یکشنبه 26 فروردین 1403 برابر با Sunday, 14 April , 2024

اصول راهبردی در مکتب علمی امام صادق(ع)

چکیده

ششمین امین رسالت الهی، صادق آل محمد صلی ‌الله علیه و آله، مؤسس پویاترین و ممتاز ترین مکتب در تاریخ شکوهمند اسلامی بوده است. مکتبی که امواج پر تلاطم مشرب های گوناگون فکری، به نحوی بی دلیل، جامعیت و کار آمدی اندیشه های اسلامی را به منصۀ ظهور رسانید، ساحت دین را از شائبه های پندارهای مبدعان الحادی پیراست و سر چشمه فیاض دیگر مکاتب گردید.

امام صادق علیه ‌السلام با بنیادی نهادن مکتبی شیعی، انقلابی صامت علیه بدعت های راه یافته در دین برپا کرد و بدین سان موجبات تکامل انسان ها را در سایۀ آیین خاتم فراهم نمود.

امام صادق علیه ‌السلام در کنار توسعۀ علوم دینی همچون تفسیر، فقه و احیاء و نشر میراث مهجور حدیثی شیعه، با بهرمندی از سرچشمه های وحیانی، به نظریه پردازی در عرصۀ علوم تجربی نیز می پرداختند.

مقالۀ حاضر کوششی است با هدف ترسیم بعضی از اصول راهبردی در مکتب علمی امام  صادق علیه‌السلام و استخراج شاکله های حائز اهمیت در شکل گیری، هدایت و مدیریت فعالیت های علمی در جهان امروز.

مقدمه

ظهور دین مبین اسلام، تجلی گر بالندگی مسلمین در عرصه های دانش و تمدن بوده است، چرا که راست دینی است که ایستایی و رکود را نمی پذیرد و اصل تغییر و تحول را به عنوان یک سنت الهی به رسمیت شناخته است. «کل یوم فی شان» (رحمان / 29)

اسلام روشنگر طریقی نوین است که انسان را به کمال و پویایی رهنمون می سازد. چنان چه آثار دین ناطق اسلام را از منظر تحولات فکری و توسعه اندیشه های اجتماعی مورد مداقه قرار دهیم، بدون شک بارزترین خصوصیت آن را در حوزۀ ارائه راهبردهایی کارآمد مشاهده خواهیم نمود. به عبارت دیگر دین اسلام یگانه آئینی است که به مقتضای جامعیت و جاودانگی آن، همواره پاسخگوی چالش های روزآمد بوده و نقش تعیین کننده ای در فهم و اثرگذاری بر محیط پیرامونی داشته است.

در دوران معاصر دستیابی به اصول راهبردی در سیره معصومین علیهم السّلام به اکمال عملکردها در تمامی سطوح می افزاید و دسترسی به اهداف عالی را در بلند مدت میسور می سازد. چرا که قواعد به کار رفته در سیره این بزرگواران قابلیت آن را داراست تا به عنوان یک راهنمای عملی در اختیار همگان قرار گیرد.

سیرۀ علمی امام صادق علیه‌السلام که تا حد زیادی متأثر از شرایط سیاسی و اجتماعی آن روزگاران بود، به نحوی ملموس از دیگر امامان معصوم علیهم السّلام متمایز شده است. چرا که در این عصر به دلیل تزلزل آخرین حاکمان اموی و قدرت یابی آغازین حاکمان عباسی و اشتغال آنان به کشمکش های سیاسی و نظامی، فضای اختناق آلود گذشته تغییر کرده بود. عباسیان در هجدهمین سال امامت 34 سالۀ امام  صادق علیه‌السلام با شعار اسلام خواهی و سپردن حکومت به فردی از خاندان رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم بر مسند قدرت قرار گرفتند. در چنین شرایطی جنبش فکری و فرهنگی بی سابقه ای در جامعه اسلامی هویدا گردید تا جایی که برخورد فِرق و مذاهب گوناگون، سبب ایجاد تشتت و تفرقه در جامعه شیعی گشت و تشخیص مسیر تأیید شده اسلام از سایر طرق انحرافی و مطرود  دشوار گردید. (پیشوایی، 1382، ص 356 –353؛ معارف، 1376، ص 93)

در این ایام، امام صادق علیه‌السلام اقدام به تأسیس دانشگاه جعفری نمودند و خود پرچمداری نظام مند این جریان را عهده دار شدند.

