشیده بودند، ما آنچه را که جامع و مورد قبول همه بود، مبنا قرار دادیم. ما تعریف ابن حجر عسقلانی را مبنا قرار دادیم که: «هرکس که پیامبر را دیده و مسلمان بوده است»، این تعریف را بدبینانهترین افراد هم قبول کردهاند.
هدایتپناه در پاسخ به این نقد که «چرا مطالب مدخلهای صحابی شیعه طولانیتر از صحابی سنی است»، توضیح داد: ما همه اصول اولیه طرح جامع را نوشته بودیم و درباره ساختار کلی یک مدخل، ملاکهای خاصی را تعریف کردیم. در یکی از این ملاکها به صحابی بودن هرکدام از اشخاص، توجه داشتیم. گاهی این موضوع برای ارزیابها فاقد اهمیت بود اما گروه نویسندگان این مسأله را در نظر میگرفتند. بنابراین ابتدا صحابی بودن فرد را ثابت میکردیم. در تحقیق و نگارش این اثر، منابع شیعی و سنی را به صورت جامع مورد بررسی قرار دادیم. این اختلاف در صحابهنگاری میان پیشینیان ما نیز وجود دارد، مثلا چرا در صحیح بخاری در مورد عایشه فرضاً پانصد روایت وجود دارد، اما در مورد امسلمه برفرض پنج روایت هم وجود ندارد؟ اگر عایشه این اندازه محدث بوده، امسلمه هم محدث است.
اگر درباره یک صحابه، توضیحات بیشتری آوردهایم، دلیلش آن است که اطلاعات زیادی دربارهاش وجود داشته است. در ارتباط با برخی افراد، با کمبود اطلاعات مواجه بودیم. در نوشتن این اثر سعی کردهایم که ادب نوشتاری را رعایت کنیم. قلممان هم اعتدالی بوده است نه تعصبی. در جلد دوم دانشنامه «سیره نبوی» علاوه بر نگاه تاریخی، از روایتهای فقهی هم نگذشتهایم. به مسائل کلامی هم توجه کردهایم.
/پایان/