آن حضرت کوشش فراوانی در اجرایی نمودن اصول و فروع تبیین شده در قرآن و سنت خلف صالح خویش داشته اند. چرا که ایشان نمایندۀ آیینی بودند که مطابق خطبه غدیر، «الیوم اکملت لکم دینکم» به نحو اتم و اکمل اصول و فروع تبیین شده بود، لذا دلیل بر ارائه نوآوری هایی در عرصۀ اصول دین توسط آن جناب نبود. ایشان نیز همچون دیگر ائمه اولین، رسالت خود را در احیای سنت ختمیۀ نبوی و زدودن ساحت مقدس دین از شائبه های شبهات می دانستند. البته هریک از معصومین علیهم السّلام طریقی را در نیل بدین غایت برگزیدند. بنیان گذار مکتب جعفری با شروع حرکت علمی نوین و بی سابقه ای، به احیاگری سنت نبوی پرداختند. شایان ذکر است، مکتب جعفری در جهت نیل بدین مقصود از اصولی راهبردی استفاده نمود و موجب برتری یافتن بر مجموعه های همسان در عصر خود گردید. از جمله مهم ترین اصولی که درسیره علمی امام  صادق علیه‌السلام شایان توجه است می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1. اهتمام به توسعۀ علوم

توسعۀ علوم از مؤلفه های حائز اهمیت در بقای فرهنگی جوامع محسوب می‌شود. امام  صادق علیه‌السلام بر اساس تئوری جامع و منسجمی که از زمان رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم در جهت کمال جامعه اسلامی ترسیم شده بود، سعی وافری در پویاسازی علمی مکتب نمودند. ثمرۀ فعالیت مدبرانۀ ایشان در هر دو حوزۀ علوم دینی و علوم تجربی ظهور و بروز یافت.

1-1.توسعۀ علوم دینی  

امام صادق علیه‌السلام در شرایطی که نحله های مختلف فکری به تکاپویی بیش از پیش پرداخته بودند و سعی در تزلزل پایه های مکتب تشیع می نمودند ، جویندگان را از معارف ناب توحیدی سیراب کردند و علوم دینی را در بسیاری ابعاد پربارتر ساختند؛ از جمله مهم ترین علوم که در این دوره مورد اهتمام خاص حضرت قرار گرفت عبارتند از:

1-1-1.حدیث

آغاز حیات فرهنگی امام صادق علیه‌السلام پس از مقطعی بود که مجموعه گفتارهای معصومین علیهم السّلام به دلایل و اغراض سیاسی مورد بی مهری قرار گرفته بود. محبان علوی نیز به موجب حاکمیت جو اختناق از نشر این منبع سرشار بازمانده بودند. بدین سبب امام  صادق علیه‌السلام اولویت فعالیت خویش را به احیاء و نشر احادیث در پایگاه حدیثی مدینه اختصاص دادند. تا بدان جا که هم اکنون در تمامی موضوعات اعتقادی، فقهی، اخلاقی و تفسیری احادیث فراوانی از ایشان در دسترس محققان وجود دارد و به همین سبب عصر امام  صادق علیه‌السلام عصر انتشار علوم آل محمد صلی‌الله علیه و آله وسلم نام گرفته است. (تهرانی، 1353، ج 2، ص 131) نکته شایان توجه آن که میراث حدیثی گردآمده در عصر امام  صادق علیه‌السلام در دو مجموعۀ بزرگ قابل تقسیم بندی است:

1-1-1-1.مکتوبات امام صادق علیه‌السلام

امام صادق علیه‌السلام نوشه های فراوانی، مملو از سخنان حکیمانه بر جای نهاده اند. این مجموعه از مکتوبات مورد توجه عالمان و محدثان شیعی و حتی اهل سنت قرار گرفته است. تعدد این مکتوبات سبب شده بعضی همچون علامه سید محسن امین در کتابی با عنوان «اعیان الشیعه» به شناسایی و گردآوری آن به صورت مستقل پرداخته اند و از 24 اثر با نام مؤلفات امام  صادق علیه‌السلام یاد می نماید. ( ج 1، ص 668) استاد محمد رضا جلالی نیز در کتاب «تدوین السنه الشریفه» به 26 اثر امام  صادق علیه‌السلام اشاره می کند. ( ص 164 –71) از جمله این آثار عبارتند از: التوحید، الهوازیه، الجعفریات، کتاب الحج، کتاب مبوب فی الحلال و الحرام، کتاب نوادر، وصیه النبی و …. .

2-1-1-1. اصل های نوشته شده توسط صحابه امام صادق علیه‌السلام

علماء نوشته ای را که از اثر دیگری اخذ نشده و محتوایش برگرفته از شنیده های نویسنده از معصوم یا فردی که خود از معصوم شنیده، اصل نامیده اند. (امین، بی تا، ج 1، ص 140) با توجه به این تعریف می توان گفت اهمیت اصل ها از آن جهت است که قالب کتاب های حدیثی در دوره های بعد از حیات یک معصوم با استناد به این نسخه های اصل نگاشته شده است. یکی از محققان معاصر که به احصاء دقیق نسخه اصل در عصر امام  صادق علیه‌السلام پرداخته، 29 نسخه را شناسایی نموده که این رقم در مقایسه با سایر ائمه علیهم السّلام رقم بسیار قابل توجهی است. (مهریزی، 1386، ج 2، ص 210) از جمله مهم ترین اصل های نگاشته شده در عصر امام  صادق علیه‌السلام عبارتند از: اصل ابان بن تغلب بن رباح البکری، اصل ابراهیم بن مسلم بن هلال الضریر الکوفی، اصل ابی عبدالله بن حماد الانصاری، اصل احمد بن یوسف بن یعقوب الجوفی، … .

2-1-1. تفسیر قرآن

پس از وفات رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم  تا دوران صادقین علیهم السّلام اغراض قدرت طلبانه حکام سبب انفصال میان قرآن و تفسیر گردید. آنان با شعار «حسبنا کتاب الله» سعی نمودند قرآن را از مفسران حقیقی آن (عترت) جدا نمایند، با این هدف که بتوانند با مستمسک قرار دادن رأی، قیاس و استحسان، قرآن را مطابق منافع خویش تفسیر کنند.

امام  صادق علیه‌السلام خط بطلانی بر این توطئه عوام فریبانه کشیدند و میراث گرانسنگی در عرصۀ روایات تفسیری بر جای نهادند. این امر سبب شد بسیاری از مفسران در سده های بعد، این مجموعه از روایات تفسیری را بنیان کار خویش قرار دهند. 

3-1-1. علم فقه

امام  صادق علیه‌السلام شاگردان ممتاز خویش را به تفقه در دین فرا می خواندند و می فرمودند: «انما علینا ان نلقی الیکم الاصول و علیکم ان تفرعوا» همانا بر ماست که اصول کلی حاکم شرع را برای شما بیان کنیم و بر شماست که فروعات را به دست آورید. (العاملی، 1404، ج 17، ص 34)

ایشان با آینده نگری خاصی، همگان را از بروز مشکلات در عصرغیبت آگاه می ساختند و بدان ها سفارش می کردند که در آن ایام از فقهای جامع الشرایط تقلید نمایند. ایشان در بیاناتی تأکید می نمایند که نپذیرفتن حکم فقیه جامع الشرایط سبک شمردن حکم خداست. (الطوسی، بی تا، ج 6، ص 218)

شایان ذکر است برخی قواعد فقهی همچون قاعده استصحاب، لا تعاد، قاعده تجاوز، احادیث علاج خبرین متعارضین، قاعده ید، اصل طهارت، اصل حلیت، قاعده الزام و قاعده المومنون عند شروطهم از جمله قواعدی است که توسط امام  صادق علیه‌السلام بیان گردیده است.

2-1. توسعه علوم تجربی

امام  صادق علیه‌السلام جایگاه امامی شیعی را علاوه بر حوزه علوم وحیانی به عرصۀ علوم تجربی توسعه داده اند. در مکتب جعفری دانش، رشته پیوند انسان و خداست. امام  صادق علیه‌السلام می فرمایند: «دانش را بجویید زیرا که پیوند میان شما و خداست.» (الحر العاملی، 1404، ج 7، ص 28 و مجلسی، 1403، ج 1، ص 172) البته امام  صادق علیه‌السلام آراسته شدن به فضایل اخلاقی را پیش شرط ورود به عرصه علم و دانش معرفی می نماید. ایشان دروصیتی به مومن الطاق می فرماید: «دانش را برای سه چیزنیاموز: تا با آن خودنمایی کنی، یا با آن فخر بفروشی و یا با دیگران کشمکش و بگو و مگو کنی و برای سه چیز دانش را رها نکن: دوست داشتن نادانی و یا بی میلی به دانش و یا شرم از مردم.» (الحرانی، 1404، ص 313)

ایشان در برهه هایی با توجه به مقتضیات زمانۀ خود که مسلماً با اقتضائات زمانۀ معصومان پیشین، متفاوت بود و متناسب با طرح موضوعات علمی روزآمد –به مدد وحی –به پاسخگویی و ارائه نظریات نوینی می پرداختند. بهترین شاهد براین مدعا، نظریا ت متقن ایشان پیرامون علل برخی بیماری ها، عناصر تشکیل دهندۀ آب، ساختمان بدن انسان، سرعت نور، انواع معادن،منافع نور ماه و بسیاری مسائل علمی دیگری است که در کتاب گرانمایۀ «التوحید» توسط شاگرد برجسته امام، مفضل بن عمر جعفری (160 ه) به گونه ای کاملاً نوآورانه مورد بحث قرار گرفته است. (المفضل، 1404)

ایشان در علم نجوم به نظریه گردش خورشید به دور زمین خرده گرفتند و به فیزیک ارسطویی که معتقد بود جهان از 4 عنصر خاک، باد، آتش و آب تشکیل شده است، سخت تاخت. (عبدالمنعم طالب، 1421، 172 و منصوری، 1368، ص 60 –66)

امام  صادق علیه‌السلام در قالب این روایات همچون دانشمندی مبرز در عرصۀ علوم تجربی از رازهای شگفت انگیز عالم طبیعت پرده برمی دارد و همگان را به تحقیق و تفکر در مصنوعات الهی فرا می خواند.

2. ارزش گذاری بر مقوله نقد

آماده سازی شاگردان به منظور درک و تشخیص جهات مثبت و منفی امور و در نهایت ارائه نقد و ارزیابی امری ضروری است و اساساً پذیرش یک فرهنگ کهن به صرف قدمت آن، یک اندیشه اسلامی نیست. (حجتی، 1368، ص258)

امام صادق علیه‌السلام در دانشگاه جعفری با تربیت پژوهشگرانی نقاد، در جهت بازپیرایی معارف موجود در آن عصر، تحولی عظیم ایجاد کردند. ایشان حتی روایت معصومین علیهم السّلام: را نیز بایستۀ نقد و نقادی دانستند و در این باره معیار سنجش ارائه می دهند. ایشان معیاراصلی را در نقد روایات، سازگاری و هماهنگی مفاهیم با مفاد قرآن کریم و کلام نبوی معرفی نمودند:

«اذا ورد علیکم حدیث فوجد تموه له شاهداً من کتاب الله او من قول رسول الله صلی‌الله علیه و آله وسلم و الّا فالذی جاءکم به اولی به»؛ «زمانی که حدیثی به دست شما می رسد، اگر شاهدی از قرآن یا حدیث رسول خدا صلی‌الله علیه و آله وسلم بر آن بود، بپیذیرد، در غیر این صورت این حدیث برای همان کسی باشد که حدیث را برای شما نقل کرده است.» (کلینی، 1363، ج 1، ص 69)

اساساً با استمداد از همین عامل، «بدعت زدایی» به عنوان یکی از دستاوردهای مکتب جعفری نمایان گردید.

3. رواج آزاداندیشی

از جمله بارزترین ویژگی های قرن 3 هجری، کثرت تعاملات فکری مسلمانان با فرهنگ غیر اسلامی بود. این امر پس از تأسیس بیت الحکمه و وقوع نهضت ترجمه، بیش از پیش هویدا گردید. بالطبع این امر مجموعه ای از آثار مثبت و منفی را بر جامعه اسلامی تحمیل می نمود.

همزمان با این دوران در مکتب جعفری مسائل علمی و ایدئولوژیکی آزادانه مورد بحث قرار می گرفت، در حالی که فرهنگ گفتگوی آزاد، در آن عصر توسط هیچ یک از فرقه های آن دوران اجرایی نشده بود. در این باره گزارش های بسیاری از مناظرات و احتجاج های امام  صادق علیه‌السلام با صاحبان اندیشه های مخالف از جمله مدافعان زیدیه و رؤسای معتزله و حتی ملحدانی همچون دیسانی، در کتاب های تاریخی جلب توجه می نماید. مرحوم طبرسی نیز شرح مبسوطی از رخدادها و ادله مطرح شده در این مناظره ها، در کتاب (الاحتجاج) ذکر کرده اند. (طبرسی، بی تا، ص 69 –198)

به عنوان مثال ایشان به ابن ابی العوجاء که از زندیق های لاابالی آن روزگار بود، آزادی اظهار عقاید متصعبانه و غرض آلود خود را دادند و او را به سؤال کردن تشویق نمودند و ترجیح دادند به جای بحث های پیچیده و استفاده از اصطلاحات مغلق، از طریق ارائه نمونه های تجربی و استدلال های منطقی به بحث ادامه دهند تا بدان جا که در نهایت ابن ابی العوجاء به عقل و سخنان متین آن حضرت اعتراف نمود.  (القمی، 1417، ص 158)                         

4. نخبه پروری

امام صادق علیه‌السلام در میان خیل عظیم شاگردان خود- که آنان را بالغ بر 4000تن دانسته اند –اهتمام به تربیت عدۀ محدودی از دانشجویان مستعد داشتند و به گونه ای آینده نگرانه، آن ها را مشحون و مملو از علوم می نمودند تا جایی که گویا اسباب مباهات مکتب خود را به دانش آنان فراهم می آورند. ایشان می فرمایند:« احدی از شیعیان موفق به زنده نگه داشتن یاد ما و حفظ احادیث پدرم باقر علیه‌السلام نشد مگر زراره، ابو بصیر، محمد بن مسلم و برید بن معاویۀ العجمی، آنان زنده باشند یا مرده، محبوب ترین خلایق نزد من هستند. و اگر این عده نبودن احدی قادر به استنباط و شناخت دین نمی گردید. (الطوسی، بی تا، ج 2، ص 508) ایشان در عبارتی دیگر می فرمایند: اگر آنان نبودند آثار نبوت قطع گردیده و از بین می رفت. (حر عاملی، 1404، ج 27، ص 144 و مجلسی، 1403، ج 47، ص 390)

5. ایجاد گرایش به تعقل و اجتهاد

مکتب شیعه در مدینه که سابقاً مکتبی نص گرا و متکی به سماع و نقل بود، در این عصر به تعقل و اجتهاد گرایش یافت. البته گشایش باب مناظرات کلامی و پیدایش فروع فقهی مستلزم کسب توانایی تحلیل عقلانی می باشد. این توانایی درطی تشویق و جهت دهی امام  صادق علیه‌السلام به بهترین شکل ممکن حاصل گردید. در این راستا امام  صادق علیه‌السلام به طور رسمی، بعضی از شاگردان مبرز خویش را مأمور انجام مناظراتی در مدینه می نمود. به عنوان مثال حضرت در پاسخ مردی شامی که خواست با ایشان در زمینه ادبیات و زبان عربی مناظره نماید، فرمودند: «یا ابان ناظره» ای ابان با او مناظره کن!. (مامقانی، ج 1، رقم 19)

6. توجه به استعدادهای فردی دانشجویان

در دانشگاه جعفری، تربیت شاگردان، با توجه به استعدادهای و توانایی های فردی انجام می گرفت. ایشان در زمینه کلام، هشام بن حکم، هشام بن سالم، مؤمن الطاق، قیس ماصر و محمد بن عبدالله طیار را تربیت نمود و در قلمرو فقه فقهایی از شیعه و اهل تسنن مانند زراره بن اعین، محمد بن مسلم، جمیل بن دراج، برید بن معاویه و ابان بن تغلب را پرورش دادند. (شیخ المفید، بی تا، ص 278 –280 و کلینی، 1363، ج 1، ص 173)

7. توسل به برخوردهای طردی و دفعی

از بررسی سیره امام  صادق علیه‌السلام چنین برمی آید که ایشان نسبت به مخالفان خود، در صورت اندک امیدی به هدایت، از برخورد طردی احتراز می نمودند. (معارف، 1373، ص 288 –300)

ایشان در مواجهه با مخالفان، از روش های متعددی همچون جدل، خطابه و برهان –به گونه ای تدریجی و به مقتضای حال مخاطبان –استفاده می کردند و مسائل حائز اهمیتی همچون توحید، نبوت، معاد و عدل را در قالب چنین روشی به همگان تفهیم می نمودند.

البته در مواردی که اتخاذ این روش موجب به خطر افتادن کیان آیین اسلامی می شد، ایشان از روش های طردی استفاده می کردند.

از جمله مصادیق بارز برخوردهای دفعی و طردی امام علیه‌السلام در مقابله با غالیان بود که از زمان حضرت علی علیه‌السلام در جهان اسلام سر برآوردند و اوصافی خدایی به امامان معصوم علیهم السّلام نسبت می دادند و موجبات بد گمانی دیگر مسلمانان را به شیعه فراهم می آوردند. (شهرستانی، ج 1، ص 173)

حضرت ابتدا شیعیان را از اطراف این فرقه پراکنده نمودند. به عنوان مثال به مفضل فرمودند: «لا تقاعوهم و لا تواکلوهم و لا تصافحوهم» در نهایت عقاید آنان را انکار نمودند و فرمودند: «لعن الله من قال فینا ما لا نقولهم فی انفسنا و لعن الله من ازالنا عن العبودیة الله الذی خلقنا»

8. تکریم دانش پژوهان

امام صادق علیه‌السلام در فرازهایی از سخنانش پیرامون علم و علم آموزی، بر اهمیت جایگاه اساتید بسیار تأکید داشتند و در دانشگاه جعفری نیز به طور عملی موضوع ادامه دار بودن سلسلۀ اساتید را مورد توجه قرار داده اند.

ایشان می فرمایند: «آن کسی که به دیگران دانش بیاموزد پاداشی دارد، آن سان که دانش آموزان پاداش دارند و همانا مزیت و فضیلت استاد برتر از دانش آموزان است. دانش را دانشوران فرا گیرید و همان سان که دانشوران به شما آموختند، شما هم به برادران دینی خود بیاموزید.» (کلینی، 1363، ج 1، ص 35)

امام علیه‌السلام توجه خاصی به شاگردان طراز اول خود که در محضر ایشان به استادی علوم نایل آمده بودن داشتند. در کتب روایی نقل شده است که هر گاه ابان ابن تغلب خدمت حضرت شرفیاب می شد، ایشان او را در آغوش می گرفتند و بسیار به او خوش آمد می گفتند. (مامقانی، بی تا، ج 1، ص 4)

آن حضرت هر گاه فضیل بن یسار را می دیدند می فرمودند: هر که دوست دارد به سوی مردم اهل بهشت نظر کند به او نگاه کند. (سفینة البحار، ج 2، ص 370)

9. رصد مستمر اندیشه های روز آمد

امام  صادق علیه‌السلام نقش پیش تازانه ای در مواجهه فکری با مبادی جریان های رقیب داشتند. سیره علمی امام  صادق علیه‌السلام گویای این موضوع است که ایشان نسبت به اندیشه های روزآمد از هر گونه برخورد انفعالی اجتناب می ورزیدند. به عنوان مثال یکی از جریان های فکری جنجال برانگیز در عصر حیات ایشان موضوع اختلاف نظر معتزله و اشاعره مبنی بر مخلوق بودن قرآن کریم و یا قدیم بودن آن می باشد.

رواج بحث های گوناگون با محوریت این موضوع و طرفداری نظام حکومتی مأمون –خلیفه وقت –از جریان اعتزال سبب شد تفتیش عقاید به شدت انجام گیرد و طی فرمانی تمامی قضات و مقامات دولتی که معتقد به مخلوق بودن قرآن بودند در کار ابقاء شده و و مخالفان این نظر برکنار شدند. (ابن الاثیر، 1385، ج 6، ص 433)

در چنین فضای اختناق آلودی امام  صادق علیه‌السلام با اشراف کامل بر نظریات مطرح شده از سوی طرفین، به صراحت به طرح اندیشه شیعی پرداختند و فرمودند: قرآن نه خالق است و نه مخلوق، بلکه سخن خداوند آفریدگار است. (تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی، بی تا، ص 73)

نتیجه گیری

در یک نتیجه گیری کلی می توان اظهار داشت که امام  صادق علیه‌السلام، در عصری که به ظهور اندیشه های الحادی و افراطی شهره بود و مسلمین در معرض شبهات و سؤالات فکری بسیاری بودند، با تأسیس یک مکتب اسلامی، به عنوان انقلابی صامت وغیر علنی، تاریخ را مبهوت زعامت نوآورانه خویش نمودند و رسالت هدایت مدارانه خویش را به بهترین وجه ممکن ادا کردند.

امام صادق علیه‌السلام به تناسب مقتضیات زمانه با تربیت شاگردان فهیم و برجسته در عرصه های گوناگون، از یک سو به پاسخگویی و ارائه نظریات نوین و بی سابقه ای در عرصۀ مسائل علمی و دینی روزآمد پرداختند و از دیگر سو کوشش فراوانی در اجرایی نمودن و کاربردی نمودن اصول و فروع تبیین شده در قرآن و سنت خلف صالح خویش مبذول داشتند.

از جمله مهم ترین اصول راهبردی در سیره علمی امام  صادق علیه‌السلام عبارت است از:

اهتمام به توسعۀ علوم دین همچون تفسیر، فقه، حدیث و علوم تجربی، ارزش گذاری بر مقولۀ نقد، رواج آزاد اندیشی، نخبه پروری، ایجاد گرایش به اعقل و اجتهاد، تکریم دانش پژوهان، توجه به استعدادهای فردی در تعلیمات، توسل به برخوردهای طردی و دفعی و رصد مستمر اندیشه های روزآمد.

 

منابع

ابن الاثیر، محمد بن محمد (1385)، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر للطباعة و النشر.

ابن شعبه حرانی (1404)، تحف العقول عن آل الرسول صلی‌الله علیه و آله وسلم ، قم» مؤسسۀ النشر الاسلامی لجماعه المدرسین.

پیشوایی، مهدی (1382)، سیرۀ پیشوایان، قم: مؤسسۀ امام  صادق علیه‌السلام.

تهرانی، آقابزرگ (1353)، لذریعه الی تصانیف الشیعه، مطبعه النجف.

حجتی، سید محمد باقر (1368)، اسلام و تعلیم و تربیت، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

الحر العاملی (1414)، تفصیل وسائل الشیعه، بی جا: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.

شهرستانی، محمد بن عبدالکریم (بی تا)، الملل و النحل، قاهره: چاپ محمد بن فتح الله بدران.

الطبرسی، احمد بن علی (بی تا)، الاحتجاج، تحقیق: السید محمد باقر الخرسان، بی جا: دار النعمان للطباعة و النشر.

عبد المنعم الطالب، عایده (1421)، الامام جعفر الصادق علیه‌السلام فی منحة التاریخ، بیروت: دار الرسول الاکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم.

القمی، عباس (1417)، الانوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیه، قم: مؤسسه النشر الاسلامی.

کلینی، محمد بن یعقوب (1363)، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیة.

مامقانی، عبدالله (بی تا)، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف: منشورات مرتضوی.

مجلسی، محمد باقر (1403)، بحارالانوار، بیروت: مؤسسۀ الوفاء.

معارف، مجید (1376)، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران: مؤسسۀ فرهنگی و هنری ضریح.

معارف، مجید (1377)، تاریخ عمومی حدیث، تهران: انتشارات کویر.

مفضل بن عمر (بی تا)، توحید مفضل، تهران: نشر صدر.

المفید (بی تا)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، بیروت: منشورات لبنان.

منصوری، ذبیح الله (1368)، مغز متفکر جهان شیعه، مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ.

الموسوی الخویی، ابوالقاسم (بی تا)، معجم الرجال الحدیث و تفصیل الطبقات الرواة.

مهریزی، مهدی (1386)، حدیث پژوهی، قم: دار الحدیث.           

 

________________________________________

[1] . کارشناس ادبیات و زبان عربی دانشگاه امام  صادق علیه السّلام، کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهراء (س)، دانشجوی دکترای تخصصی رشته علوم قرآن و حدیث، مدرس دانشگاه مذاهب اسلامی.Email: Mmohases @ yahoo . com

 

منبع: ابعاد شخصیت و زندگی امام صادق(ع)،فصل شانزدهم، دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول : 1391، ص 425.

 

 

/انتهای پیام/

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=20587

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − سیزده =

آخرین مطالب